۱۳۹۱ خرداد ۱, دوشنبه

می فروشی و می خواری: دین ستیزی و یا دین گریزی؟

هفته ی گذشته گزارش وزارت بهداشت مبنی بر مصرف و خرید و فروش و رواج الکل و اعتیاد روز افزون بدان، در رسانه های اینترنتی خبر ساز بود. مدیران و روسای نهاد های بهداشتی و فرماندهان انتظامی در باره مصرف بالای الکل در جامعه سخن رانده ابراز نگرانی نموده، هشدار داده و راهکار هایی برای مبارزه با آن ارائه دادند.*

اما، افزایش تولید و مصرف و بازار پر رونق مشروبات الکلی، نه یک خبر بلکه داستانی ست بس قدیمی. چرا که انقلاب اسلامی بجای آنکه بند های نظام استبدادی را از دست و پای ملت بر گیرد و رهایی بخشد، بی درنگ بندهای سخت و محکم تری بر آن افزود. دامنه باید ها و نباید ها و ممنوعیت ها در زندگی روزمره گسترش بی سابقه ای یافت. اما هر کنش و فعالیتی که منع و ممنوع، جرم و گناه شناخته شد، زندگی خود را در زیر زمین از سر گرفتند. تولید و مصرف الکل یکی از آغازین صنایعی بود که در حکومت دین به زیر زمین فرو رفت. در تاریکی رشد و نمو نمود و شاخه ها و زیر شاخه های پیچیده ای از آن رویید و تنومند گردید و صنعتی پر مخاطره، اما بسی سود آور را، بوجود آورد. کارخانه و کارگاه عرق گیری در زیر زمین خانه ها تاسیس یافت. چه مواد آلوده و کشنده ای  که تولید نگردید و چه انسانی هایی که جان خود را از دست داده و یا نابینا و ناقص شدند. چنان سفت و سخت بود مبارزه با تولید و مصرف الکل که سپاهیان دین، نقاط بازرسی بر پا کرده بودند و همچون گشتاپو در پی می خوار گان میگشتند.  دهان ها را می بوییدند. خود رو ها را جستجو میکردند. و چه راه ها نیز برای ناپدید ساختن بوی الکل که اختراع نگردید. به حریم خصوصی، مردم به مهمانی ها و گرد هم آیی ها یورش  میبردند و هنوز میبرند. وای به آنروزی که در چنگال پاسداران دین گرفتار میشدی و یا بشوی، با چه تحقیر ها و خواری ها که روی در روی نشوی. چه تجربه تلخی! اما، ترک، هرگز. خواست و نیاز به مصرف الکل، خواستی و نیازی بود در همان لحظات آغازین صعود دین بر مسند قدرت، سرکوب گردید.. حکومت دین بجز در موارد طبی هر گز سر آشتی با مشروبات الکلی، مشروبات ی که سود و زیان آن شناخته شده، مصرف و تولید آن قانونمند گردیده و در اکثر کشور های جهان پدیده ای ست با مقبولیت اجتماعی. برغم آسیب ها و مضرات آن، تولید و مصرف الکل  به میل و اراده ی آزاد افراد وا گذار شده  است، به عقل و خرد محاسبه گر انسان که برای خود بر گزیند.

اگر در دوران شاهنشاهی، تولید و مصرف الکل قانونمند گردیده بود، در زیر زمین، از تبعیت هر قانونی آزادی میشود. لذا در دالان های پر پیچ و خم و تاریک،  گسترش یافت، آنجا که دست های مرموز و نیروهای نامرئی غنی میشوند و سوده های کلان به جیب میزنند. بسیار شنیده شده است که "دست خود شان در کار است." یعنی که تولید و توزیع مشروبات الکل در کنترل سپاه پاسداران قرار. در حکومت دین واقعیت آن چیزی نیست که میتوان که ابزار تحقیق و تفحص مورد جستجو قرار میگیرد، بلکه آن چیزی ست که دهان به دهان میگردد. در آمریکا نیز دورانی تولید و مصرف الکل ممنوع گردید که بدوران شکوفایی قتل و جنایت و فساد و تباهی در تاریخ ثبت گردیده است. بهمین دلیل، خیر را در قانونمند ساختن آن و واگذاری تولید و مصرف آن در کف فرد، یافت.

تولید و مصرف الکل پس از گذشت نزدیک به چهار دهه، برغم خطرات جانی و مالی، تنبیه و مجازات و حقارت و خواری ، امروز باید کنشی خواند که هم دین ستیز است و هم قدرت ستیز. یعنی که تمام آنانی که به نحوی هر چند کوچک و ناچیز با تولید و مصرف الکل ارتباط دارند، دست به کنشی میزنند که با دین و قدرت در ستیز است. مهم نیست که فروشنده و یا خریدار به ماهیت دین ستیز کنش خود آگاهی داشته باشند. چرا که این آئین شریعت است که بقای او را در مخاطره انداخته و موجودیت ش را انکار میکند. تولید و مصرف الکل را دین منع کرده است. یعنی که به فرمان الله است که شرب خمر حرام شده است. می خواری را نمیتوان چیزی جز عدول از فرمان الله نامید، کنشی ست که اقتدار و تقدس الله را از اعتبار ساقط میکند. بی دلیل نیست که الله آنرا حرام و برای آن
نیز مجازات و یا تنبیه و حد شرعی تعیین کرده است. در حکومت دین، این تازیانه ی الله است که بر گرده ی می خوار ان و می پیشگان فرود میآید.

به عبارت دیگر، آنکه مرتکب جرم تولید و فروش و یا مصرف الکل گردیده است، جرم او علیه الله است. سر پیچی از  فرمان الله است. خواسته یا ناخواسته مجرم است و به ستیز با مبانی دین پرداخته است. آنانی که مخفیانه در تولید توزیع و خرید و فروش الکل، بهر شکل و نحوی، شرکت میکند، همه کنشگر هایی هستند دین ستیز. پاسخگوی خواست ها و تمنا و خواهش های درونی اند، بجای آنکه سر به فرمان الله نهند و از خرید و فروش و مصرف الکل خود داری کنند.

دین گریزی
ایدئولوگ های رژیم دین بر آنند که هنوز نمیتوان از دین ستیزی سخنی بمیان آورد. یعنی که هنوز خصومت و دشمنی نسبت بدین بوجود نیآمده است، اما، به  وجود پدیده ی "دین گریزی " و افزایش و فرا گیر شدن آن  اعتراف میکنند و برای فهم آن ابزار عقل اجتهاد بکار گیرند. دلایل درونی و بیرونی آنرا بر رسی مینمایند و دین گریزی را پدیده ای میخوانند که ناشی از عوامل بسیاری از جمله نا سازگاری قواعد و قوانین دینی با شرایط مدرن و یا سختگیری ها و نظم و انضباط دین، شناسایی میکنند. اما، آنها بر آنند که از آنجا که دین اسلام بر عکس دینهای یهود و مسیحیت، دین "کامل " است، آیه هایی از کتاب آسمانی ردیف میکنند که حاکی از اراده ی الله بر آسان گیری بوده است. دین اسلام، دینی ست ساده و بی آلایش، نه سختگیر. مضاف بر این، نوع ديگري از سخت‌گيري هست که موجب دین گریزی میشود، اما، برخاسته از ماهيت دين نيست بلكه مربوط به عملكرد دين‌داران و متوليان امور ديني است. در اين باره نيز قرآن به پيامبر(ص) كه اولين متولّي دين و مجري آن بود دستور مي‌دهد كه با نرمي و عطوفت و اخلاق خوش با مردم مدارا نماید. مگر ممکن است در انسان نیازی وجود داشته باشد و از نظر الله پوشیده بماند.  

 اما واقعیت این است که سی و سه سال گریز از دین، زمینه ظهور  دین ستیزی  در درون جامعه بوجود آورده است، کنشی که رهایی از بندها و قواعد و قوانین خوار کننده را در پی دارد.  البته دستگاه ولایت، پدیده دین گریزی را شناسایی نموده  که با تبلیغ و ترویج از بروز و گسترش دین ستیزی جلو گیری نمایند. چرا که دین ستیزی، آنتی تز حکومت دین است.یک پدیده ی دیالکتیکی ست.  یعنی که دین گریزی دانسته یا نا دانسته کنشی ست که از ستیز با دین بر میخیزد، چرا که دین خصم آشتی ناپذیر آزادی و زمان است. دین ستیزی زاییده ی شرایطی است که حکومت دین در خلق و تولید آن نقش رهبری را بعهده داشته است.

به معنای دیگر، این رژیم دین است که دین ستیز ی را بوجود میآورد. دینی که مدافعان سینه چاک آن دین "کامل " میخوانند، دینی که بر خلاف دین های یهودی و مسیحی پاسخگوی همه مسائل و مشکلات بشر است، فروشنده و خریدار می (الکل) و یا نوشابه های شادی بخش را وادار به دین ستیز با دین میکند. منسوخ نمودن تولید و مصرف الکل بجای آنکه به گزینش فرد واگذار شود تا خود را مسئول کنش خود بداند، عقل و خرد، استقلال و آزادی انسان را نفی مینماید. دین اسلام، چون شرب خمر را مضر و زیان بار بشمار میآورد، انسان را فرمان میدهد که اطاعت کند و فرمانبر باشد و از مصرف و تولید الکل خود داری کند. در غیر اینصورت تنبیه است و مجازات. که ترس و وحشت آفریند و باز دارد، مجرم را از ارتکاب جرم، می فروشی و می خواری. تنبیه مجازات برای اطاعت و فرمانبرداری از فرمان الله، بدان معناست که الله خدایی نیست که انسان را آزاد بگذارد که بر گزیند، بین آنچه حرام است و یا آنچه حلال. چرا که دین اسلام انسان را چیزی جز بنده و فرمانبر نمی بیند. می فروش و می خوار  را رها نمیکند که به آزادی بر گزینند زیرا که اسلام، دین کامل، به عقل و خرد و استقلال انسان اعتنایی ندارد.

ایدئولوگ های دین میگویند این چه حرف باطلی ست که تا آزاری نرساند به غیر، بشر آزاد است.  در اثبات کامل بودن دین اسلام تا آنجا پیش میروند که انکار کنند این واقعیت قرآنی را که بشر آزاد است که اطاعت کند و خود را به فرمان الله تسلیم نماید. که عکس آن صادق است الله آزادی تمرد و سر پیچی را هم به بشر اهدا نموده است. میگویند که قرآن در آيات بسياري به اطاعت و عدم سرپيچي از دستورات ديني امر مي کند و حتي به عدّه‌اي دستور مي‌دهد در صورت عدم رعايت حدود تعيين شده براي آزادي ديگران با آن‌ها برخورد كرده و به بعضي از مؤمنين در مقابل بعضي ديگر ولايت مي‌دهد.

ایدئولوگ های دین برهبری معمار اصلی نظام اسلامی، آیت الله مطهری خرده بر کلیسا در قرون وسطی میگیرند که بواسطه مفاهیم نارسای مذهبی سبب دین گریزی گردیدند. اما اسلام، دین کامل، دینی که پس از 1400 سال بقول مطهری دولت ها و طبقات آمده اند و رفته اند، اما اسلام مانده است برغم تمام تغییرات در سراسر جهان هستی. پس چه تعجب که الله از سر انعطاف و سازگاری ذاتی  خود تمرد و سرپیجی را توصیه کند. چه آیه ها از کتاب آسمانی در تایید و تصدیق تفسیر و تاویل خود از کتاب اسمانی مبنی بر کامل بودن دین اسلام، نیز ارائه ندهند. این البته در حالی ست که تمامی نیروهای انتظامی کشور تبدیل به پاسداران دین سده اند. مبادا از دهان انسانی بوی می به مشام برسد، یا خانمی موهای خود افشان نموده، مانتو تنگ و کوتاه پوشیده و به غلظت، رخ خود آلایش داده باشد. و یا صدای طرب و پایکوبی از نقطه ای بگوش سپاهیان دین برسد. انگشت شماری از کنش ها که هرگز تهدید کننده ی آسایش و امنیت نیست. در هیچ جای دنیا شرب خمر و یا بی حجابی، رقص و آواز و رستوران و کاباره، جامعه را با خطر نا امنی روی در روی نساخته است. اما، خیر اینگونه نیست، مدافعان دین کامل فریاد بر آورند که  کنش هایی همچون میخواری، بی حجابی، طرب و پایکوبی، کنش هایی هستند از سر "هوا و هوس نفسانی." در این موارد و بسیاری دیگری از موارد دین نمیتواند "تساهل " کند، در موارد دیگر اسلام دین مدارا است نه در مواردی که کنش از شهوت و هوا و هوس انسان بر خیزد. یکی از آنان که سنگ اسلام کامل اسلامی  که دست فتنه آنرا آلوده نخواسته است، آنانی را که توصیه به آسانگیری و سست نمودن زنجیر اسارت بار دین میکند، خطاب قرار میدهد که مگر دین میتواند با هر نوع کنش و بینش و گویش و منش ی که از خواسته های درونی و  نیاز های شهوت انگیز و اغوا گر و کج اندیشی در صلح و آشتی باشد.  احکام الله در باره کنش هایی برخاسته از امیال انسانی اگر از خود انعطاف نشان دهد، شیرازه اخلاق جامعه فرو میریزد.

گویی که حکومت دین، توانسته است بر امیال و نیاز انسان به بهره بری از سرگرمی ها و لذت های معنوی و روانی و جسمانی، فایق آمده است. اکثر به اتفاق مردم هم اکنون بر آن باورند  که فساد و تباهی هرگز در جامعه چنین فراگیر و گسترده نبوده است. مهم نیست که سختگیری و عدم تساهل نه تنها کنش های برخاسته از غرایز و نیازهای طبیعنی انسان را خاموش نساخته بلکه آنها را  در زیر زمین بارور و بالنده ساخته است.در اعماق تاریکیها  رشده نموده و هم اکنون بدرختی تنومند تبدیل گردیده اند و هژمونی دین کامل، دین اسلام را به چالش و ستیز میکشد. دین ستیزی از پاسخگویی به هوی و هوس نفسانی، از نیازهای طبیعی انسان، انسان این جهانی، از نیاز به آزادی در بیان در زمینه های مختلف هنری و هنر ورزی، از آنچه ممنوع و منع گردیده است، از به بی حجابی و طرب و شادی و پایکوبی، حتی روسپیگری بر میخیزد. دین ستیز از نیاز به خلاقیت و بیرون ریختن احساسات درونی بویژه احساساتی که سرکوب شده اند، تغذیه میکند. امروز دین ستیزی از امام نقی بر میخیزد و بدون هیج تردیدی فردا از امام عسگری و امام زنن العابدین و از امام امامها، امام علی. یعنی که دین ستیزی از اراده ی معطوف بقدرت، نه به معنای معمول آن بلکه به معنای تغییر و تحول و دگرگونی و شدن آنچه انسان باید باشد، اراده ی معطوف به دگرگونه ساختن ارزشها، سرچشمه میگیرد. با این حساب حکومت دین باید بداند که پایگاه اجتماعی دین ستیزی بسیار وسیع و گسترده است. همچنانکه دین مرزهای طبقاتی و گروهی و قشر های اجتماعی را در مینوردد، دین ستیزی نیز همه جا و در تمام سطوح جامعه وجود دارد.  هم چنانکه تولید و مصرف الکل دین ستیزیست، رو سری قیطانی و مانتوهای تنگ و کوتاه، آلایش و پالایش زنان، موسیقی سازان و فیلمسازان و نویسندگان و اندیشمندان زیر زمینی و بسیاری از دیگر اندیشان را باید بخشی از جنبش دین ستیزی ، بشمار آورد.
*جزئیات این گزارش را علاقمندان میتوانند در مقاله بهروز صمدبیگی در روز آنلاین دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۱
فیروز نجومی

Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com





















هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر