۱۳۹۹ فروردین ۸, جمعه

پس از کرونا نه دارالشفا ها

و نه حکومت آخوندها!



ویروس کرونا سایه شوم خود را بر سراسر جهان گسترده و ادامه زندگی را از روال عادی باز داشته است. دولتها و مردم جوامع مختلف را  به واکنش وا داشته و هر یک از متد و یا ابزارهای مختلفی در مقابله با آن سود برده اند. بعضی از کشورها زود جنبیندند و موفق شدند در مقابل این بیماری واگیر و کشنده، سلامت ملت خود را تامین کنند، مثل هنگ کنک و تایوان و سنگاپور. برخی مثل چین دیر جنبیدند ولی سرا انجام موفق شدند از انتشار ویروس کرونا به استانهای دیگر جلوگیری کنند.  بعضی دیگر با جمعیتی آسیب پریر با هجوم بیرحمانه تر ویرویس کرونا روبرو گردیدند و بهای گرانتری را پرداختند، مثل ایتالیا. کشورهایی هم هستند که دیر جنبیدند، ظهور کرونا را جدی نگرفتند و آنرا عرضه ای شبیه بیماری فلو و گذرا توصیف کردند، مثل دانالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا که بیشتر نگران نوسان بازار سهام بود تا چگونگی تامین سلامتی شهروندان آمریکا. آن کشورها که بسیار دیرتر جنبیدند، با دشواریهای بیشتری روی در رو گردیدند و باید در جبهه های وسیعتری به مباره با ویروس کووید 19 بپردازند. کرونا  در حال حاضر به بیش از 40 ایالات متحده امریکا انتشار یافته است. درصد تلفات و مبتلایان تصاعدی افزایش یافته و نظام بهداشتی را در 
شرایطی اضطراری قرار داده است.

نهایتا، همگان(اکثر کشورهای درگیر) باین نتیجه رسیدند که زنجیره انتشار کرونا را نمیتوان از بالا متوقف کرد مگر مردم در تمام سطوخ جامعه برخی از عادات ها و رفتار های غیر ضروری خود را متوقف سازند از برگزاری مسابقات ورزشی و جش عقد و عروسی گرفته تا میهمانی های خانوادکی، وهنجارهای جدیدی را در کنشگری خود با دیگران از جمله حفظ فاصله ای معین از یکدیگر  بپذیریم.  در غیر اینصورت مقابله با کرونا بسی سخت و دشوار خواهدبود. چاره جویی ها و راهکارهایی که نظام آخوندی برهبری آخوند خامنه ای، ولی فقیه و شیخ حسن روحانی، رئیس جمهور بدانها نه تنها توجه نکردند بلکه با بی اعتانایی به سلامت جامعه دست به پنهانکاری ظهور و شیوع ویروس کرونا زدند مبادا برگزرای سالگرد انقلاب و انتخابات مجلس تاثیر بگذارد.

اما، مواجهه کشور ما در میان کشورهای آلوده به ویروس کرونا، از هر زاویه که بنگری استثنایی ست. چرا که کشور ما تنها کشوری است که برآن متولیان دین حکومت میکنند. ظهور کرونا در قم یک شهر مقدس که خود دارالشفا بوده است، هم باور به نمادهای دینی و نیروی معجزه اسای آنها را بچالش میکشد و هم صداقت و شفافیت ساختار قدرت را که تحت سلطه ولایتمداران قرار دارد.  البته که تداخل دین و قدرت و یا وحدت آندو، همیشه زمینه را برای مسئولیت گریزی آخوندهای حاکم فراهم آورده است. بازتاب آنرا بخوابی میتوان در برخورد با کرونا مشاهده نمود که با انکار ظهور و شیوع ویروس در قم، آعاز شد، سپس در برابر فهم و مقابله با کرونا با ابزار معوق گزاردن زیارت ها و تعطیلی اماکن مقدس به مقاومت برخاستند و بیانیه های ضد و نقیض در باره انتشار شیوع ویروس و گسترش آن، انتشار دادند. ولی فقیه مردم را به دعا ی صحیفیه سجادیه فراخوند  و یاد آوری کرد که توکلت الله کلید گشایش همه مشکلات است.

در تگمیل این سخنان ریاست جمهوری نیز گفت همه چیز بزودی به حالت عادی بر میگردد، که اگر از رفتار و خطر این ویروس اگاهی داشت هرگز آنرا بیان نیمکرد. چون کمتر کسی میتواند با اطمینان بگوید پس از کرونا همه چیز بحالت عادی باز میگردد. رهبران نظام دیدند تعداد ابتلا به ویروس و تلافات در حال صعودند. سپس به تولید و بازتولید آمار نادرست و گمراه کننده پرداختند. وقتی پنهانکاریهای ظهور کرونا در اواخر دیماه آشکار گردید، بدروغگویی پرداختند. آقای رئیس جمهور گفت بمحض آگاهی به اطلاع رسانی در باره ویروس دست زده اند. وقتی که سر انجام به قرنطیه اماکن مقدس و سپس شهرها تن در دادند که سراسر کشور به آلودگی کشانده شده بود. البته که امداد مالی دولت نظام ولایت به سه ملیون فقیر و چهار میلیون محتاج، آنقدر ناچیز و حقارتبار و شرم آور است که بجث در باره آن تهی از ارزش است.

اما، این مسئولیت گریزی، در امریکا ستیزی افسار گسیخته ولی فقیه است که بازتاب می یابد. اگر چه قبلا شیوع کرونا را یک حمله احتمالی بیولوژیک خوانده بود، اما، اینبار در اخیرترین سخنانش  آنرا برساخته دست امریکا با همراهی و همدستی با اجنهها  ویژه  "ژن" ایرانیها دانست، چنانکه گویی کسی خبر ندارد که ویروس کرونا در یکی از ایالات چین، وهونان، و از خفاش به انسان انتقال یافته است. نه، نمیتوان ولی فقیه را آنقدر خرفت و کوتاه عقل تصور نمود که باور کند ملت باو اعتماد و سخنان او را باور میکنند. چه اگر او نگران باور مردم بود باید تا کنون از اریکه قدرت با پیین آمده بود. اما، مسئولیت گریزی ولی فقیه در برابر 
حفظ تندرستی جامعه ، اینبار گسست ملت را از نظام ولایت تکمیل نمود

شاید خیلی زود باشد که از عاقبت دارالشفاها، نماد فنا ناپذیر دین اسلام و اعتبار آنان در نزد مردم، سخنی بگوییم. تاثیر آن را در اعتقادها و باورهای دینی مردم را تنها با گذشت زمان میتوان اندازه گیری کرد و مورد سنجش قرارد. اما، شایان توجه است که هماکنون بسیاری از وقوع یک فاجعه در جمهوری اسلامی سخن میگویند. روایت میشود که رهبران جمهوری اسلامی با ابزار کرونا خیال درا که جهان را بگروگان بگیرد. اگرچه هم اکنون مرزهای کشورهای همسایه بر روی حکومت اسلامی بسته شده است، با این وجود، نمیتوان از انتشار آن در آنسوی مرزهای کشور جلوگیری کرد. که کرونا این فرصت را برای چمهوری اسلامی بوجود اورده است تا افکارجهانی را بسوی رابطه تحریمات امریکا و قربانیان ییشمار این ویروس در حکومت اسلامی جلب نموده تا امریکا را تحت فشار قرار داده  بلکه برخی از تحریمات را به تعویق در آورد. این در حالی ست که کمتر کسی باور میکند، امدادهای خارجی از جمله  وام 5 میلیارد دلاری در پاسخگویی به نیازهای مبرم مردم بمصرف برسد. در حالیکه نظام از نبود ابتدائی ترین ابزار لازم برای مقابله با این ویروس،  بسختی رنج میبرد، فرمانده کل سپاه پاسداران در مصاحبه با مطبوعات اظهار داشت که، نه تنها ملت نیازی به امدادی ها بهداشتی از خارج ندارند، بلکه آماده اند که به کمک مردم امریکا بشتابند در صورت در خواست آنان..

مسئله این است که ولی فقیه و پیروانش از سنگر دین میجنگند. باید دید وقتی که دارلشفاها افسون خود را از دست میدهند، آخوندها هنوز میتوانند در سنگر دین بمانند و به حکومت خود ادامه دهند، یا پس از کرونا سنگر دین هم فرو خواهد ریخت؟

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi




آخوند،
ویروسی خطرناکتر از کووید19!



بیایید به این حقیقت باور بورزیم که تا آن زمانی که  حوزه های علمیه، نهادهای تولید کننده ی قشری از جامعه  که آخوند خوانده میشوند، پا برجا و بر سراسر جامعه سلطه افکنده اند، نه به شفا از این بلای آسمانی میتوان امیدوار بود و نه به رهایی و آزدی وجدان  از دغدغه های دین و شریعت. اگر نهاد کهنسالی همچون، نهاد شاهنشاهی منقرض شدنی ست، چرا به فرو پاشی حوزه های علمیه نیاندیشیم، حوزه هایی که در طول تاریخ، فرهنگ، اخلاقیات و راه و روش زندگی ای را تبلیغ و ترویج نموده اند که اساسا در خصومت و ستیز بوده اند با زمان و با آزادی، با عقل و خرد انسانی، با خود آئینی و خود مختاری. هم اکنون شاهد هستیم که رژیم دین چگونه به ویروس کرونا جا خالی داد و سراسر کشور و منطقه را با این ویروس کشنده آلوده نموده است و لجوجانه به نفی نقش خود در انتشار این بیماری واگیر ادامه میدهند. مگر آنکه در ساکن ماندن و پس رفتن راضی و خشنود باشیم و به تحولاتی تن در دهیم کمتر از تاریخ ساز، کمتر از آنکه ملت ما را برجایگاه برجسته ای در کنار ملت های بزرگ تاریخ، بنشاند. در کمال ناخشنودی ست که بگوییم برخورد به کرونا تا کنون نشانداده است که دوران حکومت ولایت بسر آمده است و باید ولایت را به موزه های تاریخ بسپاریم، قبل از آنکه به آخوند اجازه دهیم که هستی ما را به نابودی بکشاند.

حوزه های علمیه، از دیرباز بزرگترین نیروی بازدارنده جامعه بوده اند و هنوز هم هستند. اما، اینبار قویتر و پرشتابتر از همیشه، جان و زندگی شهرواندان را با خطر الوده شدن  بیک ویروس کشنده واگیر روبرو ساخته اند. امروز، بسیاری بصراحت حجت الاسلام، رئیس جمهور روحانی را صریحا و آشکارا "حیله گر" میخوانند. یعنی که تازه پس از گذشت نزدیک به 40 سال به این واقعیت پی برده اند که که آقای روحانی فریبکار است، غافل از آنکه حرفه طلبه گری چیز نیست مگر آموختن فریبکاری بگونه ای حرفه ای.

همین جاست که چرخ ما لنگ میزند. چرا که هنوز نپذیرفته ایم که فریب و ریا در نهاد علم الهی، بویژه علوم فقهی، نهفته است. عالم و فقیه و طلبه، خواست قدرت را در پس زهد و تقوا و تبحر در فهم کلام الله،  در پس توهمات خود پنهان میسازند. عمر خود را در حوزه ها میگذرانند که حقیقتی را بجویند برخاسته از اسطوره ها و افسانه ها و یا دروغ های بزرگ و یا از توهماتی ناشی از شیوه زندکی بادیه نشینی در دوران پیامبر اسلام. بدین لحاظ از زحمت و کار تولیدی، از شغل و حرفه ای درآمد زا بیزارند و نیز از خدمت نظامی (سربازی)، خدمتی که بملت مدیون اند، گریزانند.

اگرچه بعضا، از طریق مشاغلی همچون واعظی و روضه خوانی و حرفه های فروتری ارتزاق میکنند، اما، هزینه حوزه ها و طلبه ها در آغاز بوسیله دولت تامین میگردید و رفته، رفته همچنانکه قدرت و نفوذ علما و فقها و بطور کلی آخوندها؛ در دوران پهلویها تنزل پیدا کرد، وابسته به در یافت "وجوه" از مردم گردیدند. البته برخی از نظریه پردزان حوزه ها همچون آیت الله مرتضی مطهری معتقد بود که دریافت وجوه ضمن آنکه استقلال از قدرت را در بردارد، وابستگی به مردم را موجب میگردد که خود ممکن است بر کیفیت دروس علمی تاثیر گذاشته و تا سطح فهم "عوام" تنزل نماید. که هم اکنون شاهد هستیم که چگونه مراجع تقلید زبان در حلقوم فرو برده و در باره گشودن دروازه های زیارتگاه های "مقدس" و "شفا بخش" سکوت بر گزیده اند و باین ترتیب از منع زیارت امکن مقدس خود داری میکنند. همچنانکه ولی فقیه در فتوای خود دستورات وزرات بهداشت را در باره  امتناع از زیارت در ایام شیوع ویروس کرونا، لازم لاحرا دانسته و نه یک تکلیف شرعی.

 حوزه های علمیه تحت رهبری آیت الله ها و حجت الاسلام ها بزرگترین دشمن زمان، آزادی و تفکر مادیگرایی در ایران بوده و هستند، که هم اکنون در دوره شیوع یک ویروس کشنده بخوبی بمنطه ظهور رسیده است. اگر چه این جا و آنجا حجت الاسلام هایی پیدامیشوند که در محافل خصوصی ادعا میکنند عقلانیت و شریعت و یا شرع و نقل با یکدیگر در تخاصم و ستیزنیستد. با این وجود حوزه های علمیه آموزگاران بزرگی را پرورش داده اند که به جهان هستی از ته سوزنی مینگرند. خود را مالک انحصاری "حقیقت " میدانند و آنچه غایت است و نهایت.
بعضا بر آن باورند که روحانیت مثل همه ی قشر ها و گروه ها، خوب دارند و بد. بدان را باید راند و دست مودت  با خوبان را فشردن باید. از عقلانیت بدور است که دامن حوزهویان  را بدون استثنا به زشتی و پلیدی، آلوده نماییم. مگر میتوان امتناع آیت الله منتظری در شرکت قتل عام زندانیان سیاسی را در سال 67 فراموش نمود و یا وجود روحانیونی که برغم مخالفت رژیم ولایت در کنار دگر اندیشان قرار گرفته و میگیرند. به فرض که شمار خوبان در قشر  روحانیت اندک نباشند. اما آیا نباید انتظار داشت که خوبان لباس سالوس و ریا از تن بر کنند؟ مگر نه اینکه مبارزین آزادی از فرماندهان و افسران و سربازان لشگر ولایت انتظار دارند خود را از صفوف  سرکوبگران جدا سازند و به آزادیخواهان بپیوندند، چرا چنین انتظاری را نباید از آندسته از روحانیون داشت که خوب اند و پاک دین. چرا از آنها نخواهیم که لباس از تن برگیرند و روحانیت را در آزادی بجویند؟

فیروز نجومی

Firoz Nodjomi




۱۳۹۸ اسفند ۲۳, جمعه

کرونا،

آثاری از ابتلا به گناه!



ویروس کرونا ثابت کرده است که مرز و حدود ، حاکم و محکومی، غنی و فقیری، پیر و جوان، زن و مرد، سفید و سیاه و امریکایی وروسی نمی شناسد. البته، که بی دفاعان را راحت تر مورود هجوم قرار میدهد. پس از تقریبا گذشت سه ماه از ظهور ویروس کرنا، سر انجام، رئیس سازمان بهداشت جهانی، اعلام کرد که ویروس کروینا یک "پندمیک" است. که واگیر است و هم اکنون، مرزهای جهان را در نوردیده است. در همانحال نیز شاهد هستیم که هر کشور چگونه و با چه تدابیر و ابزار هوشمندانه ای به مقابله با هچوم این ویروس تجاوزگر پرداخته اند.

با این وجود میتوان گفت که آنجا که حفظ منافع سیاسی ارجح بشمار رفته، به مماشات با کرنا بر خاسته اند و کم و بیش مثل رهبر معظم ما، خدا خامنه ای معتقدند که نباید زیادی "بزرگش" کرد. از این بزرگتر هم در تاریخ اتفاق افتاده است. جالبتر آن که رهبر معظم ما معتقد است که "این نیز بگذرد." رهبران حکومت مقدس اسلامی، اصلا تمایل ندارند که هرگز خدشه ای بر وجهه شان وارد آید و آنان که دانا به "اصول کافی" اند، کرونا را یک دسیسه دشمن، می پندارند، دشمنی که کمر به نالودی جمهوری اسلامی را بسته است. رهبر معظم رسما مقابله با کرونا را بخشی از یک "جنگ بیولوزیک" میخواند. وی بعنوان فرمانده کل قوا  با صدور فرمانی به سردار سرلشکر باقری رییس ستاد کل نیروهای مسلح، ضمن تاکید به خدمت گرفتن نیروهای خود در قالب یک «قرارگاه بهداشتی و درمانی» برای پیشگیری از شیوع بیشتر این بیماری،  یادآوری میکند،


 این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال «حمله‌ی بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده می‌تواند جنبه‌ی رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید.

بگذریم که همین چندی پیش، رهبر معظم، در روز درختکاری با دستی ناتوان در حالیکه خاک بپای درختی میریخت، سازی دیگری مینواخت و میگفت برای دفع ویرس کرونا اول به توکلت علی الله و بعد سخن با خدا از طریق خواندن دعای خوش مضامین صحیفه سجادیه پناه برد. این تناقض را نمیتوان نادیده انگاشت، چون تنها در گفتار نیست و نمیتوان بازتاب آنرا دررفتار و سیاستها و نوع برخورد لایه های درونی و زیرین نظام دست کم گرفت. در واقع این تناقض و همه گیر بودن آن است که چرخ های نظام را کند و از کار بازنگاه داشته است. که خود معلول است و نه علت، معلولی که در عدم مدیریت و ناکارآمدیها و پیشگیری ها و پیش بینی ها بمنصه ظهور میرسد و هم اکنون تار وپود نظام را میخورد. که علت را باید در تناقض و یا دوگانگی "ولایت فقیه" با "فرماندهی کل قوا" جتسجو نمود. در جایگاه فقیه، اخوند خامنه ای از "دعا" و نقش شفا بخش آن سخن میگوید و در مقام فرمانده کل نیروها مسلح از "حمله بیولوزیک."

فرامرز داور در گزارشی سیاسی ایران وایر، اعلام میکند که شیوع کروناپیکر فرسودگی  نظام جمهوری اسلامی را به نمایش میگزارد. و از هرج و مرجی که در سطح رهبری میگذرد و از عدم مسئولیت پذیری آنان خبر میدهد. بدون تردید، داور، نویسند مقاله ایران وایر به نکته ای بسیار پر اهمینی اشاره میکند. با این وجود، باید را که داور فرسودگی در ساختار نظام مینمامد، خود چیزی نیست مگر "معلول" ناشی ازعلتی بزرگ. علت، این معلول را باید در دوگانگی فقیه و فرمانروایی جستجو نمود، دو حرفه متضاد: حرفه "روحانیت،" و حرفه "فرمانروایی،" یک الهی و آن-جهانی، دیگری سیاسی و این- جهانی. آنچه نظام را فرسوده ساخته است دوگانگی نهادین در ذات حکومت اسلامی است. این نظام از آغاز تاسیس، هنوز پا بعرصه وجود نگذاشته بود فرسوده بود. مگر نه اینکه آخوندها بر دوش مردگان و آنچه باید قرنها پیش نابود میگشت بقدرت رسیدند؟

  برخورد نظام با کرنا، یکبار دیگر بیانگر این واقعیت است که قشری که امروز بر جامعه ما حکومت میکنند، بیش از چهل سال است که نه تنها باری را از دوش ملت بر نداشته است، بلکه پیوسته برا آن افزوده است. نظام ولایت تمامی قدرت و ثروت را بکار گرفته است که به صدر اسلام رجعت نماید، نه اینکه نظامی بنا نهاد در خور قرن 21 که بتواند ویروس کشنده و متجاوزی را در اندک زمانی مهار و بزودی نابود سازد. حکومت ولایت چهل سال است که دار و ندار خود را هزینه امریکا ستیزی و امادگی جنگ با امریکا در ماورای مرزهای ملی، یعنی در مرزهای جهانی اسلام ناب محمدی، نموده است. نظامی که در اشتیاق رجعت بگذشته میسوزد نمیتواند به آینده بیاندیشد. آمادگی برای رو در رویی فجایع طبیعی مثل سیل و طوفان و کم آبی و مصیبتها ناشی از نابرابری های اجتماعی، از آینده نگری بر میخیزد که در نگرش آخوند غریبه و بیگانه است. ویروس کرونا در کشور ما بیداد میکند. رهبر معظم ما از آمادگی برای جنگ بیولوژیک سخن میراند.

کره جنوبی در کوتاه زمانی به آن توانایی دست یافته است که میتواند روزانه 20000 نفرا را مورد آزمایش قرار دهد و مبتلایان به کرونا را شناسایی و تحت معالجه قرار داده  و پیوسته در پی ریشه یابی ویروس و در نتیجه جلوگیری ازشیوع و انتشار آن است. در چین نیز اگرچه در آغاز به مماشات پرداختند سرانجام وقتی آشکار گردید به مقابله محاسبه شده، جدی و سریع با کرنا برخاستند و از شیوع و انتشار آن در سراسر چین جلوگیری کردند. در ایتالیا در مقابله به کرنا تمام کشور، بجز داروخانه ها و غذا فروشی ها را تعطیل و از کار بازداشتتند. حال آنکه، شهر قم، شهری که بسی بسیار "مقدس " شمارده میشود، شهری که در آنجا کرونای کشنده جان گرفت، بدلیل مخالفت نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهر، دروازه های خود را بروی زیارت کنندگان گشوده نگاه داشت. گفتند که حرم معصومه خود دارالشفا ست.

این نیز گفتنی ست که آیت الله مصباح یزدی، یکی از مدرسین برجسته حوزه علمیه قم و نظریه پرداز "اسلام" سیاسی، نیز ملت را از فضل و بینش خود محروم نگاه نداشته و در باره ظهور کرونا این نظر عالمانه را ارائه داده است که میتوان کرونا را از نوع "شروری" خواند که:

جنبه ثانوی یا عکس العمل دارد. یعنی موجودی کاری انجام می دهد و به دنبال آن شری تحقق پیدا می کند. مثال روشنش این است که انسانی گناه می کند و به آثار گناه مبتلا می شود.

بدرستی روشن، نیست که باید شهر قم را مرکز گناه بدانیم یا خیرد، چون فعلا همه شرور از شرقم بر خاسته است، شهری که مقدسترین مقدسها، امام خمینی و بسیاری از مقدسین را در دامن خود پرورش داده است. بعبارت دیگر، این فرسودگی در ساختار نیست که نظام را در برابر چنین بحرانهایی زمین گیر میکند، بلکه آن دوگانگی نهادین در ذات نظام است که نظام را اساسا از پویایی باز داشته است. تردیدی نیست که نظام های استبداد حتی وقتی، رژیمی مثل رژیم چین که نشان داده است که میتواند در مقابله به بحرانهای گوناگون تدبیر و مدیریت را باوج خود رسانده و به نتایج مثبتی برای ملت خود برسد، ملت را از حقوق سیاسی شان و آزادی بیان محروم میکند.  ولی آنجا که استبداد دین و قدرت با هم یکی میشوند، یعنی استبداد وقتی مضاعف میشود، جامعه غرق در تاریکی میگردد. حقوق سیاسی بجای خود، افراد از حق پوشیدن و نوشیدن و معاشرت با یکدیگر محرومند و نیز از تفریج و خوشی و لذت از زندگی و رفاه و آسایش. این حکومت دین است که برای انسان و زندگی انسانی پشیزی قائل نیست و امنیت جانی ملت را با سهل آنگاریها و واپسگرایی ها بخطر انداخته است.  یعنی که هیچکس نمیتواند دیگری را ببیند. مردم نگران با دلی پر از هراس از آینده بهمه چیز با سوظن مینگرند، چون چیزی جز کذب و دروغ بگوششان نمیرسد. اگر تتعمه ای هم از اعتماد در مردم نسبت بحکومت دین مانده بود آنهم با ظهور کرونا ناپدید گشت.

در استبداد سیاسی اگر ساختار قدرت اعتبار خود را ازدست بدهد ساختار دین هنوز مرجع معتبر است. در استبداد مضاعف دین و نظام اخلاقی هم اعتبار خود را از دست میدهند. بعبارت دیگر شیوع کرونا بیش از هر چیز دیگری باعث عفونت در ساختار دین گردیده است. این کیش ناب محمدی ست که نشان داده است که لیاقت و شایستگی حکمرانی را دارا نیست. اما، آخوندها برضایت از اریکه قدرت فرود نخواهند آمد. آنها 

 و آنانکه فکر میکنند که رژیم از کرونا برای پوشش خظاهای بیشماری که مرتکب شده است بخصوص در کشتار آبان ماه و سرنگونی هواپیمای مسافربر اکرایان،استفاده میکندف فراموش میکنند که آخوند دشمن اصلی ملت است. که آنجه که نظام را بفرسودگی رسانده است، طرز تفکری است که بر آن ساختار حاکم است، تفکر دینی یا تفکر "فقاهتی،" تفکری که بقای خود را مدیون دشمنی با تجدد و نوین خواهی بوده است، چون هردو مسیر آزادی و خردگرایی را پیموده و می پیمایند.  

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi













۱۳۹۸ اسفند ۱۶, جمعه


دروغ بزرگ:
 خبر رسانی مسئولین
 صفا، صداقت و شفافیت!با 



در حیرتم که آیا هنوز کسی هست که این دروغ بزرگ رهبر معظم، آخوند خامنه ای را  باور کند که مسئولین حقیقت را در باره ظهور کرونا، ویروسی مسری و خطرناک با مردم در میان نهاده اند، آنهم با صفا، صداقت و شفافیت؟

 البته که شرم چیزی خوبی ست، اما نه در نزد فرومایگان و فریبکاران حرفه ای، نه در نزد آنان که از روضه خوانی و گدایی به شاهی و خدایی رسیده اند. هم اکنون همگان آگاهند که "مسئولین" که هرگز معلوم نیست که چه کسانی هستند و در چه مرتبه و جایگاهی قرار دارند، دیرزمانی در پنهان سازی انتشار کرونا کوشیدند، بی تردید طبق دستور از "مقامات" بالا، مبادا که مانع شرکت انبوه مردم در برگزاری مراسم سالگرد انقلاب و همچنین در انتخابات مجلس شده و این فرصت طلائی را از نظام برباید که یکبار دیگر بتواندعمق مشروعیت حکومت اسلامی را برخ جهانیان بکشد.

در واقع وقتی مسئولین در 30 بهمن برای اولین بار از چند مورد ابتلا به کرنا در قم خبر داند که بسی بسیار دیر و انتشار و شیوع کرونا از کنترل خارج شده و بدون اغراق سراسر کشور را آلوده ساخته بود. در همان زمان نیز از تعداد مبتلایان و فوت شدگان امار ضد و نقیضی ارائه میدادند. نسبت مبتلایان و فوتی ها با استانداردهای بین المللی نیز خوانایی نداشت 2 در صد در برابر 15 در صد در جمهوری اسلامی. هنوز هم آمار قابل اعتمادی از نظام به بیرون درز نمیکند.

در حالیکه ظهور کرونا طبق اظهارات نماینده قم در اوائل بهمن ماه بوقع می پیوندد و از مرگ 50 نفر خبر میداد. چیزی نگذشت که یکی از مسئولین ویدیوئی منتشر کرد و با خوشحالی اعلام کرد کرونایی شده است. در پی آن، خبر ابتلای تعدادی از نمایندگان و مقامات دولتی از جمله معاون رئیس جمهوری، اسحاق جهانگیری انتشار یافت. انتشار ویروس کرنا وقتی دامن مقامات و مسئولین نظام را میگیرد، حکایت از گسترش یک اپیدیمی میکند که از کنترل خارج شده است. چه بسا در نتیجه اطلاع رسانی بموقع، ویروس کرونا نمیتوانست در مدتی کوتاه اقشار عظیمی از جامعه را آلوده نماید. اما، مسئولین نظام، حقیقت را پنهان نمودند تا مردم بدون هیچگونه هراس از آلودگی به ویرسی کشنده  در راه پیمائی سالگرد انقلاب و انتخابات مجلس شرکت نمایند، کنشی جنایتکارانه، کنشی که بخاطر منافع سیاسی حیاط مردمان یک کشور را بخطر اندازد. هماکنون، جمهوری اسلامی بعداز چین، بالاترین تعداد مرگ و میر و مبتلایان را دارا میباشد. درست است که اقدامات جدی و مفیدی از جمله تعطیلی مدارس و دانشگاها و معوق گذاردن مراسم نمازگزاریهای جمعه صورت گرفته است و حتی قم هم به قرنطینه کشانده شده است. با این وجود، خبر از گسترش انتشار ویروس و افزایش تعداد مبنتلایان و فوتی ها بگوش میرسد. تازه آغاز کار است. خروج امام عج از غیبت نزدیک است!

در اینجا غرض آن نیست که بافشای دوباره امری که همگان از آن آگاهند، انکار و تاخیر عمدی نظام در انتشار یک ویروس خطرناک، بخاطر منافع سیاسی بپردازیم. اما، این سبب نشده است که مسئولین از جمله رهبر معظم و رئیس جمهور از سخنان ضد و نقیض در باره شیوع کرونا خود داری کنند. رئیس جمهور یک روز انتشار ویروس را شایعه دشمن میداند که قصد به تعطیل کشاندن کشور را در سر دارد و خبر از بازگشت همه چیز به حالت سابق خبر میدهد و روزی دیگر ناچار میشود که اقدامات وزیر بهداشت را در مقابله با ویروس مورد تایید قرار دهد. البته، فرمانده کل سپاه پاسداران، سردار سلامی، برغم همه شواهد مبنی بر انتشار کرونا از قم در نتیجه رفت و آمد طلبه ها به چین، در تایید سخنان رهبر و رئیش جمهور، انتشار کرونا را یک جنگ بیولوژیک دشمن علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی میخواند. یعنی که مسئولین هنوز دست از فرا افکنی بر نمیدارند و به هزینه ملن از پذیرش واقعیت سر باز میزنند.

ولی فقیه ضمن بیان این درو غ بزرگ که مسئولین با صفا، صداقت و شفافیت خبر رسانی کرده اند، از گذرا بودن این "بلا " سخن میگوید و راهکار نجات از آنرا توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار، معرفی میکند که  می تواند بسیاری از مشکلات را بر طرف کند. آری، چه چه جای نگرانی ست توکلت علی الله، حلال همه مشکلات است. در ادامه نیز توصیه میکند که:

  دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوش‌مضمونی است که می‌توان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت.

گویا آخوند خامنه ای فراموش کرده است که دیر زمانی ست که یک روضه خوان گدا نیست. که او حاکم مطلق است و حرف او، حرف قانون است و حرف نهایی. که او فراموش کرده است که  فرمانده کل قواست و سرنوشت یک ملت را در درست خود گرفته است. او در یک چنین مقامی وظیفه روضه خوانی خود را بجا میآورد و در واقع "افیون" برگ ملت تزریق میکند. مهم نیست که ویروس آلوده ات نموده و نفست را بند آورده است، مهم نیست که عفونت سراسر وجودت را گرفته است، مهم آن است که بتوانی با پروردگار سخن بگویی که ابزار آنرا هم ولی فقیه دعای هفتم صحیفه سجادیه را در اختیارت میگذارد. این همان افیونی ست که مارکس از آن سخن میگوید، "افیون دین،" که در آغاز انقلاب مورد تمسخر اسلامیست های انقلابی قرار میگرفت، و حال مشاهده میکنیم که رهبر معظم انقلاب چگونه به گفتار خداناشناسی همچون مارکس عینیت می بخشد.

درست است ممکن است که این افیون اثر تخدیر کننده خود را از دست داده باشد و بدون شک هم داده است. اما، آنچه اهمیت دارد آن است که این افیون بدست جنایتکاری تزریق میشود که چهل و یک سال است شمشیر شریعت را بر فراز گردن ملت نگاهداشته، نه بدست یک روضه خوان گدا بلکه بدست مقام فرمانده کل نیروهای قهر و خشونت که تاکنون هزاران هزار از بهترین فرزندان این خاک و بوم را بخاک و خون کشانده است.

شیوه مدیریت یک بلای واگیر که زندگی بسیاری را با خطر مرگ روبرو میسازد، بازتاب این و اقعیت است که روحانیت حاکم برهبری ولی فقیه، از آغاز جلوس بر مسند قدرت، برغم آنچه بزبان میراند، هنوز به جادو و افسون عمیقا اعتقاد داشته و در مقابله با آفات طبیعی نیز مورد استفاده قرار میدهد که خود حکایت از واقعیتی بزرگتر کند که روحانیت حاکم ارزشی برای انسان، برای زندگی، برای رفاه و آسایش انسان، برای آزادی و کرامت انسان قائل نیست.
 
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi