۱۳۹۶ خرداد ۵, جمعه


انتخابات

و نیروی براندازنده "کفر"



آری، مردم بخت برگشته کشورما دلشان را خوش کرده اند که آنها نیز "انتخابات" دارند. به نامزدهایی که بزرگترها، عالمان و فقها، آنها که همه چیزدانند، برای آنها برگزیده اند رای میدهند و انگشت شان را مرکبی میکنند. رای دهنده اگر هم بداند رای ای که میدهد، تایید رای همین همه چیزدانها ست، چاره دیگری در پیش روی او نیست. چون تنها او آزاد است به نامزدهایی رای بدهد که برایش برگزیده اند. یعنی که آزادی رای دهنده محدود است و مشروط، همچنانکه آزادی یک زندانی محدود و مشروط است. این در حالی ست که زندانی نسبت به اسارت خود آگاه ست. به دیوار های بلند و سیم های خاردار بر فراز آن که او را از جامعه جدا میسازد آگاه است. اما، در زندانی که آیت الله های مقدس بنا کرده اند، نا آزادی ها محدودیت و محرومیت ها از ابتدایی ترین حقوق انسانی بیک امر عادی تبدیل شده است. همچنانکه اطاعت و فرمانبری در زندان دلبخواهی نیست.

درست است انتخاباتی که در کشورما بوقوع می پیوندد مثل انتخابات کشورهای دمکراتیک غربی، چیزی نیست مگر یک بازی که در آن رقابت است و حمله و دفاع و دارای برنده ای ست و بازنده ای. اما، داوری انتخابات، قانون و قواعد و مقررات ایالتی و ولایتی، ست. منتها، داور بازی انتخابات در جامعه اسلامی نه "قانون" که بازتابنده یک میثاق ملی ست بلکه نهایتا "ولی فقیه" است، کسی که از همه عالمان و فقهای کشور وجهان داناتر و عاقلتر و همه چیزدان تر است. کسی او را بر نمیگزیند. این الله، خداوند یکتا و یگانه است که او را بر میگزیند، همچنانکه محمد پیامبر اسلام را برگزیده است. اگرچه روایت میشود که فرشتگان آسمانی وقتی موفق به یافتن محمد میشوند که در مییابند که در میان صدها نفر یکی را هموزن او نمی یابند. سپس پس از شکافتن شکم او و پاکزدایی درونش از تمام کناهان و غریزه های شر و شهوت برانگیز، مهر رسالت را بر میان دو کتف او میکوبند. تا کنون روایتی مبنی بر فرود فرشتگان آسمانی بر زمین و رفتن درون ولی فقیه از تکبر وخود خواهی و نیز وجود مهر بین دو کتف او شنیده نشده است. روایاتی دیگری، اما، هست که نشان میدهد که او از تبار "رسالت " است و "امامت." چندی پیش بود که آیت الله سعیدی از مامائی که سید علی خامنه ای را از شکم مادرش بیرون کشیده است، شنیده بوده است که در هنگام ورود باین جهان فریاد زده است "یا علی." بهمین دلیل دیر زمانی ست که او جلوه الله است و تنها او ست که تصمیم گیرنده نهایی از خرد ترین امور تا درشترینها، از جمله شکل و شیوه انتخابات و تصدیق نامزدهای انتخاباتی. تا کنون در همه انتخاباتی که در زمان ولایت، خداوند خامنه ای بوقوع پیوسته است او بوده است که نقش اصلی را بازی کرده و میکند. تا کنون مهم نبوده است که کدام یک از نامزدها برنده میشود، این نظام اسلامی برهبری خدا خامنه ای بوده است که برنده شده است، حتی اگر فردی که خود ولی فقیه برای ریاست بزک کرده است شکست بخورد، حضرت ولایت اعلام میکند که پیروزی رقیب هم پیروزی نظام است. چه در اصل انتخابات چیزی نیست مگر "بیعت " با نظام که مظهر آن ولی فقیه ست. باین معنا که "امت" فرمانبر و اطاعت از ولایت را پذیرفته است. 
بعضا، بر آنند که انتخابات دیگر جا افتاده است و مردم باین بلوغ رسیده اند که صندوق رای، تنها مرجع حل اختلافات است وگرنه کار به خشونت میکشد، چنانکه اگر خشونت نبود، اگر بگیر و ببند نبود، اگر دستگیری و زندان و شکنجه، اگر برپا داشتن مراسم اعدام در ملا عام نبود مردم هرگز باین "خدعه " تن نمیدادند که باور کنند "صندوق رای مرجع حل اختلاف" است و نه بیعت با نظام ولایت و دمیدن نفس تازه در نظامی بر اساس تسلیم و اطاعت و فرمانبری. نظام ولایت برهبری خدا خامنه ای وقتی دچار بحران میشود که در نظم تسلیم و اطاعت و فرمانبری، اختلال ایجاد شود. انتخابات دوره دهم در سال 88 تاییدی ست بر این نظر. این فروپاشی نظام اطاعت و فرمانبری بود که بر دامن مقدس حکومت ولایت لکه ننگی نازدودنی نشاند. اگر شمشیر ولایت نبود، نظام اطاعت و فرمانبری، بنیان حکومت اسلامی از بیخ و بن بر کنده شده بود.
در انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری نیز حضور ولی فقیه بر جسته بود. او بر حسب معمول بیش از هرکس و زودتر از همه به افسانه انتخابات میپردازد. به نامزده هشدار میدهد که چه باید بگویند و از گفتن چه چیزهایی، بویژه آن چیزها که دشمنان را خوشحال میکند، اجتناب ورزند. اخطار میدهد که مباد فکر "فتنه" بسر کسی راه یابد و قصد "قیام" بر علیه نظام را در سر بپروراند، قدر و ارزش این "امنیت" را ندانند و آنرا بخطر بیاندازند.
بنا بر گفتار خدا خامنه ای، روشن است که اگر دشمن از اقتصاد ورشکسته، گرانی و تورم، گسترش فساد در لایه های مختلف اجتماع، بویژه در میان آموزگاران مقدس اخلاق و پاک زیستی، توسعه فقر مطلق و عقب ماندگی، تخریب زیست محیطی، آلودگی هوا و تبدیل سرزمینهای بکر بخشکزار، البته نباید چیزی بزبان آورد، چه دشمن به منسوخ بودن شریعت اسلامی به ناسازگار بودن اصل و اصول دینی که روحانیت برهبری ولی فقیه مظهر آن است، پی برده و آگاه میشود که اسلام در هر نوعش، دشمن آشتی ناپذیر زمان است. از تیره بختی و سیه روزی، خواری و حقارتی که جامعه ایران با آن دست بگریبان است، البته که نباید سخن گفت. "حقایق" را باید پوشاند. بعبارت دیگر، ولی فقیه نامزد ها را دعوت بسکوت و تشویق به دمیدن در شیپور فتوحات ونکات مثبت و افتخار آمیز نظام میکند. حضرت ولایت هرگز حرف نفد و نفی را بر نتابد. در واقع دوران مبارزات انتخابی چندان کوتاه بریده شده است که هرگز فرصتی برای آشکار شدن حقایق بوجود نیاید. کدام نامزد ریاست جمهوری میتواند در 20  روز به نقاط مختلف یک شهر یا دو شهر بزرگ سفر کند و حقایق را در باره خود و رفیبانش برای دهندگان آشکار کنند که با چشم های باز و وجدانی آسوده بکسی رای دهند که منافع مردم و جامعه را بر منافع شخصی ترجیح دهد.
انتخابات دور دوازدهم،  که میرفت به یک نمایش خمیه شب بازی بی مزه و ملال آور تبدیل شود، در چند روز پایانی و پس از مناظره سوم که نامزدها گوشه ای از نقاب های یکدیگر را بر داشتند، شور و هیجانی را در جامعه برانگیخت. اما، چه سود، بمحض آنکه نامزدها دست به یقه شدند و به نشاندادن چهره های کریه یکدیگر و هم چنین نظام ولایت پرداختند، روز رای گیری فرار رسید و مردم باید رای خود را بصندو ریختند. برچه اساسی و با چه انگیزه ای مردم رای خود را بصندوق ریختند بازار گمانه زنی داغ است. بیشتر بر این اعتقادند، که مردم از تجربه آموخته اند. دیگر فریب عوامفریبان و جنایتکارانی که لباس روحانیت به تن دارند نمیخوردند. گفته میشود که انتخاب دوباره روحانی نشان از آن است که بد را بر بدتر ترجیح داده اند. البته این گمانه زنی ها را برغم شباهتشان به واقعیت، نمیتوان چندان معتبر دانست چرا که در جایی که رای دهنده(اکثریت آنان) از گشودن دهان خود در باره رای ای که بصندوق ریخته است، بخود میلرزد، بسختی میتوان گفت مردم ایران بر چه اساسی رای میدهند. آنچه مسلم است، هرکسی به مهر رای در شناسنامه بنوعی احتیاج دارد. بنابراین، رای دادن در یک انتخابات قلابی نمیتواند قلابی نباشد. رای حامل توانمند سازی انسان فهمیده نمیشود، بلکه در نظامی که استبداد مضاعف است، رای برای روز مبادا بصندوق ریخته میشود، برای رفع اضطراب و نگرانی در مواجهه شدن با ماموران مختلف نظام و گذشتن از بعضی خطرات و موانع.
البته که جوانان کشور یکبار دیگر فرصتی بدست آوردند که در کوچه و خیابانها بپایکوبی و شادی و بزن و بکوب بپردازند، هنجارهای شریعتی را بر شکنند، از مرزهای قرمز "حرام" و "نجس" و "کفر" و "باطل" برای مدتی کوتاهی گذر کرده و شعارهایی همچو «حصر شکسته باید شود." یا "زندانیان سیاسی آزاد باید گردند." دختران حجاب ها را پائین کشیده و همراه پسران برقص و آوازه خوانی پرداختند. تصاویر و ویدوهایی که در فضای مجازی انتشار یافته است حکایت از یک شور و هیجان همگانی میکرد. آری، باید با رقص و آواز و پایکوبی بجنگ مقدسان رفت، با هنجار شکنی و گذشتن از مرزهای قرمز حرام و حلال داده شده در 14 قرن پیش از این. در دوران حکومت تقدس تنها کفر است که حقیقت دارد. اگر نظام را از کفر ترس واهمه ای نبود، آقای رئیسی در سه شب در 1367 بیش از 4000 زندانی که دوران محکومیت خود را میگذراندند باعدام محکوم نمیکرد. آنها که در پی آلترناتیو هستند، آیا هرگز به نیروی براندازنده کفر اندیشیده اند.

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi



۱۳۹۶ اردیبهشت ۲۲, جمعه


مناظره روبه ان!






آنچه بیش از هر چیز دیگری در مناظره های انتخاباتی، بچشم میخورد، صحن و محیط سرد و بی جانی ست که نامزدهای ریاست جمهوری در آن ظاهر میشوند. همه چیز بطور ناشیانه، اگر نه احمقانه، مرتب و منظم و با تشریفات بسی بسیار کند و مودبانه ترتیب داده شده است. قواعد و زمانبدی مناظره خود بسی ملال آور ست و حوصله سر بر. زیرا بگونه ای طراحی شده است که امکان رو در رو قرار گرفتن و تصادم نامزدها با یگدیگر جلوگیری شود. اما، تنها صحنه گردانی نیست که آریه ای و مصنوعی و میان تهی ست بلکه گفتار و رفتار رقیبان انتخاباتی نیز همه مکانیکی، بی حال و بدون روح و احساس بیان میشوند، چنانکه گویی بازیگر نقش هایی هستند که از پیش تعیین شده اند. چرا مناظره های ریاست جمهوری بجای برانگیختن شور و هیجان- البته پس از مناظره های 88، یخ و بی مزه ودل آشوب کن از آب در میآیند، عمدتا ناشی از ساختار استبداد دین و قدرت است.
بکلام دیگر، چرا نامزدهای انتخاباتی عاری از اصالت و صداقتند، در کنش رفتاری و گفتاری از ماهیت "انتخابات" در نظامی برمیخیزد که نیازمند آلایش و پالایش و بزک چهره کریه زشت و خشونت بار خود است، پنهان ساختن استبداد مضاعف دین و قدرت که مظهر آن حکومت مطلقه ولایت فقیه ست. بنابراین، مناظره ها راه اندازی نمیشوند با آن هدف که مردم بتوانند آن نامزدی را برگزینند که داروی شفا بخش دردهای مزمن و آزار دهنده آنها را ارائه دهد بلکه باید بگونه ای برپا گردد بیانگر تمدن و فرهنگ اسلامی، نه پرخاشی، نه درگیری لفظی و نه برملا ساختن حقایق و ویژگیهای شخصیتی یکدیگر برعکس مثلا در کشورهای بی تمدنی و فرهنگ مثل آمریکا اتفاق میافتاد، رفتار و گفتاری که از نظر رهبر معظم پوشیده نمانده و در خطبه هایش بان اشاره میکند.
در مناظره های جمهور مقدس اسلامی، همه نامزدها با نزاکت و در اوج احترام بیکدیگر سخن میگویند، حتی وقتی که قصد حمله و تهاجم بیکدیگر را دارند. این مرز بندی های گفتاری و رفتاری که در راستای ارضای پیشوای مسلمین جهان، آیت الله مقدس، آیت الله خامنه ای، ترسیم میشود سبب گردد که نامزدهای انتخاباتی حکومت اسلامی، همچون آدمهای مصنوعی با توانائیهای محدود ظاهر شوند. هیچیک دست بگشودن کارنامه دیگر نمیزند، مبادا که محتویات کارنامه خود بر ملا گردد. دو نفر از نامزدهای اصلی برخاسته از حوزه های علمیه اند و اهل منبر و خطبه گوئی هستند که در این انتخابات با دو پا منبری همراه گردیده اند که بازی انتخابات به بازی دو با دو تبدیل شده و از قطبی شدن انتخابات جلوگیری گردد. دو  نامزد رزرو، بدون بو و خاصیت در کنار گود مناظره انتخاباتی حضور دارند که در صورت لزون دست امداد بسوی یکی از تیمها دراز کنند. از این دو تیم انتخاباتی، تیم رئسی و قالیباف، از تف لیسان سفت و سخت حضرت ولات اند و در شیپور او میدمند. به بیرون و نیروهای اهریمنی دل نمی بندند و مبانی اقتصاد مقاومتی را همانگونه که ولی فقیه پیش بینی کرده است بکار میگیرند و بر طبق نظر رهبر معظم انقلاب الویت را به حل معضل معیشتی مردم، نابودی فقر و فلاکت حاکم برجامعه و کاهش فاصله طبقاتی که چنان فاحش گردیده است که مایه شرمساری ست. یعنی که این تیم، تیم ولی فقیه است، تیمی است که انتظار میرود ولی فقیه در صورت لزوم فرمان بیرون کشیدن نام آنها را از صندوقهای رای بیرون آورند. بنابراین، طبیعی است اگر گفتار و رفتار این تیم مصنوعی و بی روح و جان بنظر آید. چون آنها در واقع بمانند عروسکهای خیمه شب بازی را میمانند، که بدست کارگردانی نامریی بحرکت در آمده و سخنان وی را تکرار میکنند. یعنی که اینگونه کنشهای گفتاری و رفتار ویژه ساختار استبداد مضاعف دین و قدرت است، که اطاعت و فرمانبری را بالاترین پاداش دهد و بر رفیعترین جایگاه نشاند.
تیم روحانی- جهانگیری نیز به مرزهای قرمز نظام بخوبی آگاهی دارند. اگرچه آنها نیز عروسکهای خیمه شب بازی اند و بدست ولی فقیه بحرکت در میآیند، با این وجود، از خود جرعه ای استقلال نشان میدهند. چون تیم ولی فقیه آنها را به موضع دفاعی نشانده  و اساسا مسئول فقر و گرسنگی، گرانی و بیکاری، تخریب زیست محیطی و آلودگی هوای تنفسی، خشک شدن تالاب ها و رودخانه ها و دریاچه ها، طوفان ریزگردها، افزایش روز افزون فساد و حقوق های نجومی، فحشا و گسترش بی سابقه حاشیه نشینی و بسیاری دیگر از مسائل مادی و اجتماعی، و ناشی از سوء مدیریت. تیم روحانی-جهانگیری در دفاع از خود، بیشتر یار آقای رئیسی را مورد تهاجم قرار میدهند. با وجودآگاهی باین واقعیت که برافراشتن پرچم مقاومت در برابر ولایت فقیه میتواند رای اکثریت مردم را که بیزاری خود را از نظام ولایت بارها ابراز داشته اند، بخود جلب کند به نقد ملایم و محتاطانه سختگیریهای حکومت، ایجاد فضای امنیتی، بی اثر بودن تنبیه و مجازات در حل مسائل اجتماعی و تبعیضات جنسیتی دینی و محلی پرداخته و از بیان "حقیقت "      خود داری میکنند. در پاسخ به تیم رنیسی- قالیباف که از گسترش فقر و اقتصاد ورشکسته و پیشرفت خشکزاری چنان سخن میگویند که گویی در همین چهار سال گذشته بوقوع پیوسته است اجتناب میکنند. چرا که همه نامزدها آگاه هستند که شخصی که جلوه الله است، رفتار و گفتار آنها را نظاره میکند، در نتیجه نقشی را بازی میکنند که دلخواه اوست نه لزوما جلب کننده مردم. چه ولی فقیه است فرمانروای نهاییست. اوست که نهایتا تصمیم میگیرد. این روندی ست فرآیند استبداد مضاعف دین و قدرت.
بکلام دیگر، برغم اینکه ما در مناظره های انتخاباتی  شاهد بعضی حملات تیمها به یکدیگر هستیم، نامزدهای انتخاباتی از روی ضرورت، ناچار به رفتار و گفتاری آریه ای و دروغین اند. از آن تیم رزرو اگر سخنی بمیان نمیآید، بآن دلیل است که نه تنها نامزدهای جدی انتخاباتی نیستند بلکه با توافق ولی فقیه، در مناظره ها نه نقش خود بلکه نقشی دروغینی را بازی میکنند که وانمود کنند آنها نیز شایسته صعود بر مسند ریاست جمهوری اند.
حقیقت، اما، آن است که اگر هم اکنون باین روز نشسته ایم، اینگونه دچار فقر و گرسنگی، عقب ماندگی و گسترش عمیق فساد و فحشا شده ایم؛ اگر کشور ما چنین ورشکسته و ویران گشته و خوار و حقیر گشته است، ناشی از حکومت اسلام ناب محمدی، اسلامی که خون میریزد، بدار آمجازات میآویزد، قصاص و سنگسار میکند؛ انسان ها را به تخت شلاق میبندد و جامعه را از ابتدایی ترین حقوق انسانی محروم و انواع تبعیضات از جنسیتی گرفته تا قومیتی و دینی، که عدالت اسلامی را باجرا در آورد. وضع موجود ناشی از عدالت اسلامی برهبری ولی فقیه و آیت الله های مقدس است. اگر رهبری که عمامه تقدس بر سر دارد و در برابر نظامیان به عربده کشی میپردازد و خط و نشان میکشد، از آن هراس دارد که مبادا در این مناظره ها نقش جنایتکارانه ولی فقیه و تیم انتخاباتی او آشکار شود. این است که برسم دیکتاتورهای بزرگ به تف لیسان خود فرمان میدهد که چه بگویند و چه نگویند و مبادا چیزی از دهنشان به بیرون پرتاب شود که دشمن را شاد کند. مباد که بعضا، بار دیگر در فضای انتخاباتی بهره برگرفته به "قیام" برخیزند که بسختی تنبیه و مجازات شوند و "سیلی" بر صورتشان فرود آید. آری، ولی فقیه از تجمع انتخاباتی سخت می هراسد.
اوضاع کشور ما اسفناکتر از آنست که نامزدهای ریاست جمهوری گوشه ای از آنرا افشا کنند، چون خود آنها باعث و بانی وضع فلاکت بار امروز بوده و هستند. اگر تا کنون کشور از درون منفجر نگشته است، اگر کاخ دین و قدرت تا کنون فرو نریخته است بدلیل شمشیر شریعت ست که مظهر آن سپاه پاسداران است که بی مهابا بر هرگردنی فرود آید اگر بر افراشته شود. سپاه پاسداران، سپاهی ست از نوع سپاه تازیان که در 1400 پیش از این، سرزمین ما را مورد تاخت و تاز قراردادند تا "دین " خود را با زور شمشیر بر نیاکان ما تحمیل کنند، سپاهیانی که بهرکجا رسیدند، کشتند و تجاوز کردند و بغارت هرچه بود بردند و سلطه خود را بر سراسر کشور گستراندند، سپاه پاسداران نیر همچون سپاه تازیان کشور را باشغال خود در آورده  و حافظ و نگهبان سلطه حکومت "روحانیت" و یا تازیان بومی گردیده اند. اما، برغم سلطه حکومت دین با ابزار قهر و خشونت و آفرینش ترس و وحشت، هر آن بیم آن میرود که لشگر گرسنگان که هم اکنون چندین برابر لشگر "مستضعفان" و "پا برهنگان" شده است به قیام برخیزند. این واقعیتی ست که خواب را از چشم فریبکار فریبکاران، ولایت فقیه می رباید.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi