آخوند خواهان
انسانهائی خوار و حقیر!
بیائید بیش از این خود را بکوچه "بیراهه" نزنیم. چرا که این ساختار قدرت نیست که جامعه ما را بخواری و حقارت کشانده است. همچنانکه ساختار قدرت نبوده است که ما را باینجا سوق داده است که این ساختاردین است و دینمداری، آخوند و فقیه و طلبه، که جامعه ما را بنا بر استانداردهای جهانی، بیش از 50 سال بعقب بازگردانده و به یکی از جوامع فقیر و
قانونگریز و فاسدترین کشورها در جهان تبدیل نموده است است.
تعجب آورتر، از این چه میتواند باشد، نزدیک به نیم قرن است که از حکومت آخوندی
میگذرد، حکومتی که بر راس آن آخوندی قرار گرفته است که باجتهاد نرسیده ناگهان بدرجه
ای از فقاهت رسید که میتوانست جایگاه "ولایت" را اشغال کند، جایگاهی
همطراز جایگاه خدایی. اولین حرف و آخرین حرف را خدا و یا ولی فقیه بزبان میآورد.
همین بس. همه مشکلات حل میشود. رهبری نایاب در سراسر جهان.
ولی فقیه اخیرا، بیخ گوش متخصصی که
باو طرح توسعه و مبارزه با کمبود آب و برق را توضیح میداد، گفت "صرفه جویی
است راه حل." گویا، حضرت ولایت خبرنداشت که آبی در کشور نمانده است.برای
مصرف.در رفع ابتدائی ترین نیازها در یک خانواده.
چرا؟ چه شد؟ از کی؟ نه در این یکی دو سال
و یا حتی، ده سال گذشته، از زمانیکه شاه کشور را ترک کرد. آیا از کمبود و آب و برق
حرفی بود؟ حال، رودخانه ها خشک، دریاچه ها خشک، تالاب ها خشک، جنگلها خشک، تغییر
دادن مسیر رودخنه ها و ساخت و ساز سد های بیشمار و پرهزینه. اینست نتیجه، خشکی، بی
آبی و بی برقی... در چنین شرایطی اگرمسئولی را هم بجویی، چندان فایده ای ندارد.
چون حضرت ولایت حرف آخر را میزند.
تردید مدار که فقر و بدبختی، گرسنگی و احتیاج و نیازمندی و گرفتاری، همساز و
همآهنگ است با قواعد و مقررات شریعت اسلامی. مگر در دامن اسلام چیز دیگری جز فقر و
بدبختی هم پرورده میشود؟ اگر نوسانهای اقتصادی کشور را با نوسانات دلار بسنجیم.
ارزش دلار 7 تومن در 57 با ارزش دلار نزدیک به 90 هزار تومن در این روزها، بعنوان
تنها یک معیار نشان میدهد که حکومت آخوندی تا چه حدی در اندیشه رفاه و آسایش و
آبادی و نوسازی کشور به پیش رفته است. .بی دلیل نیست که آخوند خامنه ای ضمن بکار
گیری تمامی استعدادش، هرگز از مبارزه با فقر و گرسنگی زبان بشکایت نگشوده است و از
توسعه رفاه و آسایش کلامی بزبان نیاورده است. مگر نه اینکه امام علی با یک خرما در
روز زندگی میکرد؟ امامی که امام جمعه پیشین شهر تهران، آخوند کاظم صدیقی.از او
تقلید میکرد، نماد تقدس و تقوا در حکومت اسلامی، آیت اللهی که با استعفا از مقام
امام جمعه، عرفان فقاهتی را باوج خود رساند.
پس چگونه میتوان 30 سال تقبل و تحمل هزینه ها و خسارتهای جبران ناپذیر را برای دست
یابی به غنی سازی هسته ای فهمید؟.ترس از چیست اگر در پی جنگ و در گیری با کسی نباشی؟ در جنگ با کیست که ترس چنان در درونت نشسته است که حاضری که درون را از طهام تهی داری و همگان را دچار هزاران درد و رنج فقر و گرسنگی نمایی که حکومت آخوندی آدامه یابد. آیا؟ این است عدالت در اسلام؟
پس در این میان نباید هرگز فراموش
کنیم که بواسطه دین است که آیت الله ها و حجت الاسلام ها بر جامعه حکومت میکنند.
قدرت در خدمت دین قرار گرفته است، در خدمت انتشار لا الله الا الله. یعنی تعریف و
تعبیر دین است که سوی و جهت جامعه را تعیین و تفسیر میکند و نهادهای اجتماعی،
اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی را سامان میدهد.
شاید، بتوان سوال را اینگونه مطرح کنیم. بفرض که با آخوندی برخورد کنی، چه
بهتر، اگر آن آخوند، حضرت ولایت آخوند خامنه ای باشد. با او چگونه برخوردی باید
داشت. باید با او بگونه ای رفتار کنیم چنانکه گوئی او یک رئیس جمهور است و یا یک
فرد مقدس با لباسی بیانگر زندگی مومنی ژنده زی، ذره ای در فاصله با زندگی عادی.
اگر، فرضا فرصت مکالمه ای دست میداد بین خود و آخوند خامنه ای، با چه زبانی با او
بگفتگو میپرداختی با زبان دین و یا ربان قدرت؟ یعنی که آخوند خامنه ای و دیگر
آخوندهایی که بر مسند قدرت قرار دارد، جدائی دین و قدرت را تقریبا غیرممکن نموده
اند. آیا آقای خامنه ای یک رهبر سیاسی ست و یا رهروی دینی؟
اما، مسئله آنست که بسیاری، بویژه تحلیلگران و ناظران شرایط حاکم بر کشور، از
تایید حضور دین در سراسر زندگی و نقش تعین کننده آن در عرصه ای، مثل، عرصه سیاست و
قدرت خود داری میکنند. در تجزیه و تحلیل
شرایط موجود، مهم نیست از چه زاویه ای بررسی شود، بندرت کلمه دین بر زبان و یا بر
سر قلمشان رانده میشود. درست است درگیری با موضوع دین، به تعهد و شجاعت فردی، در
پذیرش فداکاری بمنظور تغییر و دگرگونی وضع موجود بستگی دارد.
بهمین دلیل هم در مصاحبه ها و مناظره
ها و تجزیه و تحلیلها، بویژه در رسانه های اینترنتی، بندرت کلمه دین بزبان رانده
میشود. بهمه گونه مسائل و مشکلات، ناکارآمدیها و ندانمکاریها، در نهادهای دولتی،
از نرخ صعودی تورم و بیکاری تا نایابی ضروری ترین کالاهای مصرفی، همچون آب و برق و
بنزین و گاز، که نتیجه اش چیزی نیست مگر دشواریهای معیشتی و گسترش و فقر و گرسنگی
و آلودگی محیط زیست که هچنان روی بسقوط میرود. اینان، همه مسائل و مشکلاتی نیستند
که اخیرا مردم کشورمان با آن روی در رو قرار گرفته اند. بلکه مشکلاتی اند که از از
دیر باز وجود داشته. مشکل زندگی تحت شرایط ذلت بار فقر و گرسنگی، مشکل تازه ای
نیست. اما، هرگز، نه باین عمق و وسعت. آنچه این ماجرا را اسف بار تر مییکند آنست که
زندگی در فقر و گرسنگی، سبب تنزل شان و منزلت انسان نیز میشود. انسان غرق در
باطلاق دین بمعنای پذیرش خواری و حقارت است، چه از ان آگاه باشد یا نباشد. آخوند،
خواهان انسان خوار و حقیر است.
در چنین شرایطی، در شرایطی که با دو خصم آشتی ناپذیر، دین و قدرت، روی در روی
قرار
گرفته اند، چه میتوان کرد و بچه چیزی میتوان امیدوار بود؟ در مبارزه با حکومت دین
بیش از هرچیز به دین آگاهی نیازمندیم. به آگاهی ارزش و دیدگاها و بینش زن زندگی
آزادی، دیدگاهی برانداز نظام اسلامی، نظامی بنیان گزاری شده براساس تبعیض بر علیه
زنان، یعنوان موجواتی نیم مرد، تحقیر و بی ارزش شمردن زندگی در این جهان بنفع
زندگی بهتر در جهان دیگر. اسلام، دینی که گور آن در کشور ایران کنده خواهد شد.
فیروز نجومی
firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjm@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر