زن زندگی آزادی
جنبشی وحدت بخش کثرت
و گرایشهای گوناگون!
چگونه باینجا رسیدیم و اینگونه دست
بگریبان نکبت و ذلت شدیم، نه برق نه آب، نه گاز، خشگزاری رو بتوسعه و گسترش،
رودخانه ها خشک، دریاچه، تقریبا، همه، خشک، بیش از 90 درصد از تالابها خشک، گرانی
و بیکاری روز افزون. جمهوری اسلامی در میان حکومتهای جهان شاید تنها حکومتی باشد،
تمامی جامعه را رسما به تعطیلی میکشاند، بدلیل کمبود آب و برق و گاز. افزوده بر
این هوای آلوده، جاده های معروف بجاده های مرگ، گرانی و بیکاری، فساد و فحشا و گسترش
اعتیاد، توسعه فقر و گرسنگی و بی خانمانی. این است وضع موجود، ثمره نبوغ و آینده
نگری بسیار درخشان و آفتخار امیز، نزدیک به نیم قرن حکومت آخوندی که در مختصرین
شکل ممکن بیان گردید. یعنی که بدبختی هابی که گریبان ملت را گرفته اند، بی شمارند،
چنانکه اشاره کوچکی هم بان بدبختی های بیشمار، از حوصله این مختصر خارج است.
اما، آنچه تعجب بسیاری از ناظران و
تحلیلگران را برانگیخته است، عدم واکنش مردم بوده است به بدترشدن شرایط زندگی،
شرایطی که باختصار در بالا بدان اشاره شد. افزوده بر این، سکوت در برابر شکست نظام
در جنگ داوزه روزه با اسرائیل را نیز، سوال بر انگیز میدانند. بعید نیست، اما، نه
تعجب آور که باورمندان عاقل و باهوش از خود بپرسند که با رفتن در خیابانها، بگذریم
چندین نفر میپیوندند، بچه بهانه و علت .و طلبی، مهمتر از همه، شکوه و شکایت به کی
ببریم؟ آیا مسئولی هم میتوان در این نظام بافت؟ استدلالی برای بر کنار داشتن خود
از شرکت دریک کنش اعتراض امیز جمعی.
این نظام است که مسئولیت پذیر نیست، جون خود را
مسئول اراده الله میداند. اگرچه، پذیرفتن محرومیت از کالاهای ضروری زندگی، همچون
آب و برق و گاز، چندان ساده نیست، اما، نظام، در تلاش است که بهمگان بیاموزد که چاره
ای نیست مگر بیاموزید که با کم بسازید. زندگی با کم، قناعت، احتیاط در مصرف یک
اخلاق اسلامی ست که گویا در تحت حکومت اسلامی، در 46 سال گذشته چندان تاثیری
نداشته است. چه اگر تاثیری داشت، هرکز کمبود کالائی بوجود نمیامد.
شاید، هنوز، خیلی زود است برای
واکنش جمعی به بحران در تمامی عرصه های اجتماعی، برای خیزش و خروش عمومی و واکنش باوضاعی
بحرانی. چرا که در وضع موجود، شرایط بهم پیوستن و همبستگی برای رشد وتوسعه آن
آماده نیست. زیرا، استبداد آخوندی تمامی سوراخ سنبه های یهم پیوستن و همبستگی را
بین افراد در جامعه بسته اند. چنانکه ادامه زندگی روزمره را برای مردم معمولی دشوار
ساخته اند. حتی در بحرانی تر شددن وضع موجود نمیتوان از مردم انتظار واکنش اعتراض
آمیزداشت. چون، هر فرد و یا خانواری با خود می اندیشد، بفرض که به خیابانها رفتیم
و چندین نفر هم بما پیوستند، آیا این کافی ست برای مقابله به نیروهای سرکوب نظام؟
استدلالی درونی، منفعل کننده شرکت در هر فعل و کنش جمعی.
فرصتها و سوراخ سنبه ها برای بهم
پوستن و همبستگی، زمانی آغاز بظهور میکنند که دستگاه سرکوب نظام استبداد آخوندی،
ویا هر دستگاه سرکوبگری دیگری، از خود نشانه هایی از ضعف در سرکوب خیزش و خروش
مردمی، از خود بروز دهد. معلوم است که هرچه ساختار قدرت سرکوب ضعیفتر میگردد،
فرصتهای بسیاری برای بهم پیوستگی و همبستگی تعداد بیشتری را بوجو میآورد. اگر شعار
آزادی، برابری و برادری، آنقلاب فرانسه را به پیروزی رساند، تردید مدار که شعار زن
زنگی آزادی، شعاریست که مردم جهان خود را با آن شناسائی میکنند.
درعین حال، نباید فراموش کنیم که
نظام در ادامه وضع موجود، نه جنگ نه مذاکره، سهم بسزایی دارد. بهمین دلیل در
پییشگیری از هر گونه خیزش و خروش اعتراضی، در کمال آرامش نیروهای سرکوبگر و رعب
انگیز خودر را بر سر چهار راها و خیابانها در حال رژه رفتن، به نمایش در میآورد. یعنی
که نیروهای مسلح نظام ولایت فقیه نمیتوانستند قتل رهبران و فرماندهان نظام را پیش
بینی کنند، اما، خیزش و خروش اعتراض امیز مردمی را پیشبینی میکنند و برای مقابله و
سرکوب آن آماده میشوند.
افزوده بر این، ساختار عمودی قدرت،
در حکومت آخوندی، ممکن است بنظر صدمه ناپذیر حلوه گر شود، اما، همین بس نشانی از
ضعف در آن پدیدار شود، فروپاشی ساختار قدرت فقط بزمان بستگی دارد. ساختار قدرت
ولایت فقیه، برغم حمایت الله، خداوند یکتا و یانه، نیز، محکوم بفنا ست. با فروپاشی
نظام، ساختار عمودی دین و قدرت، بسرعت فرو میریزد.
حال، فرص که ساختار خشک و انعطاف
ناپذیردین و قدرت، فرو نریرد. آما، آیا، میتوان به وجود فقیه دیگری در سلسله مراتب
فقهای واجد شرایط برای حکمرانی بنام الله، اشاره نمود؟ از فرزند آخوند خامنه ای، سید
مجتبی، سخن بسیار گفته اند. اخیرا هم، خود ویدئوی انتشار داد که بدرستی معلوم نبود
انتقال چه پیامی را بچه کسانی درنظر داشت. تا کنون آنچه بر همگان روشن است، اینست
که بعید بنظر میرسد که آخوند خامنه ای، هنوز امادگی پذیرش این واقعیت را ندارد که
لحظه ای میرسد که باید از راس ساختار قدرت، به پائین فرود آید، آگر نه برضایت با
تنبیه و مجازات..
تاکنون، از رنجبران جامعه از زیر
تا میانه و بالاتر از آن، همچنانکه در بالا اشاره شد، واکنش قابل توجهی بچشم نخورده
است. بدون تردید سخنان نتانیاهو، نمیتواند توجه گردانندگان حکومت آخوندی و همچنین
مخالفان نظام، از هرنوعی، را بخود جلب نکند و موجب اضطراب در درون نظام نگردد و
سبب دلگرمی درمیان مردم نشود.
عدم آلترناتیو قابل قبول، ساختاری
که بتواند نظم حاکم بر جامعه را تحکیم نموده و ادامه دهد و از بروز هرج و مرج در
کشور و منطقه جلوگیری کنند، سبب شده است که حمایتگران بین المللی در حمایت از جنبش
زن زندگی آزادی که پرچم آنرا شاهزاده پهلوی برافراشته، دچار تردید و نگرانی گردند.
حال آنکه اگر ناظران و تحلیلگران با دقت بیشتری بنگرند، نمیتوانند جنبش زن زندگی
آزادی را که در اعتراض به قتل مهسا امینی بوجود امد نادید بیانگارند. زیرا که جنبش
زن زندگی آزادی بازتابنده نزدیک به نیم قرن مبارزه زنان برای زندگی و آزادی ست.
جنبش زن زندگی آزادی،ارائه دهنده زیربنائی تزلزل ناپذیر است برای وحدت بخشیدن به
کثرت و انواع گرایش و ایده و عقیده ای. آیا میتوان انسانی را(نه مریضان روانی)
یافت که نقش زن را در خلق جامعه انسانی ستایش نکند. اگر صبر و تحمل، شجاعت و
خلاقیت زن در یافتن ناشناخته ها بوقوع نمی پیوست، ممکن بود که تمدن بشر هرگز
موجودیت نمیافت. درست است، هنوز، چه بسیارند جوامعی که در آنان، زنان از ابتدائی
ترین حق و حقوق انسانی محرومند. پس، اگر بگوئیم زن، واژه ایست با دریائی از معانی
و مفاهیم تاریخی، سحنی بگزاف بزبان نرانده ایم. انقلاب زن زندگی آزادی، انقلابی ست
متعهد به آنچه بزندگی شیرینی، معنا و مفهومی میبخشد، بیانگر خوبی و زیبائی ست.
واژه آزادی، واژه ایست که ابعاد آن ناشناختنی ست. اما، همین بس که در باره اهمیت
آزادی بگوئیم که درست است که جان ژاک رسو، گفته است که انسان آزاد باین دنیا میاید،
اما، خود را همه جا در زنجیر می بیند، واقعیتی که انقلاب زن زندگی آزادی، حلقه های
آن زنجیر های اسارتبار را پاره نموده و با حلقه های آزادی بهم پیوند میزند.
فیروز نجومی
firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر