روحانیت
و چهل سال مسئولیت!
هیچ کس مطمئن نیست
که فردا چه خواهد شد چنانکه گویی با خود می اندیشند که آیا شاهد بر آغاز پایان نظام استبداد مضاعف دین
و قدرت اند؟ فردای فروپاشی، آیا هرج و مرج و ناامنی، کشتار و تخریب و ویرانی سراسر
کشور را فرا میگیرد؟ آیا مردم یکدیگر را بداندان نمیکشند، آیا نا امنی همه جا را
فرا نمیگیرد، آیا ارتکاب بجرایم بزرگ افزایش نمی یابد؟
همه گونه خطری،
بویژه خطر جنگ کشور ما را تهدید میکند. چهل سال حکومت روحانیت به ورشکستگی در تمامی عرصه ها کشیده شده است، از کم آبی و
بیابان زائی و خشکزاری گرفته تا ورشکستگی در اقتصاد و تجارت و صنعت. گسترش فساد
وغارتگری، جامعه را بدو طبقه غنی و فقیر تقسیم نموده است. در حالیکه رسما مرز فقر
بیش از 5 میلیون تومن گزارش شده است، چگونه میتوان از طبقات متوسط و میانحال سخن
بمیان آورد. در این اثنا این مزد بگیران و حقوق بگیران هستند که قربانی حکومت دین
اند، قربانی حکومت اسلامی، حکومتی که قرار بود حکومت پا برهنگان، ضعیفان و
بینوایان باشد. اما، چه زود ماهیت خود را بروز داد، و حکومت دین، حکومت پابرهنگان،
به حکومت دروغگویان و فریبکاران، به حکومت دزدان وغارتگران تبدیل شد. اگر بگوییم
در حکومت مقدس اسلامی، تقدس بگند کشیده شده است، سخنی بگزاف نگفته ایم. همین بس که
بعمامه آخوند خداوند خامنه ای که هر روز گنده تر و بلندترمیگردد بنگری، یا بسخنان،
فرمانروای سرزمین خراسان، حجت لاسلام، علم الهدا و یا به وارونه ساختن حقایق از
دهان حجت الاسلام، رئیس جمهوری، حسن روحانی و یا بهتر از همه به خطبه های تحمیق
کننده امامها جمعه ها گوش فرا دهی.
این بدان معناست،
که تمامی تغییرات و تحولاتی که در این چهل ساله بوقوع پیوسته است، چه در زمینه
روبنایی، فرهنگ و راه و روش زندگی و چه در زمینه زیر بنایی، علم و صنعت و
تکنولوژی، همه بذری است که بدست حکومتی کاشته شده است که دینی است، دینی که
متولیان آن فرومایه ترین اقشار جامعه اند، قشر "روحانیت،" قشری گریزان
از کار و زحمت که بهزینه مردم در حوزه های علمیه به تحصیل "اجتهاد" بر
میخیزند تا بتوانند در پیروی از پیامبر اسلام و جانشینان او، بستگان خونی وی،
امامان، مردم را بسوی حمق و خرافات پرستی سوق دهند.
برغم سلطه بدون
چون و چرای روحانیت بر جامعه، و مسئولیت او در ویرانسازی کشور و ضررو زیان هنگفتی
که به ملت وارد ساخته، بنا بر روال همیشگی تبلیغات فرا افکنی را دیر زمانی ست براه
انداخته و هم اکنون صدا و سیما با ساختن یک سریال تلویزیونی بنام "گاندو
" آنرا باوج خود رسانده است. گویا در این سریال هرکس که در استخدام دولت و
مقامی کارشناسانه را در سلسله مراتب دولت اشغال کرده است وبیشتر کلاهی و از قشر
تکنوکرات و بروکرات جامعه هستند، خائن و و طن فروش و جاسوس از آب در میایند، از
جمله محمد جواد ظریف و مذاکره کنندگانی که قرارداد "ننگین" برجام را بر
نظام تحمیل کرده اند.
البته هم اکنون که
دوران حسابرسی فرار رسیده است که اگر این است، این ویرانه بزرگ، ویرانه ای که بنا
بر بعضی تخمین ها از 50 تا 80 در صد مردم آن در زیر خط قرمز فقر زندگی میکنند،
آنهم در کشوری با ثروت هنگفت، مسئول آن کیست؟ چهل سال ثروت این ملت بکجا رفته است
و چه کسی آنرا از ملت ربوده و مردم را بفقر و بدبختی کشانده است؟ آیا غنی سازی
هسته ای بهر قیمتی و صرف میلیاردها دلار برای دست یابی بدان و برانگیختن قدرتهای
جهانی و تحمل تحریمات خانه برانداز، از مغز کیست که برخاسته است و به نفع کیست؟
آیا همه نا بسامانیهای اقتصادی، رکود بازار، گرانی و بیکاری روز افزون، ناشی از
برنامه غنی سازی هسته ای بهر قیمیتی نیست؟ کیست که تصمیم میگیرد که از برای دفاع
از حرم زینب کبرا، از تبار تازیهای بیابانگرد، دست به لشگر کشی بزند و در پس آن
بقصاب دمشق، بشارالاسد امداد برساند، حزب الله لبنان را فربه کند و حوثی های یمنی
را مسلح نموده که به جنگ و تخریب و ویرانی بیشتر تا آنجا که ممکن است ادامه بدهند،
آنهم به هزینه ملت. یعنی از دهان طفل ایرانی ربودن وصرف خشونت و خونریزی بیشتر
کردن. آیا این تصمیمات حیاتی را کسی دیگر بجز ولی فقیه میتواند اتخاذ کند و کسی
بجز او و همقطاران او میتوانند آنرا باجرا در بیاورند؟ کمتر نهاد و یا سازمانهای
دولتی هست که در تحت نظارت نماینده ولی فقیه نباشد. امام جمعه ها در شهرهای بزرگ و
کوچک خود، در واقع "فرمانروایی" میکنند و دارای بسی اقتدارند.
نفوذ و شرکت روحانیت در جامعه بسیار فراتر از
این رود که در این مقال میگنجد. برغم، غرق شدن در این دنیای مادی، در جامعه ایکه
فساد، تقدس را هم بگند کشانده، کمتر اتفاق میافتد که یک روحانی مرتکب خطایی شود و
از مقام و اقتدار خویش برای ثروت خواری استفاده کند، چنانکه گویی دامن روحانیت پاک
است و مقدس. این در حالی است که هیچ غارت بزرگ و اختلاس میلیاردی صورت نگیرد بدون
آنکه دست یک آخوند و نزدیکان او در آن دیده نشود. با این وجود، آخوند هرگز مورد
اتهام قرار نمی گیرد و بدادگاه کشانده نمیشوند. بلکه این کارشنان و متخصصین
دانشگاهی اند که تا گلو در فساد فرو میروند و باید در برابر آخوند که بر مسند
تخصصی قاضی شرع نشسته است از خود دفاع کنند.
دادگاه های معمولی
و انقلابی تنها آنهایی را به جرم فساد و اختلاس میلیاردها به محاکمه میکشانند که
بنظر میرسد در مقام اعتلای اقتصادی جامعه، در مقام مدیریت بانکها و بنگاه های مالی
قرار گرفته بوده اند. ظاهرا دولت تحت نظارت مستقیم ولایت فقیه نیست. اما، ولی فقیه
همیشه از آن همچون سپری برای مصون ماندن از گزند سود برده است. اگر بسخنان آخوند
های خطبه گو، از جمله سخنان آخوند خدا خامنه گوش فرادهی ملاحظه کنی که بگونه ای
سخن گویند، چنانکه گویی خود دارای مقام و شوکتی نبوده و در مرتبه ای هم نیستند که
تصمیم اتخاذ کنند. همیشه "مسئولین" را مورد خطاب قرار میدهند. آنها
هستند که دچار قصور و خطا میشوند. آنها حتی به جنایت هم دست میزنند و همسر خود را
بقتل میرسانند. آنها را باید سر زنش کرد.
این در حالی ست که
همگان بخوبی آگاهند، ریاست جمهوری و کابینه او دارای چندان اقتداری نیستند و تنش و
تندی نیز بین ریاست و ولایت، پدیده تازه ای نیست. البته که وجود دولت سبب شده است
که خطبه گویان بر منبر قدرت، به نقش سنتی منبر نشین منتقد ساختار قدرت
بازگردند. رئیس جمهور پیشین محمود احمدی
نژاد همیشه از عدم توازن بار مسئولیت و درجه اقتدار شکایت میکرد. رئیس جمهور باید
ماشین دولت را راه اندازی نموده تا بتواند
امور مردم را مدیریت نماید. اما، این ولی فقیه است که چوب لای چرخهای آن مینهد. نه
در حال حاضر بلکه از دوران بنی صدر، ولایت چندان میانه خوبی با ریاست نداشته است،
بویژه اگر شرایط موجود روی به تیرگی نهد.
اما، بعداز چهل
سال، بدشواری میتوان دستهای آلوده و گناهبار روحانیت را پنهان نگاهداشت. وقایع
روزمرده بویژه در ارتباط با دیپلماسی جهانی که ظاهرا بدست آدمی مدیریت میشود که
بسیار شبیه بآدمهایی هست که حرفه شان دیپلماسی ست و یا بهتر است که بگوییم که
"نرمال" اند. همیشه لبخند بلب و خوش سخن و بسی بسیار فریبنده. حال انکه
اگر نیک به چهره وزیر امور خارجه و یا هر مقام دیگری بنگری، باید به تبلور و جلوه
ولایت در پشت آن چهره توجه نمایی. درست است، تحت رهبری ولایت جامعه در لبه پرتگاه
فروپاشی قرار گرفته است. این بواقعیت در نیاید اگر مقدمتا دستگاه روحانیت را مسئول
اصلی پس روی و تنزل شناسایی و دچار فروپاشی نسازیم.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر