۱۳۹۹ اردیبهشت ۵, جمعه

ویروس دین

 را چاره چیست؟




بنظر میرسد که مردم ایران، حد اقل بخش قابل ملاحظه ای از انها نسبت به گرفتاری در چنگال بیرحم کرونا نه اعتنایی دارند و نه در دل چندان بیم و هراسی، نه از سر تغافل و نادانی بلکه از سر عادت و عادی بودن آلودگی به ویروس، آلودگی به ویروس دین اسلام ناب محمدی، بیش از چهل و یکسال. که انتشار ویروس دین اسلام و  بسیار شباهت دارد با ظهور کرونا در سراسر جهان.

اگرچه مقایسه ویروس کرنا با ویروس دین، ممکن است خوشایند مذاق دینخوان نباشدد. اما هرگونه که به محاسبه بنشینی  تا این لحظه کشتار کرونا در سراسر جهان به دویست هزار نفر هم نرسیده است در حالیکه بیش از یک میلیون از مسلمانان دو کشور هم کیش ایران و عراق بدست ویروس دین بخاک و خون خود غلتیدند. البته که اگر دنیا بطور متحد به مقابله با انتشار کرونا که هنوز ادامه دارد بر نخاسته بود، کرونا میتوانست کشتار زیادتری بگیرد. این در حالی ست که ویروس دین اسلام، برغم گرافه گویی و مبالغه های حیرت بر انگیز پاس داران ویروس دین، رو به ضعف نهاده است، نه در مقابله با دشمنان درونی بلکه در نتیجه ویروس "تحریمات." آخوند، روحانی، رئیس جمهور کشور که هم مانند هم ردیفان خود تخصص خود را در لابلای آیه های آسمانی آموخته است، بر آن است که او هم با ویروس کرونا دست بگریبان است و هم با ویروس تحریمات، چه اگر تحریمات نبود همه مصیبتها و نکبتی که ناشی از مدیریت قرانی ست، کشور به یک گلستان واقعی تبدیل میشد. آخوند روحانی  درست میگوید همین تحریمات است که  مانع رشد و انتشار ویروس حکومت اسلامی در سراسر منطقه. گردیده است.
,
بگذار، زیاده تر از این بیرحمیها و خشونت ویروس حکومت دین نگویم که ما را از مطلب اصلی بدور میدارد. رجوع به وقایع تاریخی نه خیلی طولانی بآن دلیل لازم است که میتواند رابطه تودر توی پیام و پیامآور(ان) نور بیشتری بپاشاند. این بدان معناست که ما با ویروسی سروکار داریم که همچون کرونا زیرک و پاورچین پاورچین وارد میشود و اعضای ضعیفتر پیکر انسان حمله میکند و بافتهای تنفسی را از چرگ و غفونت سر ریز نموده تا قربانی خود را بآن دنیا بکشاند، کنشی بسی بسیار شبیه به کنش ویروس دین، با آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی وارد شد و هم اکنون تمامی اعضا و نهادهای جامعه مدنی را به تعطیلی کشانده است. عفونت سراسر اعضای نظام مقدس را فرا گرفته است. اما این سبب نشود که ویروس دین، باردیگر دست به مسئولیت گریزی نزند و همه شرارتهای نهفته در نهاد خود را به ویروس "تحریمات" امریکا نسبت ندهد.
آ
ما، آنچه کرونا را پا بر جا نگاه میدارد این است که کرونا بگونه ای رفتار میکند چنانکه گویی از دنیا ماورایی ست. چندان ریز و ناچیز است که تنها با میکروسکپهای مخصوص دیده شوند، این در حالی ست که ویروس دین ماورائی است و از آنجاست که وارد سلولها و بافتهای یک ملت شود. ویروس دین تنها نهادها وسازمان های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و غیره را بگند نمی کشد، بلکه در بیخ تار و پود ما رخنه نموده و ما را از درون به تسلیم و اطاعت وامیدارد بدون آنکه هیچ یک از احاد ملت از ظهور ویروس تجاوزگردین در وجودشان آگاهی داشته باشد. ویروس دین، قربانیان خود با ابزار ارث و در دوران نا آگاهی آدمی  وارد درون میشود و لانه میگزیند. آنچه جای تاسف است این است که هنوز ملت کرونا زده ما بر آن باور است که ویروس دین، کشنده نیست اما، دشمن آشتی ناپذیرهرآنچه برجسته و والا ست در انسان ایرانی: دشمن آشتی ناپذیر گفتار نیک، پندار نیگ، کردار نیک.

بیائید باورکنیم که آخوندهای حاکم بر جامعه ما، برساخته پیام آند، پیام اسلام ، پیام مطلق پنداری و مالک بودن بر آنچه حقیقت و نهایی و غایت است. که آخوندهای حوزه ها علمیه بودند که سوار بر ویروس دین  توانستند بر تمامیت جامعه سلطه افکنند. چون اکثریت جاامعه از دیر باز در چنگال ویروس دین گرفتار گشته و به پسروی و عقب ماندگی خو گرفته و هنوزهم. بنگر و چشمان خود بگشا تا بدانی تنها انهایی بر جامعه ما حکومت میکنند که در روضه ویروس دین مهارت و تبحر خاصی دارند. آنها هستند با صدایی حزن برانگیز، احساسات و عواطف را متاثر ساخته، انسان را از درون تسلیم و بی حس مینماید و ویروس دین را همچون داروی مخدره ای در وجود ما ایرانیان تزریق کرده و میکنند.

در این اصطلاح، در این عادی ترین عبارت، لا الله الا الله  است که انسان به تسلیم و اطاعت فرا خوانده میشود و انسان را از حق گزینش، از آزادی نهفته در سرشتش محروم مینماید. همچنانکه پیام آور اسلام با شمشیر بود که ویروس اسلام را در دل ایرانیان نشاند، تازیان بومی با تکیه بر ابزار قهر و خشونت، تنبیه و مجازات و زنادانهای طولانی ست که توانسته اند، ویروس دین را انتشار داده و مردم را در چنگال خود باسارت و بندگی بکشانند. دوران آن رسیده است، ای هموطن که ویروس دین را از وجود خود خارچ سازی و گرنه یوغ آخوندی را برای نسلهای آینده بجا خواهیم گذارد.  

  فیروز نجومی
Firoz Nodjomi



۱۳۹۹ فروردین ۲۹, جمعه

ویروس دین
ویرانگرتر از کرونا!

اکنون نمیتوانی ساختار قدرت را به چالش بکشی و در برابر آن به مقاومت بر خیزی، اگر به درون خود عاری از تعصب، بازننگری و ویروس دین را از بافتها و سلولهای خود به بیرون فرا نخوانی. از تب و لرز ویروس دین نیز خلاص نشوی اگر هرگز بر آلودگی و فریب آنچه مقدس و پاک و منزه پنداشته ای بینا نشوی. اگر هم اکنون در چنگال استبداد ولایت فقیه گرفتار آمده ایم، یعنی در سیاهچال استبداد مخوف دین و قدرت، به ذلت و اسارت کشانده شده ایم، به آن دلیل بوده است که به ظهور دین بر مسند قدرت، خوشآمد گفته ایم به آن امید که دامن امام پاک ترین دامن ها ست و عدل و عدالت اسلامی، برترین عدلها و عدالتها ست، باوری از سر جهل و نادانی که چوب آنرا هنوز میخوریم و درد التیام ناپذیر آنرا در استخوانهایمان احساس میکنیم.  وقتی که مردم ایران پذیرفتند که اسلام نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد، نمیدانستند که در چنگال خشم و خشونت، کین خواهی و انتقام ستانی برخاسته از ویروس دین گرفتار گردیده و باید از اقتدار و نظم شریعت اسلامی  در زیر برق شمشیر درتمام امور زندگی اطاعت کنند. که بجای دوران آزادی و خودفرمانبری، دوره بندگی و فرمانبری آغاز گردیده بود. این ویروس دین، نهفته در دل مردمی است که مسلمان را به تسلیم و اطاعت و به انفعال و تحمل پذیرش حکومت جبار دین میکشاند. 
اگرچه هم اکنون شرایط برای رویت چهره ی "ناب" و اصیل اسلام محمدی، یعنی ویروس دین  فراهم آمده است، با این وجود، دین اسلام را، یعنی آن چیزی را که مقدس میدانیم و می پرستیم، یعنی آن ویروسی که در تارو پود ما نفوذ کرده است مسئول وضع موجود نمیدانیم، مسئول آنچه بر ملت و کشور ایران و کشورهای منطقه در طول تاریخ رفته است، مسئول تمام نگون بختی ها و سیه روزی ها و پسرویهایی که ملتها دچار آن شده اند، مسئول تحکیم و تداوم فرهنگ خشونت و بیرحمی و انتقام ستانی مستتر در ذات آئین اسلامی، مسنول زوال و تباهی آنچه خوب و زیبا در ایرانی است، نمیدانیم، چنانکه تمام مصیبتها و نکبتهایی که ملت بدان دچار شده است، از جمله رودررویی با بلای آسمانی کرونا میتواند بنام کسی دیگری بجز نام اسلام و یا ویروس دین نوشته شود. چرا که شرایط موجود نه ناشی از سوء مدیریت بلکه ناشی است "مدیریت" اسلامی، ناشی از مدیریتی ست که ویروس دین بعفونت کشانده اش، مدیریتی که چهل و یک سال است که در همه عرصه ها ورشکسته به تقصیر است. روشن است که هرگز نمیتوانیم ساختار قدرتی را که بر دین بنیان گذارده شده است از جای خود تکان دهیم، اگر خود را از ویروس شریعت و از یوغ فرهنگ "دینفروشی" رها نسازیم.
اکر تا کنون قدمی در این مسیر، در مسیر مبارزه با ویروس دین برداشته بودیم، امروز در این روزگار شوم و نحس، در روزگاری که کرونا زندگی اجتماعی را بحال تعلیق درآورده است و روابط سیاسی و اقتصادی را دگرگون ساخته است، ولی فقیه یکبار دیگر بزنده نگاهداشتن مرده گان نمی پرداخت و روضه "امید" به نجات در دست "منجی" را سر نمیداد و ما را به بر قراری عدالت در سراسر جهان به "انتظار" فرا نمیخواند. یعنی که ولی فقیه پس از 41 سال بساط دین فروشی را همچنان پهن نموده، خطبه دینی و فلسفه "مهدویت" را بخطبه سیاسی، امریکا ستیزی و غرب ستیزی تبدیل میکند. که در بهبوحه شیوع ویروس واگیر کرونا است که امریکا آن خوی "وحشی" نهفته در ذاتش را نشان داده و بر خلاف ادعای بشردوستی اش در شفای مبتلایان بین پیرو جوان و سفید و سیاه و اقلیت های دیگر دینی و ملی تبعیض قائل میشود. در حالیکه جامعه‌ی مهدوی، جامعه‌ی قسط و عدل است و جامعه‌ی عزّت است، جامعه‌ی علم است، جامعه‌ی مواسات و برادری است؛ که البته قرار است که در جامعه ای که بدست امام عج برپا میشود تحقق یابد نه در جامعه کنونی، جامعه که ولی فقیه بر آن سلطه افکنده است. که این دوران مثل همه دورانهای سیاه تاریخ، بر اساس آموزشهای فقیه، بازهم دوران آزمایش است، آزمایشهایکه خداوند بی همتا برپا میدارد تا ایمان و تعهد بندگان خود را به وحدانیت خود مورد سنجش قرار دهد، یکروز سیلهای خانمان برانداز است که ایمان ضعیفان را مورد آزمایش قرار میدهد و روز دیگری زمین لرزه ها هستند که خانه ها را بر سربندگان ویران میکند و ایمان آنها را در معرض آزمایش قرار میدهعد، چنانکه گویی آزمایشهای الله پایان ناپزیرند. با این وجود، ولی فقیه، آخوند خامنه ای، جلوه خداوند یکتا، توصیه میکند که مبادا مبارزه با کرونا سبب شود از توطئه های دشمنان غافل بمانید. درست است کرونا نسبت به فجایع دیکر چه طبیعی و چه مصنوعی، چندان آزمایشی بزرگی نیست، شاید هم اکنون بایت در رسیده ایم که دشمن ما همین جاست و هیچکس نیست مگر کسیکه لباس پیامبری به تن دارد و شمشیر اسلام، به کمر بسته است: ولی فقیه نماد ویروس دین.
 ملت، باری را بر پشت خود حمل میکند که هر روز سنگین و سنگین تر میشود تا آنجا که هر نفسی که بر آرد، مایه صدها بیماری است و تنگتر شدن مجاری تنفسی. آب آلوده، هوا آلوده، زمین ها خشکزار و سرزمینهای نفرین شده، فقر، فحشا، فساد، غارت و جنایت گسترده و عمیق و باید نا امنی در برابر نیروهای خشمگین و عصیان زده طبیعت از جمله ظهور بلیه کرونا  را نیز باید بر دیگر بلیه افزود افزود که مستقیما ناشی از مدیریتی است الهام گرفته، از اسلام "ناب" محمد، مدیریتی که مبتلا به ویروس دین است.
. در تعجب و حیرتم، علم فقه، علم اجتهاد، علم برخاسته از علم الله، علم بر بود و نبود، علم بر هست و نیست؛ علم اول و آخر، باز مانده از دوران بیابانگردی و بادیه نشینی، چندان توجهی به ظهور و پیدایش ویروس ها و امراض واگیر و کشنده نشان نداده  و از نظر جهانبین الله دور مانده است. شاید مفسران و تاویلگران به راز و رمز کتابی که در کتاب قران نهفته شده هنوز پی نبرده اند. خاطر آسوده دار با ابزار تکنولوژی و غواصی در عمق کتاب پنهان در قران بدون تردید اشاراتی به ظهور و افول کرونا میتوان یافت! به نجات بشر باید امیدوار بود.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi




۱۳۹۹ فروردین ۲۲, جمعه

کرونا:
 افول یا صعود دین!




کرونا، موجودی نامرئی (میکروسکپی)، بسی بسیار موذی و کشنده، ویروسی نامدار، اما، بی نشان و همچنان پنهان از چشمهای تیزبین علم و دانش، بر جهان و جامعه بشری سایه شوم خود را گسترده است. اگرچه نظام ژنیتیک آن مورد شناسایی قرار گرفته و تا کنون به رفتار و تاثیر و نشانهایی که از خود بجا گذارده است، دانش بسیاری کسب شده است. با این وجود، هنوز کرونا در کوری و نابینائی همگان را با بعضی تبعیضات با بیرحمی از میان بر میدارد. نه اینکه قویتر و غنی تر و پر زورتر را مورد هجوم خود قرار ندهد، با کوچکترین اشتباهی جان را میگیرد، خواه پیش غنی باشد و یا فقیر.  

 یعنی که گریزی از کرونا نتوان، چون در همه جا حضور می یابد، در هر رمان و مکانی و هرگونه فضائی، و بهر سطح و جسمی می چسبد و چندین ساعت زنده و فعال میماند. میتواند وارد وجود انسان بشود و نزدیک به 14 روز خود را در بافتها و تارو پود آدمی پنهان نگاه داشته و ناگهان به نفسگاه، به ریه ها حمله برد و اگر پیروز شود قربانی خود را بدست مرگ بسپرد.

کرونا در دوران کوتاه ظهورش، نه تنها تغییرات مهمی در کنشگری و در رفتار روزمرگی  بوجود آورده است بلکه ساختارهای سیاسی را بیش از هرچیز دیگر به چالش کشیده و بعضا، خود را مجبور دیده اند که بین حفظ امنیت جان مردم و حفظ حرکت ماشین اقتصادی یکی را برگزینند. چه مبارزه با کرونا، تا زمانی که نه درمانی هست و نه آزمایش و واکسنی، نهایتا به "فرنطینه" باشکال مختلفش از فرنطینه فردی گرفته تا قرنطینه یک کشور و حفظ فاصله اجتماعی نیازمند است، برنامه ای که هزینه سنگینی را بر دولت ها تحمیل میکند، هزینه ای که نظام ولایت از همان آغاز از پذیرش آن سر باز زده است. ما قرنطینه نداریم، جمله ایست از اخوند روحانی که بیانگر عمق بلاهت و نادانی حجت الاسلام را میرساند. چه رئیس جمهور بخوبی آگاه است که کار تولیدی نیازمند تعاون و همکاری و هماهنگی با دیگران ست، فعالیتی که کرونا اجازه نمیدهد واقع شود.

 اکثرا کشورهای پیشرفته و ثروتمند در برابر ملت خود سخاوت بیشری نشان داده و بخش عمده ای از خساراتی که برکسب و کار آمده است از جمله پرداخت حقوق کارگران در دوران بیکاری را پذیرفته اند بلکه بتوانند ماشین اقتصاد را از توقف باز دارند. حال انکه حجت الاسلام روحانی، رئیس جمهور کشور از سر سخاوتمندی اظهار میدارد که : برای مقابله با کرونا جان نیاز به نان دارد. البته که نان نیز نیاز به کار دارد. پس چه باک در تلاش نان، جان از دست برود. 
آیا چیز بهتر از این بیانگر عطوفت اسلامی؟

در کشور ما، کشوری که بر آن پاکدینان حاکم اند، حفظ جان زندگان نیست که الویت دارد بلکه زنده نگاهداشتن آنچه قرنها پیش مرده و نابود گشته است همیشه دارای ارجحیت بوده اند و هنوز هم هستند. رهبران سیاسی کشور ما که در عین حال رهبران دینی هم هستند، هنوز به افسون و جادوی دین و اعتبار آن در نزد مردم باور دارند. این است که در هر خطبه و خطابه ای با سخن از دین، از مقدسات،
از معجزات "بعثت" پیامبر اسلام، و از معجزه ظهوری مهدی و انتظار آمادگی برای آینده، آغاز میکنند. ایندر حالی ست که بسیاری بر آنند که کرونا همچنانکه همه چیز را دستخوش تغییر و تحول ساخته است و دین و ایمان نیز نمیتوانند از تاثیرات آن مصون، بمانند. در این تردیدی نیست، اما، نمیتوان تاثیر کرونا را بر همه چیز از جمله دین و ایمان، یکسان و برابر دانست. یعنی که بعید است که آنکه خود را برای شفا به ضریح امام و امامزاده میبندد و یا آنکه به نذر و نیاز بنام امام اعتقاد دار، کرونا تحولی ایجاد نماید . البته که هنوزهم هستند بسیاری برغم تنفرشان از نظام سیاسی از نقطه نظر اعتقادات دینی با نظام وجه مشترک دارند. نظام ولایت همانقدر به "بعثت" و "رسالت" و "امامت" اعتقاد دارد که اکثریت مردم.

بعبارت دیگر، هنوز آنچه نظام را پابرجا نگاه داشته است، باورها و اعتقادات دینی مردم است. اگر قرار بود که فجایع طبیعی ایمان مردم را به موهومات تضعیف نماید تا کنون دینداری بر زمین نمانده بود. بعضا، خبر ندارند که چگونه برخی از مردم "سرشت" دینی خود را با اعتراض به شیوه دفن قربانیان کرونا با نبش قبر و بیرون کشیدن جسد برای دفن دوباره پس از غسل و کفن و گذاردن سنگ لحد، دینی بمنصه ظهور میرساند.
در چنین شرایطی، بعید میرسد که دین افسون و جادوی خود را از دست داده باشد. برآن باورم که اگر دین جذبه اش را از دست داده بود، در بحرانی ترین شرایط، حاکمان یه سنگر دین پناه نمی بردند و از آنجا دست به استحکام بنیان خود نمیزدند. رهبر معظم در خطبه نورزی امسال حکومت خود را با حکومت پیامبر اسلام مقایسه کرد که پیوسته مورد دشمنی معاندین قرار میگرفت. وی خاطر نشان سخت که امریکا، کشوری که شرارت از ان میبارد از دشمنی با حکومت مقدس اسلامی، حکومتی که جلوه الله است، همانگونه که حکومت پیامبر اسلام بود، دست بر نمیدارد. وی اما یاد آوری میکند که:

 خداوند متعال از ابتدای بعثت یک دستورالعمل به پیامبر اسلام(ص) برای مقابله با دشمنی ها داده که عبارت است از «صبر» یعنی «ایستادگی»، «مقاومت»، «محاسبات دقیق خود را با خدعه‌گری دشمن تغییر ندادن»، «با روحیه به سمت اهداف والای ترسیم شده حرکت کردن» و «ادامه دادن به مسیر.
یقینا با خاطر جمعی علمی نمیتوان تاثیر این سخنان را در مردم سنجید. همچنانکه نمیتوانیم تاثیر روضه هایی که رئیس جمهور در حضور کابینه اش سر میدهد اندازه گیری نمائیم.  او در روضه خوانی      اخیرش، البته مردم را به "صبر" و "مقاومت" در برابر دشمن فرا نمیخواند بلکه مردم را به انتظار و آمادگی، فرا میخواند و اظهار میدارد که:

آن چیزی که برای ما مهم است،امید به آینده است و از امید بالاتر، آمادگی است. انتظار ظهور حضرت ولی عصر (عج) هم به معنای امید به آینده و هم به معنای آمادگی برای صلح و عدالت در سراسر جهان است. بنابراین در آمادگی‌ هر کس می‌توان دید او منتظر است یا نیست.

در شرایط کنونی، ممکن است که دین آن افسون و جادویی که بآن نسبت داده میشود از دست داده باشد، اما، چندان تاثیری در جایگاه و اقتدار دین در جامعه بر نگذارد. تا زمانیکه دین از زبان قدرت بیان گردد، نظام نیازی به ایما ن و اعتقاد مردم ندارد بلکه نیاز به تسلیم دارد و اطاعت و فرمانبری.

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi




۱۳۹۹ فروردین ۱۵, جمعه


کرونا بلای جان ولایت
و یا ملت




شاید امروز باید به ویرس کرونا امید بست، امید "رهایی،" رهایی از جهل و نادانی، رهایی از خرافات و موهوم پرستی، رهیی از تعصب و باوراها و عقاید بازدارنده، در ستیز و خصومت آشتی ناپذیر با آنچه متعالی است و بسی بسیار زیبنده در انسان، آزادی و خودفرمانی، یا بطورکلی رهایی از فرهنگ دین فروشی، فرهنگی که پس از فروپاشی نظام پادشاهی بر جامعه سلطه افکن گردیده است، رهایی از تمام آنچه که در بند نگاه میدارد آدمی را و باسارت و ذلت میکشاند یک جامعه را.

"چه امیدی واهی؟" اگر عنوان شود، هرگز گرفتی نگیرم برکسی. هم اکنون چه بسیارند آنان که کرونا را در ردیف همان برکت هایی بشمار میآورند که الله به حکومت اسلامی تا کنون ارزانی داشته است. مگر هشت سال جنگ پوچ و بیهوده برکت الهی خوانده نمیشد؟ امروز همگان آگاهند اگر هشت سال تخریب و ویرانی، خونریزی و کشتار ادامه نیافته بود، بعید بنظر میرسید که نظام ولایت فقیه براحتی، بدون آنکه به مثاومت و یا مانع سختی بر خورد کند میتوانست بر سریر قدرت صعود نموده و نظام اسبتداد مضاعف دین و قدرت، نظامی مخوف و درنده را برپا نماید.

هم اکنون نیز ظن آن رود که کرونا همانگونه عمل کند که جنگ در پابرجا نمودن نظام عمل کرد، مثل یک برکت الهی. چرا که همه آنچه را که حکومت اسلامی را به تشویش و اضطراب وا میداشت، تجمیع افراد و یا گرد هماآیی بوده است، در هر حجم و اندازه ای، از تجمیع در میهمانیها گرفته تا تجمیع در انجمنهای حقوق بشر و یا کانون نوسیندگان و اتحادیه های کارگری. کرونا، اما، همگان را از یدیگر مجزا و خانه نشین ساخته است. اگرچه هماکنون ابتکاراتی از جانب خانه نشینان بچشم میخورد، مثل سردادن سرود ای ایران بر فراز بالکن ها و یا از درون پنجره های باز که در صورت ادامه، نیروهای امنیتی برای برقراری سکوت به روشهای خشونت بار جدیدی بایذ دست یابد. چه چیزی میتواند حکومت آخوندی را بیشتر از سکوت و انزوای مردم و جدئی شان از یکدیگر، بیشتر راضی و آرامش بخشد. این، نمیتواند کمتر از یک برکت الهی بشمار 
آید.

 البته که الله، تنها خدایی که وجود دارد، بندگان خود را، بویژه آنانکه پرچم دفاع از وحدت و یگانگی او را بر میافرازند، افزوده بر برکت، امداد هم میرساند. اگر امدادهای الهی نبود پیامبر اسلام نمیتوانست در جنگ بدر و احد پیروز شود و تاریخ بشر را بخشا بنام اسلام رقم بزند. پس میتوان کرونا را نه تنها یک برکت بلکه یک امداد الهی نیز بر شمرد. چه اگر کرونا نبود و حضور خود را اعلام نمیکرد، نظام به ته خط رسیده بود: دستها تا مرفق در خون، صدها کشته و صدها بیشتر زخمی در آبان ماه 98، در پی کشتار و سرکوب جنبش اعتراضی 96، واکنشی بازتابنده سرشت انسانی، اعتراض و مقاومت در برابر استبداد و بی عدالتی، موشک پرانی و منفجر ساختن هواپیمای مسافربری اکراین و چسباندن داغ ننگ، بجای پیشانی امریکا، بر پیشانی خود، افزوده بر این، خزانه دولت خالی، ادامه دریوزگی در محافل بین المللی برای معوق گذاردن تحریمهای فلج کننده امریکا، ادامه امریکا ستیزی و آتش افروزی در منطقه، شکمها، گرسنه، دستها تنگ و سفره ها کوچکتر و محقرتر از همیشه و در نتیجه نارضائیهای عمومی در اوج خود ، همه بزیر سایه شوم کرونا از صفحه زندگی ناپذدید گشته و راهی را برگشوده است که نظام از منجلابی که در آن در حال غرق شدن است، نجات یابد.

در عرضه گسترده تری، هستند بسیاری از تحلیلگران که بر آن باورند که کرونا نه تنها شایستگی ها، 
مدیریت و تدابیر و کارایی نظامها را به آزمایش میگذرد بلکه سبب تمرکز قدرت در دست دولتها و افزایش قدرت تاسیسات نظامی، نیز میگردد. البته، هنوز خیلی زود است که دگرگونیهائی که کرونا در نهاد های جامعه بوجود میآورد مورد قضاوت قرار داد. مضاف بر این نیزمعلوم است که کرونا ذر همه ی چوامع بک جور عمل نکرده است. در کشورهایی که در واقع از پیش برای نبرد با کرونا آماده شده بودند، سبب تقویت همبستگی بین شهروندان و ساختار قدرت گردیده است، و اعتماد و اعتبار عمومی نسبت به ساختار قدرت را افزایش داده است. 

اما، باید بیاوریم که رهبران نظام در آغاز انکار میکردند که برکت الهی را دریافت کردند. اما، با بی میلی پذیرفتند که در یافت کننده کرونا بوده اند. بعدا معلوم شد که این ویرس کشنده در دامن اماکن مقدسی مثل قم و مشهد ، آرامگاه امام هشتیم و همیشره اش، پرورش یافته است. شهرهای قم و مشهد پیکرهایی را در خاک خود نهاده دارند از عالم ماورایی با قدرت و توانائیهای معجزه آسا: برآورند هر نیاز و هر حاجتی را، از شفای امراض گوناگون گرفته تا موفقیت در یافتن همسری زیبا و یا با ثروت و منزلت بسیار. در دامن این اسطوره های مقدس، در درون معبدگاه موهومپرستان بود که این ویروس ریشه برگرفته بود نه  به میل و اراده ای ماورایی بلکه از طریق پذیرش و میزبانی بیش از هفت هزار طلبه چینی در خدمت توسعه دین خدا.
 در آغاز رهبران نظام پنداشتند اگر هم کرونا آنقدر شرور است و خطرناک باید دروازه های حرم های مقدس امام هشتم در مشهد و همیشیره اش در قم، بر روی نیازمندان بویژه آنها که خواهان شفا از این ویروس کشنده شده اند بگشوده بمانند. از مراجع تقلید فتوایی شنیده نشد که در شرایط هجوم ویروس کرونا، دروازه دارالشفاها بر روی حاجت طلبان گشوده بمانند یانه. البته اعلامیه ای گه خود را مرکز حوزه های علمیه میخواند، اعلام نمود که به توصیه های مراکز بهداشتی مسئولین بی کم و کاست عمل خواهند کرد که خود تاییدی بود بر فتوای ولی فقیه مبنی بر لزوم احرای مقررات مسئولین بهداشت.

هیچ بعید نیست که در مخافل دینی- سیاسی و یا نشستهای آخوندی، قبل از اعتراف بوجود کرنا، به حضور آن خوشامدگویی گفته بودند و آنرا همچون یک برکت و یا امداد الهی پذیرفته بودند. اما، پس از اطلاع رسانی و آگاهی عموم به شیوع ویروس کرونا و شرارت و خشونتی که از آن بر میخاست، رهبران حکومت اسلامی به نواختن آهنگ دیگری پرداختند. مضاف بر بکارگیری شیوه های کذب و درغگویی، وارونه سازی حقایق، فریب و ریکاری، اصلا مدعی شدند که کرونا ویرسی ست که بر ساخته دست شیطان بزرگ، امریکاست البته در همدستی با اجنه ها، بنا بر قول رهبرمعظم انقلاب. در نتیجه، پنهانکاری ها، بیانیه ها ضد و نقیض و امارهای گمراه کننده رهبران نظام سبب گسست و عمیق ساختن بیگانگی مردم با ساختا قدرت کردید و اعتبار و اقتدار نظام در نزد مردم هرچه بیشتر فرو غلتد.

اینکه ویروس کرونا، برکت الهی بوده است و یا بلای آسمانی، نباید آنرا یک واقغیت گذرا تلقی نمود. تازه در آغاز کاریم، بدرستی نمیتوان پیشگویی کرد که کرونا چه ویرانه ای از خود بجای خواهد گذارد. حتی ججت الاسلام، رئیس جمهور، حسن روحانی اخیرا اعلام کرده است که کرونا ممکن است تا آخر سال با ما ماند، اگرچه خاطر نشان کرد که همه چیز بحالت عادی بر خواهد گشت. البته مشروط بر اینکه کرونا همه چیز را از جمله نظم شریعت، نظم حاکم بر جامعه را سالم و تندرست بدون آنکه صدمه ای بدان وارد شود از درگیری با کرونای شرور برساخته دست دشمن، جان سالم بدر ببرد و برجای خود بماند، چنانکه باور به موهومات، و باور به دالشفاها و معجزاتی که از انان بر میخزند، ستستی پذیر نیستند، باورهایی که فقاهت، تقئس و اقتدار خود را بدانها مدیونند. در اینکه باورهای نهادین و هنجارهای دینی را نمیتوان بسادگی تغییر داد، توهمی وجود ندارد چه اگر قرار بود باورهای دینی تحت تاثیر تجربیات عیتی همچون فجایع طبیعی ازجمله سیل و زلزله و طوفانهای ویران کننده تضعیف گردند، مردگان نمیتوانستند زندگان را باسادرت خود در آورند. بگذریم که از دیر باز فقها و علما، پیروان خود را در برابر اینگونه تجربیات عینی و واقعی واکسنه کرده اند. که اگر سنگ از آسمان ببارد آنرا به اراده الله نسبت میدهند مبنی بر آزمایش بندگان و سنجش ایمان آنان در شرایط ستخت و بسی بسیار دشوار.

اما، کرونا از آن دسته از ویروسی بشمار میرود که برغم تمام شرارت و خشونتش، ما را در سراسر جهان مجبور به همکاری یا یکدیگر، ترک بعضی عادات روزمره مینماید از جمله آنها که ریشنه در دین و باورهای دینی دارد، مثل میل به نذر و نیاز و قربانی و پهن کردن سفره های گوناگون حضرت عباس و فاطمه زهرا، برگزاری مراسم خطبه خوانی و سوکواری و خودزنی، سیرکردن شکمهای  گرسنه و نه خیلی گرسنه در ایام عاشورا و احیا و تعطیلی فعالیت های تشکلات دینی. بعبارت دیگر، این امکان وجود دارد که بازار دین فروشی برای مدتی طولانی دچار رکود گردد. بگذریم که شرط بندی بر سر سرنوشت دین و باورهای دینی پس از کرونا، ملت یا ولایت، پر است از مخاطره.

این نکته لازم به یادآوری است که در اینجا از دینی سخن میگوینم که بر جامعه حکومت میکند و قدرت را در انحصار خود دارد، دینی که مظهر آن ولایت فقیه است و نیز از جامعه ای که فرهنگ دین فروشی بر آن حاکم است. یعنی که اگر در پیروی از تنازع بقا، باید رفتار و کردار روزمره خود را تغییر دهیم، بسیاری از رفتارهای دینی ما را خود بخود به تعطیلی میکشاند. این بدان معناست هرگونه لرزشی در باورها و اعتقادات دینی، لرزه ایست  بر پایه های ساختار قدرت که یکی است و یگانه با ساختار دین. شاید تنها کرونا ست که باید بدان امید ببندیم، تا بنیان باور به جادو و افسون وتقدس و قتدار ماورایی و نظام ولایت را از بیخ و بن برکند. آیا روز گاری از این سیاه تر هم دیده ای؟

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi


۱۳۹۹ فروردین ۸, جمعه

پس از کرونا نه دارالشفا ها

و نه حکومت آخوندها!



ویروس کرونا سایه شوم خود را بر سراسر جهان گسترده و ادامه زندگی را از روال عادی باز داشته است. دولتها و مردم جوامع مختلف را  به واکنش وا داشته و هر یک از متد و یا ابزارهای مختلفی در مقابله با آن سود برده اند. بعضی از کشورها زود جنبیندند و موفق شدند در مقابل این بیماری واگیر و کشنده، سلامت ملت خود را تامین کنند، مثل هنگ کنک و تایوان و سنگاپور. برخی مثل چین دیر جنبیدند ولی سرا انجام موفق شدند از انتشار ویروس کرونا به استانهای دیگر جلوگیری کنند.  بعضی دیگر با جمعیتی آسیب پریر با هجوم بیرحمانه تر ویرویس کرونا روبرو گردیدند و بهای گرانتری را پرداختند، مثل ایتالیا. کشورهایی هم هستند که دیر جنبیدند، ظهور کرونا را جدی نگرفتند و آنرا عرضه ای شبیه بیماری فلو و گذرا توصیف کردند، مثل دانالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا که بیشتر نگران نوسان بازار سهام بود تا چگونگی تامین سلامتی شهروندان آمریکا. آن کشورها که بسیار دیرتر جنبیدند، با دشواریهای بیشتری روی در رو گردیدند و باید در جبهه های وسیعتری به مباره با ویروس کووید 19 بپردازند. کرونا  در حال حاضر به بیش از 40 ایالات متحده امریکا انتشار یافته است. درصد تلفات و مبتلایان تصاعدی افزایش یافته و نظام بهداشتی را در 
شرایطی اضطراری قرار داده است.

نهایتا، همگان(اکثر کشورهای درگیر) باین نتیجه رسیدند که زنجیره انتشار کرونا را نمیتوان از بالا متوقف کرد مگر مردم در تمام سطوخ جامعه برخی از عادات ها و رفتار های غیر ضروری خود را متوقف سازند از برگزاری مسابقات ورزشی و جش عقد و عروسی گرفته تا میهمانی های خانوادکی، وهنجارهای جدیدی را در کنشگری خود با دیگران از جمله حفظ فاصله ای معین از یکدیگر  بپذیریم.  در غیر اینصورت مقابله با کرونا بسی سخت و دشوار خواهدبود. چاره جویی ها و راهکارهایی که نظام آخوندی برهبری آخوند خامنه ای، ولی فقیه و شیخ حسن روحانی، رئیس جمهور بدانها نه تنها توجه نکردند بلکه با بی اعتانایی به سلامت جامعه دست به پنهانکاری ظهور و شیوع ویروس کرونا زدند مبادا برگزرای سالگرد انقلاب و انتخابات مجلس تاثیر بگذارد.

اما، مواجهه کشور ما در میان کشورهای آلوده به ویروس کرونا، از هر زاویه که بنگری استثنایی ست. چرا که کشور ما تنها کشوری است که برآن متولیان دین حکومت میکنند. ظهور کرونا در قم یک شهر مقدس که خود دارالشفا بوده است، هم باور به نمادهای دینی و نیروی معجزه اسای آنها را بچالش میکشد و هم صداقت و شفافیت ساختار قدرت را که تحت سلطه ولایتمداران قرار دارد.  البته که تداخل دین و قدرت و یا وحدت آندو، همیشه زمینه را برای مسئولیت گریزی آخوندهای حاکم فراهم آورده است. بازتاب آنرا بخوابی میتوان در برخورد با کرونا مشاهده نمود که با انکار ظهور و شیوع ویروس در قم، آعاز شد، سپس در برابر فهم و مقابله با کرونا با ابزار معوق گزاردن زیارت ها و تعطیلی اماکن مقدس به مقاومت برخاستند و بیانیه های ضد و نقیض در باره انتشار شیوع ویروس و گسترش آن، انتشار دادند. ولی فقیه مردم را به دعا ی صحیفیه سجادیه فراخوند  و یاد آوری کرد که توکلت الله کلید گشایش همه مشکلات است.

در تگمیل این سخنان ریاست جمهوری نیز گفت همه چیز بزودی به حالت عادی بر میگردد، که اگر از رفتار و خطر این ویروس اگاهی داشت هرگز آنرا بیان نیمکرد. چون کمتر کسی میتواند با اطمینان بگوید پس از کرونا همه چیز بحالت عادی باز میگردد. رهبران نظام دیدند تعداد ابتلا به ویروس و تلافات در حال صعودند. سپس به تولید و بازتولید آمار نادرست و گمراه کننده پرداختند. وقتی پنهانکاریهای ظهور کرونا در اواخر دیماه آشکار گردید، بدروغگویی پرداختند. آقای رئیس جمهور گفت بمحض آگاهی به اطلاع رسانی در باره ویروس دست زده اند. وقتی که سر انجام به قرنطیه اماکن مقدس و سپس شهرها تن در دادند که سراسر کشور به آلودگی کشانده شده بود. البته که امداد مالی دولت نظام ولایت به سه ملیون فقیر و چهار میلیون محتاج، آنقدر ناچیز و حقارتبار و شرم آور است که بجث در باره آن تهی از ارزش است.

اما، این مسئولیت گریزی، در امریکا ستیزی افسار گسیخته ولی فقیه است که بازتاب می یابد. اگر چه قبلا شیوع کرونا را یک حمله احتمالی بیولوژیک خوانده بود، اما، اینبار در اخیرترین سخنانش  آنرا برساخته دست امریکا با همراهی و همدستی با اجنهها  ویژه  "ژن" ایرانیها دانست، چنانکه گویی کسی خبر ندارد که ویروس کرونا در یکی از ایالات چین، وهونان، و از خفاش به انسان انتقال یافته است. نه، نمیتوان ولی فقیه را آنقدر خرفت و کوتاه عقل تصور نمود که باور کند ملت باو اعتماد و سخنان او را باور میکنند. چه اگر او نگران باور مردم بود باید تا کنون از اریکه قدرت با پیین آمده بود. اما، مسئولیت گریزی ولی فقیه در برابر 
حفظ تندرستی جامعه ، اینبار گسست ملت را از نظام ولایت تکمیل نمود

شاید خیلی زود باشد که از عاقبت دارالشفاها، نماد فنا ناپذیر دین اسلام و اعتبار آنان در نزد مردم، سخنی بگوییم. تاثیر آن را در اعتقادها و باورهای دینی مردم را تنها با گذشت زمان میتوان اندازه گیری کرد و مورد سنجش قرارد. اما، شایان توجه است که هماکنون بسیاری از وقوع یک فاجعه در جمهوری اسلامی سخن میگویند. روایت میشود که رهبران جمهوری اسلامی با ابزار کرونا خیال درا که جهان را بگروگان بگیرد. اگرچه هم اکنون مرزهای کشورهای همسایه بر روی حکومت اسلامی بسته شده است، با این وجود، نمیتوان از انتشار آن در آنسوی مرزهای کشور جلوگیری کرد. که کرونا این فرصت را برای چمهوری اسلامی بوجود اورده است تا افکارجهانی را بسوی رابطه تحریمات امریکا و قربانیان ییشمار این ویروس در حکومت اسلامی جلب نموده تا امریکا را تحت فشار قرار داده  بلکه برخی از تحریمات را به تعویق در آورد. این در حالی ست که کمتر کسی باور میکند، امدادهای خارجی از جمله  وام 5 میلیارد دلاری در پاسخگویی به نیازهای مبرم مردم بمصرف برسد. در حالیکه نظام از نبود ابتدائی ترین ابزار لازم برای مقابله با این ویروس،  بسختی رنج میبرد، فرمانده کل سپاه پاسداران در مصاحبه با مطبوعات اظهار داشت که، نه تنها ملت نیازی به امدادی ها بهداشتی از خارج ندارند، بلکه آماده اند که به کمک مردم امریکا بشتابند در صورت در خواست آنان..

مسئله این است که ولی فقیه و پیروانش از سنگر دین میجنگند. باید دید وقتی که دارلشفاها افسون خود را از دست میدهند، آخوندها هنوز میتوانند در سنگر دین بمانند و به حکومت خود ادامه دهند، یا پس از کرونا سنگر دین هم فرو خواهد ریخت؟

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi




آخوند،
ویروسی خطرناکتر از کووید19!



بیایید به این حقیقت باور بورزیم که تا آن زمانی که  حوزه های علمیه، نهادهای تولید کننده ی قشری از جامعه  که آخوند خوانده میشوند، پا برجا و بر سراسر جامعه سلطه افکنده اند، نه به شفا از این بلای آسمانی میتوان امیدوار بود و نه به رهایی و آزدی وجدان  از دغدغه های دین و شریعت. اگر نهاد کهنسالی همچون، نهاد شاهنشاهی منقرض شدنی ست، چرا به فرو پاشی حوزه های علمیه نیاندیشیم، حوزه هایی که در طول تاریخ، فرهنگ، اخلاقیات و راه و روش زندگی ای را تبلیغ و ترویج نموده اند که اساسا در خصومت و ستیز بوده اند با زمان و با آزادی، با عقل و خرد انسانی، با خود آئینی و خود مختاری. هم اکنون شاهد هستیم که رژیم دین چگونه به ویروس کرونا جا خالی داد و سراسر کشور و منطقه را با این ویروس کشنده آلوده نموده است و لجوجانه به نفی نقش خود در انتشار این بیماری واگیر ادامه میدهند. مگر آنکه در ساکن ماندن و پس رفتن راضی و خشنود باشیم و به تحولاتی تن در دهیم کمتر از تاریخ ساز، کمتر از آنکه ملت ما را برجایگاه برجسته ای در کنار ملت های بزرگ تاریخ، بنشاند. در کمال ناخشنودی ست که بگوییم برخورد به کرونا تا کنون نشانداده است که دوران حکومت ولایت بسر آمده است و باید ولایت را به موزه های تاریخ بسپاریم، قبل از آنکه به آخوند اجازه دهیم که هستی ما را به نابودی بکشاند.

حوزه های علمیه، از دیرباز بزرگترین نیروی بازدارنده جامعه بوده اند و هنوز هم هستند. اما، اینبار قویتر و پرشتابتر از همیشه، جان و زندگی شهرواندان را با خطر الوده شدن  بیک ویروس کشنده واگیر روبرو ساخته اند. امروز، بسیاری بصراحت حجت الاسلام، رئیس جمهور روحانی را صریحا و آشکارا "حیله گر" میخوانند. یعنی که تازه پس از گذشت نزدیک به 40 سال به این واقعیت پی برده اند که که آقای روحانی فریبکار است، غافل از آنکه حرفه طلبه گری چیز نیست مگر آموختن فریبکاری بگونه ای حرفه ای.

همین جاست که چرخ ما لنگ میزند. چرا که هنوز نپذیرفته ایم که فریب و ریا در نهاد علم الهی، بویژه علوم فقهی، نهفته است. عالم و فقیه و طلبه، خواست قدرت را در پس زهد و تقوا و تبحر در فهم کلام الله،  در پس توهمات خود پنهان میسازند. عمر خود را در حوزه ها میگذرانند که حقیقتی را بجویند برخاسته از اسطوره ها و افسانه ها و یا دروغ های بزرگ و یا از توهماتی ناشی از شیوه زندکی بادیه نشینی در دوران پیامبر اسلام. بدین لحاظ از زحمت و کار تولیدی، از شغل و حرفه ای درآمد زا بیزارند و نیز از خدمت نظامی (سربازی)، خدمتی که بملت مدیون اند، گریزانند.

اگرچه بعضا، از طریق مشاغلی همچون واعظی و روضه خوانی و حرفه های فروتری ارتزاق میکنند، اما، هزینه حوزه ها و طلبه ها در آغاز بوسیله دولت تامین میگردید و رفته، رفته همچنانکه قدرت و نفوذ علما و فقها و بطور کلی آخوندها؛ در دوران پهلویها تنزل پیدا کرد، وابسته به در یافت "وجوه" از مردم گردیدند. البته برخی از نظریه پردزان حوزه ها همچون آیت الله مرتضی مطهری معتقد بود که دریافت وجوه ضمن آنکه استقلال از قدرت را در بردارد، وابستگی به مردم را موجب میگردد که خود ممکن است بر کیفیت دروس علمی تاثیر گذاشته و تا سطح فهم "عوام" تنزل نماید. که هم اکنون شاهد هستیم که چگونه مراجع تقلید زبان در حلقوم فرو برده و در باره گشودن دروازه های زیارتگاه های "مقدس" و "شفا بخش" سکوت بر گزیده اند و باین ترتیب از منع زیارت امکن مقدس خود داری میکنند. همچنانکه ولی فقیه در فتوای خود دستورات وزرات بهداشت را در باره  امتناع از زیارت در ایام شیوع ویروس کرونا، لازم لاحرا دانسته و نه یک تکلیف شرعی.

 حوزه های علمیه تحت رهبری آیت الله ها و حجت الاسلام ها بزرگترین دشمن زمان، آزادی و تفکر مادیگرایی در ایران بوده و هستند، که هم اکنون در دوره شیوع یک ویروس کشنده بخوبی بمنطه ظهور رسیده است. اگر چه این جا و آنجا حجت الاسلام هایی پیدامیشوند که در محافل خصوصی ادعا میکنند عقلانیت و شریعت و یا شرع و نقل با یکدیگر در تخاصم و ستیزنیستد. با این وجود حوزه های علمیه آموزگاران بزرگی را پرورش داده اند که به جهان هستی از ته سوزنی مینگرند. خود را مالک انحصاری "حقیقت " میدانند و آنچه غایت است و نهایت.
بعضا بر آن باورند که روحانیت مثل همه ی قشر ها و گروه ها، خوب دارند و بد. بدان را باید راند و دست مودت  با خوبان را فشردن باید. از عقلانیت بدور است که دامن حوزهویان  را بدون استثنا به زشتی و پلیدی، آلوده نماییم. مگر میتوان امتناع آیت الله منتظری در شرکت قتل عام زندانیان سیاسی را در سال 67 فراموش نمود و یا وجود روحانیونی که برغم مخالفت رژیم ولایت در کنار دگر اندیشان قرار گرفته و میگیرند. به فرض که شمار خوبان در قشر  روحانیت اندک نباشند. اما آیا نباید انتظار داشت که خوبان لباس سالوس و ریا از تن بر کنند؟ مگر نه اینکه مبارزین آزادی از فرماندهان و افسران و سربازان لشگر ولایت انتظار دارند خود را از صفوف  سرکوبگران جدا سازند و به آزادیخواهان بپیوندند، چرا چنین انتظاری را نباید از آندسته از روحانیون داشت که خوب اند و پاک دین. چرا از آنها نخواهیم که لباس از تن برگیرند و روحانیت را در آزادی بجویند؟

فیروز نجومی

Firoz Nodjomi




۱۳۹۸ اسفند ۲۳, جمعه

کرونا،

آثاری از ابتلا به گناه!



ویروس کرونا ثابت کرده است که مرز و حدود ، حاکم و محکومی، غنی و فقیری، پیر و جوان، زن و مرد، سفید و سیاه و امریکایی وروسی نمی شناسد. البته، که بی دفاعان را راحت تر مورود هجوم قرار میدهد. پس از تقریبا گذشت سه ماه از ظهور ویروس کرنا، سر انجام، رئیس سازمان بهداشت جهانی، اعلام کرد که ویروس کروینا یک "پندمیک" است. که واگیر است و هم اکنون، مرزهای جهان را در نوردیده است. در همانحال نیز شاهد هستیم که هر کشور چگونه و با چه تدابیر و ابزار هوشمندانه ای به مقابله با هچوم این ویروس تجاوزگر پرداخته اند.

با این وجود میتوان گفت که آنجا که حفظ منافع سیاسی ارجح بشمار رفته، به مماشات با کرنا بر خاسته اند و کم و بیش مثل رهبر معظم ما، خدا خامنه ای معتقدند که نباید زیادی "بزرگش" کرد. از این بزرگتر هم در تاریخ اتفاق افتاده است. جالبتر آن که رهبر معظم ما معتقد است که "این نیز بگذرد." رهبران حکومت مقدس اسلامی، اصلا تمایل ندارند که هرگز خدشه ای بر وجهه شان وارد آید و آنان که دانا به "اصول کافی" اند، کرونا را یک دسیسه دشمن، می پندارند، دشمنی که کمر به نالودی جمهوری اسلامی را بسته است. رهبر معظم رسما مقابله با کرونا را بخشی از یک "جنگ بیولوزیک" میخواند. وی بعنوان فرمانده کل قوا  با صدور فرمانی به سردار سرلشکر باقری رییس ستاد کل نیروهای مسلح، ضمن تاکید به خدمت گرفتن نیروهای خود در قالب یک «قرارگاه بهداشتی و درمانی» برای پیشگیری از شیوع بیشتر این بیماری،  یادآوری میکند،


 این اقدام با توجه به قرائنی که احتمال «حمله‌ی بیولوژیکی» بودن این رویداد را مطرح کرده می‌تواند جنبه‌ی رزمایش دفاع بیولوژیک نیز داشته و بر اقتدار و توان ملّی بیفزاید.

بگذریم که همین چندی پیش، رهبر معظم، در روز درختکاری با دستی ناتوان در حالیکه خاک بپای درختی میریخت، سازی دیگری مینواخت و میگفت برای دفع ویرس کرونا اول به توکلت علی الله و بعد سخن با خدا از طریق خواندن دعای خوش مضامین صحیفه سجادیه پناه برد. این تناقض را نمیتوان نادیده انگاشت، چون تنها در گفتار نیست و نمیتوان بازتاب آنرا دررفتار و سیاستها و نوع برخورد لایه های درونی و زیرین نظام دست کم گرفت. در واقع این تناقض و همه گیر بودن آن است که چرخ های نظام را کند و از کار بازنگاه داشته است. که خود معلول است و نه علت، معلولی که در عدم مدیریت و ناکارآمدیها و پیشگیری ها و پیش بینی ها بمنصه ظهور میرسد و هم اکنون تار وپود نظام را میخورد. که علت را باید در تناقض و یا دوگانگی "ولایت فقیه" با "فرماندهی کل قوا" جتسجو نمود. در جایگاه فقیه، اخوند خامنه ای از "دعا" و نقش شفا بخش آن سخن میگوید و در مقام فرمانده کل نیروها مسلح از "حمله بیولوزیک."

فرامرز داور در گزارشی سیاسی ایران وایر، اعلام میکند که شیوع کروناپیکر فرسودگی  نظام جمهوری اسلامی را به نمایش میگزارد. و از هرج و مرجی که در سطح رهبری میگذرد و از عدم مسئولیت پذیری آنان خبر میدهد. بدون تردید، داور، نویسند مقاله ایران وایر به نکته ای بسیار پر اهمینی اشاره میکند. با این وجود، باید را که داور فرسودگی در ساختار نظام مینمامد، خود چیزی نیست مگر "معلول" ناشی ازعلتی بزرگ. علت، این معلول را باید در دوگانگی فقیه و فرمانروایی جستجو نمود، دو حرفه متضاد: حرفه "روحانیت،" و حرفه "فرمانروایی،" یک الهی و آن-جهانی، دیگری سیاسی و این- جهانی. آنچه نظام را فرسوده ساخته است دوگانگی نهادین در ذات حکومت اسلامی است. این نظام از آغاز تاسیس، هنوز پا بعرصه وجود نگذاشته بود فرسوده بود. مگر نه اینکه آخوندها بر دوش مردگان و آنچه باید قرنها پیش نابود میگشت بقدرت رسیدند؟

  برخورد نظام با کرنا، یکبار دیگر بیانگر این واقعیت است که قشری که امروز بر جامعه ما حکومت میکنند، بیش از چهل سال است که نه تنها باری را از دوش ملت بر نداشته است، بلکه پیوسته برا آن افزوده است. نظام ولایت تمامی قدرت و ثروت را بکار گرفته است که به صدر اسلام رجعت نماید، نه اینکه نظامی بنا نهاد در خور قرن 21 که بتواند ویروس کشنده و متجاوزی را در اندک زمانی مهار و بزودی نابود سازد. حکومت ولایت چهل سال است که دار و ندار خود را هزینه امریکا ستیزی و امادگی جنگ با امریکا در ماورای مرزهای ملی، یعنی در مرزهای جهانی اسلام ناب محمدی، نموده است. نظامی که در اشتیاق رجعت بگذشته میسوزد نمیتواند به آینده بیاندیشد. آمادگی برای رو در رویی فجایع طبیعی مثل سیل و طوفان و کم آبی و مصیبتها ناشی از نابرابری های اجتماعی، از آینده نگری بر میخیزد که در نگرش آخوند غریبه و بیگانه است. ویروس کرونا در کشور ما بیداد میکند. رهبر معظم ما از آمادگی برای جنگ بیولوژیک سخن میراند.

کره جنوبی در کوتاه زمانی به آن توانایی دست یافته است که میتواند روزانه 20000 نفرا را مورد آزمایش قرار دهد و مبتلایان به کرونا را شناسایی و تحت معالجه قرار داده  و پیوسته در پی ریشه یابی ویروس و در نتیجه جلوگیری ازشیوع و انتشار آن است. در چین نیز اگرچه در آغاز به مماشات پرداختند سرانجام وقتی آشکار گردید به مقابله محاسبه شده، جدی و سریع با کرنا برخاستند و از شیوع و انتشار آن در سراسر چین جلوگیری کردند. در ایتالیا در مقابله به کرنا تمام کشور، بجز داروخانه ها و غذا فروشی ها را تعطیل و از کار بازداشتتند. حال آنکه، شهر قم، شهری که بسی بسیار "مقدس " شمارده میشود، شهری که در آنجا کرونای کشنده جان گرفت، بدلیل مخالفت نماینده ولی فقیه و امام جمعه شهر، دروازه های خود را بروی زیارت کنندگان گشوده نگاه داشت. گفتند که حرم معصومه خود دارالشفا ست.

این نیز گفتنی ست که آیت الله مصباح یزدی، یکی از مدرسین برجسته حوزه علمیه قم و نظریه پرداز "اسلام" سیاسی، نیز ملت را از فضل و بینش خود محروم نگاه نداشته و در باره ظهور کرونا این نظر عالمانه را ارائه داده است که میتوان کرونا را از نوع "شروری" خواند که:

جنبه ثانوی یا عکس العمل دارد. یعنی موجودی کاری انجام می دهد و به دنبال آن شری تحقق پیدا می کند. مثال روشنش این است که انسانی گناه می کند و به آثار گناه مبتلا می شود.

بدرستی روشن، نیست که باید شهر قم را مرکز گناه بدانیم یا خیرد، چون فعلا همه شرور از شرقم بر خاسته است، شهری که مقدسترین مقدسها، امام خمینی و بسیاری از مقدسین را در دامن خود پرورش داده است. بعبارت دیگر، این فرسودگی در ساختار نیست که نظام را در برابر چنین بحرانهایی زمین گیر میکند، بلکه آن دوگانگی نهادین در ذات نظام است که نظام را اساسا از پویایی باز داشته است. تردیدی نیست که نظام های استبداد حتی وقتی، رژیمی مثل رژیم چین که نشان داده است که میتواند در مقابله به بحرانهای گوناگون تدبیر و مدیریت را باوج خود رسانده و به نتایج مثبتی برای ملت خود برسد، ملت را از حقوق سیاسی شان و آزادی بیان محروم میکند.  ولی آنجا که استبداد دین و قدرت با هم یکی میشوند، یعنی استبداد وقتی مضاعف میشود، جامعه غرق در تاریکی میگردد. حقوق سیاسی بجای خود، افراد از حق پوشیدن و نوشیدن و معاشرت با یکدیگر محرومند و نیز از تفریج و خوشی و لذت از زندگی و رفاه و آسایش. این حکومت دین است که برای انسان و زندگی انسانی پشیزی قائل نیست و امنیت جانی ملت را با سهل آنگاریها و واپسگرایی ها بخطر انداخته است.  یعنی که هیچکس نمیتواند دیگری را ببیند. مردم نگران با دلی پر از هراس از آینده بهمه چیز با سوظن مینگرند، چون چیزی جز کذب و دروغ بگوششان نمیرسد. اگر تتعمه ای هم از اعتماد در مردم نسبت بحکومت دین مانده بود آنهم با ظهور کرونا ناپدید گشت.

در استبداد سیاسی اگر ساختار قدرت اعتبار خود را ازدست بدهد ساختار دین هنوز مرجع معتبر است. در استبداد مضاعف دین و نظام اخلاقی هم اعتبار خود را از دست میدهند. بعبارت دیگر شیوع کرونا بیش از هر چیز دیگری باعث عفونت در ساختار دین گردیده است. این کیش ناب محمدی ست که نشان داده است که لیاقت و شایستگی حکمرانی را دارا نیست. اما، آخوندها برضایت از اریکه قدرت فرود نخواهند آمد. آنها 

 و آنانکه فکر میکنند که رژیم از کرونا برای پوشش خظاهای بیشماری که مرتکب شده است بخصوص در کشتار آبان ماه و سرنگونی هواپیمای مسافربر اکرایان،استفاده میکندف فراموش میکنند که آخوند دشمن اصلی ملت است. که آنجه که نظام را بفرسودگی رسانده است، طرز تفکری است که بر آن ساختار حاکم است، تفکر دینی یا تفکر "فقاهتی،" تفکری که بقای خود را مدیون دشمنی با تجدد و نوین خواهی بوده است، چون هردو مسیر آزادی و خردگرایی را پیموده و می پیمایند.  

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi