۱۳۹۹ فروردین ۱۵, جمعه


کرونا بلای جان ولایت
و یا ملت




شاید امروز باید به ویرس کرونا امید بست، امید "رهایی،" رهایی از جهل و نادانی، رهایی از خرافات و موهوم پرستی، رهیی از تعصب و باوراها و عقاید بازدارنده، در ستیز و خصومت آشتی ناپذیر با آنچه متعالی است و بسی بسیار زیبنده در انسان، آزادی و خودفرمانی، یا بطورکلی رهایی از فرهنگ دین فروشی، فرهنگی که پس از فروپاشی نظام پادشاهی بر جامعه سلطه افکن گردیده است، رهایی از تمام آنچه که در بند نگاه میدارد آدمی را و باسارت و ذلت میکشاند یک جامعه را.

"چه امیدی واهی؟" اگر عنوان شود، هرگز گرفتی نگیرم برکسی. هم اکنون چه بسیارند آنان که کرونا را در ردیف همان برکت هایی بشمار میآورند که الله به حکومت اسلامی تا کنون ارزانی داشته است. مگر هشت سال جنگ پوچ و بیهوده برکت الهی خوانده نمیشد؟ امروز همگان آگاهند اگر هشت سال تخریب و ویرانی، خونریزی و کشتار ادامه نیافته بود، بعید بنظر میرسید که نظام ولایت فقیه براحتی، بدون آنکه به مثاومت و یا مانع سختی بر خورد کند میتوانست بر سریر قدرت صعود نموده و نظام اسبتداد مضاعف دین و قدرت، نظامی مخوف و درنده را برپا نماید.

هم اکنون نیز ظن آن رود که کرونا همانگونه عمل کند که جنگ در پابرجا نمودن نظام عمل کرد، مثل یک برکت الهی. چرا که همه آنچه را که حکومت اسلامی را به تشویش و اضطراب وا میداشت، تجمیع افراد و یا گرد هماآیی بوده است، در هر حجم و اندازه ای، از تجمیع در میهمانیها گرفته تا تجمیع در انجمنهای حقوق بشر و یا کانون نوسیندگان و اتحادیه های کارگری. کرونا، اما، همگان را از یدیگر مجزا و خانه نشین ساخته است. اگرچه هماکنون ابتکاراتی از جانب خانه نشینان بچشم میخورد، مثل سردادن سرود ای ایران بر فراز بالکن ها و یا از درون پنجره های باز که در صورت ادامه، نیروهای امنیتی برای برقراری سکوت به روشهای خشونت بار جدیدی بایذ دست یابد. چه چیزی میتواند حکومت آخوندی را بیشتر از سکوت و انزوای مردم و جدئی شان از یکدیگر، بیشتر راضی و آرامش بخشد. این، نمیتواند کمتر از یک برکت الهی بشمار 
آید.

 البته که الله، تنها خدایی که وجود دارد، بندگان خود را، بویژه آنانکه پرچم دفاع از وحدت و یگانگی او را بر میافرازند، افزوده بر برکت، امداد هم میرساند. اگر امدادهای الهی نبود پیامبر اسلام نمیتوانست در جنگ بدر و احد پیروز شود و تاریخ بشر را بخشا بنام اسلام رقم بزند. پس میتوان کرونا را نه تنها یک برکت بلکه یک امداد الهی نیز بر شمرد. چه اگر کرونا نبود و حضور خود را اعلام نمیکرد، نظام به ته خط رسیده بود: دستها تا مرفق در خون، صدها کشته و صدها بیشتر زخمی در آبان ماه 98، در پی کشتار و سرکوب جنبش اعتراضی 96، واکنشی بازتابنده سرشت انسانی، اعتراض و مقاومت در برابر استبداد و بی عدالتی، موشک پرانی و منفجر ساختن هواپیمای مسافربری اکراین و چسباندن داغ ننگ، بجای پیشانی امریکا، بر پیشانی خود، افزوده بر این، خزانه دولت خالی، ادامه دریوزگی در محافل بین المللی برای معوق گذاردن تحریمهای فلج کننده امریکا، ادامه امریکا ستیزی و آتش افروزی در منطقه، شکمها، گرسنه، دستها تنگ و سفره ها کوچکتر و محقرتر از همیشه و در نتیجه نارضائیهای عمومی در اوج خود ، همه بزیر سایه شوم کرونا از صفحه زندگی ناپذدید گشته و راهی را برگشوده است که نظام از منجلابی که در آن در حال غرق شدن است، نجات یابد.

در عرضه گسترده تری، هستند بسیاری از تحلیلگران که بر آن باورند که کرونا نه تنها شایستگی ها، 
مدیریت و تدابیر و کارایی نظامها را به آزمایش میگذرد بلکه سبب تمرکز قدرت در دست دولتها و افزایش قدرت تاسیسات نظامی، نیز میگردد. البته، هنوز خیلی زود است که دگرگونیهائی که کرونا در نهاد های جامعه بوجود میآورد مورد قضاوت قرار داد. مضاف بر این نیزمعلوم است که کرونا ذر همه ی چوامع بک جور عمل نکرده است. در کشورهایی که در واقع از پیش برای نبرد با کرونا آماده شده بودند، سبب تقویت همبستگی بین شهروندان و ساختار قدرت گردیده است، و اعتماد و اعتبار عمومی نسبت به ساختار قدرت را افزایش داده است. 

اما، باید بیاوریم که رهبران نظام در آغاز انکار میکردند که برکت الهی را دریافت کردند. اما، با بی میلی پذیرفتند که در یافت کننده کرونا بوده اند. بعدا معلوم شد که این ویرس کشنده در دامن اماکن مقدسی مثل قم و مشهد ، آرامگاه امام هشتیم و همیشره اش، پرورش یافته است. شهرهای قم و مشهد پیکرهایی را در خاک خود نهاده دارند از عالم ماورایی با قدرت و توانائیهای معجزه آسا: برآورند هر نیاز و هر حاجتی را، از شفای امراض گوناگون گرفته تا موفقیت در یافتن همسری زیبا و یا با ثروت و منزلت بسیار. در دامن این اسطوره های مقدس، در درون معبدگاه موهومپرستان بود که این ویروس ریشه برگرفته بود نه  به میل و اراده ای ماورایی بلکه از طریق پذیرش و میزبانی بیش از هفت هزار طلبه چینی در خدمت توسعه دین خدا.
 در آغاز رهبران نظام پنداشتند اگر هم کرونا آنقدر شرور است و خطرناک باید دروازه های حرم های مقدس امام هشتم در مشهد و همیشیره اش در قم، بر روی نیازمندان بویژه آنها که خواهان شفا از این ویروس کشنده شده اند بگشوده بمانند. از مراجع تقلید فتوایی شنیده نشد که در شرایط هجوم ویروس کرونا، دروازه دارالشفاها بر روی حاجت طلبان گشوده بمانند یانه. البته اعلامیه ای گه خود را مرکز حوزه های علمیه میخواند، اعلام نمود که به توصیه های مراکز بهداشتی مسئولین بی کم و کاست عمل خواهند کرد که خود تاییدی بود بر فتوای ولی فقیه مبنی بر لزوم احرای مقررات مسئولین بهداشت.

هیچ بعید نیست که در مخافل دینی- سیاسی و یا نشستهای آخوندی، قبل از اعتراف بوجود کرنا، به حضور آن خوشامدگویی گفته بودند و آنرا همچون یک برکت و یا امداد الهی پذیرفته بودند. اما، پس از اطلاع رسانی و آگاهی عموم به شیوع ویروس کرونا و شرارت و خشونتی که از آن بر میخاست، رهبران حکومت اسلامی به نواختن آهنگ دیگری پرداختند. مضاف بر بکارگیری شیوه های کذب و درغگویی، وارونه سازی حقایق، فریب و ریکاری، اصلا مدعی شدند که کرونا ویرسی ست که بر ساخته دست شیطان بزرگ، امریکاست البته در همدستی با اجنه ها، بنا بر قول رهبرمعظم انقلاب. در نتیجه، پنهانکاری ها، بیانیه ها ضد و نقیض و امارهای گمراه کننده رهبران نظام سبب گسست و عمیق ساختن بیگانگی مردم با ساختا قدرت کردید و اعتبار و اقتدار نظام در نزد مردم هرچه بیشتر فرو غلتد.

اینکه ویروس کرونا، برکت الهی بوده است و یا بلای آسمانی، نباید آنرا یک واقغیت گذرا تلقی نمود. تازه در آغاز کاریم، بدرستی نمیتوان پیشگویی کرد که کرونا چه ویرانه ای از خود بجای خواهد گذارد. حتی ججت الاسلام، رئیس جمهور، حسن روحانی اخیرا اعلام کرده است که کرونا ممکن است تا آخر سال با ما ماند، اگرچه خاطر نشان کرد که همه چیز بحالت عادی بر خواهد گشت. البته مشروط بر اینکه کرونا همه چیز را از جمله نظم شریعت، نظم حاکم بر جامعه را سالم و تندرست بدون آنکه صدمه ای بدان وارد شود از درگیری با کرونای شرور برساخته دست دشمن، جان سالم بدر ببرد و برجای خود بماند، چنانکه باور به موهومات، و باور به دالشفاها و معجزاتی که از انان بر میخزند، ستستی پذیر نیستند، باورهایی که فقاهت، تقئس و اقتدار خود را بدانها مدیونند. در اینکه باورهای نهادین و هنجارهای دینی را نمیتوان بسادگی تغییر داد، توهمی وجود ندارد چه اگر قرار بود باورهای دینی تحت تاثیر تجربیات عیتی همچون فجایع طبیعی ازجمله سیل و زلزله و طوفانهای ویران کننده تضعیف گردند، مردگان نمیتوانستند زندگان را باسادرت خود در آورند. بگذریم که از دیر باز فقها و علما، پیروان خود را در برابر اینگونه تجربیات عینی و واقعی واکسنه کرده اند. که اگر سنگ از آسمان ببارد آنرا به اراده الله نسبت میدهند مبنی بر آزمایش بندگان و سنجش ایمان آنان در شرایط ستخت و بسی بسیار دشوار.

اما، کرونا از آن دسته از ویروسی بشمار میرود که برغم تمام شرارت و خشونتش، ما را در سراسر جهان مجبور به همکاری یا یکدیگر، ترک بعضی عادات روزمره مینماید از جمله آنها که ریشنه در دین و باورهای دینی دارد، مثل میل به نذر و نیاز و قربانی و پهن کردن سفره های گوناگون حضرت عباس و فاطمه زهرا، برگزاری مراسم خطبه خوانی و سوکواری و خودزنی، سیرکردن شکمهای  گرسنه و نه خیلی گرسنه در ایام عاشورا و احیا و تعطیلی فعالیت های تشکلات دینی. بعبارت دیگر، این امکان وجود دارد که بازار دین فروشی برای مدتی طولانی دچار رکود گردد. بگذریم که شرط بندی بر سر سرنوشت دین و باورهای دینی پس از کرونا، ملت یا ولایت، پر است از مخاطره.

این نکته لازم به یادآوری است که در اینجا از دینی سخن میگوینم که بر جامعه حکومت میکند و قدرت را در انحصار خود دارد، دینی که مظهر آن ولایت فقیه است و نیز از جامعه ای که فرهنگ دین فروشی بر آن حاکم است. یعنی که اگر در پیروی از تنازع بقا، باید رفتار و کردار روزمره خود را تغییر دهیم، بسیاری از رفتارهای دینی ما را خود بخود به تعطیلی میکشاند. این بدان معناست هرگونه لرزشی در باورها و اعتقادات دینی، لرزه ایست  بر پایه های ساختار قدرت که یکی است و یگانه با ساختار دین. شاید تنها کرونا ست که باید بدان امید ببندیم، تا بنیان باور به جادو و افسون وتقدس و قتدار ماورایی و نظام ولایت را از بیخ و بن برکند. آیا روز گاری از این سیاه تر هم دیده ای؟

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر