۱۴۰۴ مهر ۲۵, جمعه

 

 

فروپاشی وحدت

دین و قدرت

و سرنگونی حکومت ولایت!




دوران بی اعتنایی و بیمقدار شمردن قواعد و مقررات و هنجارهای بین المللی و یکی پنداشت دیپلماسی با ریا و فریبکاری بسر آمده است. حکومت آخوندی، پس از نزدیک یه نیم قرن، فهمیده است که، مثل، همه حکومتهای دیگر، دیر یا زود، بنرمی و یا بسختی از فراز منبر قدرت باید فرود آید

 بنظر میرسد، حضرت ولایت، همچون، همه دیکتاتورها، در رودررویی با بحران در ساختار قدرت، تا آخرین لحظات در انتظار ظهور معجزه میماند، غافل از آنکه نظامی که بر اساس اصل و اصول دین اسلام، تسلیم و اطاعت و فرمانبری، بنیانگزاری نموده است در حال فرو پاشی ست. که دوران توسعه لا الله الا الله و یا نهادین سازی مطلق گرائی و خرافی اندیشی بسر آمده است. حتی، دوران حکومت پیامبر اسلام، برگزیده بدست الله، به پایان رسیده است. حضرت ولایت و پیروانشان بخوبی میدانند که بسوی زباله دان تاریخ در حال حرکت اند، واقعیتی که گریزی از آن نیست. شاید درک این پدیده است که موجب شود حضرت ولایت، نجات از بحران را در زندگی پنهان از دید دیگران میانگارد. اما, رهبر معظم، پس از 36 سال بر راس ساختار دین و قدرت، حاصلی چندان رضایتبخشی چه بلحاظ کینفی و یا کمی ببار نیاورده است. سوء مدیریت اقتصاد ملت و غارت و چپاول و اختلاس  ثروت مردم، به بحرانی عمیق و کسترده انجامیده که هماکنون نظام با آن دست بگریبان است، بحرانی که ترسم، هرگز، به پایان نرسد، مگر نظام ولایت در عمق زمین فرو رود.

اگرچه، هنوز، حضرت ولایت صحنه قدرت را ترک نکرده است و چشم بروی زندگی نبسته است، در حال حاضر کمترکسی هست که بداند کیست که بر کشور حکومت میکند. که جامعه ما تنها جامعه ایست در تاریخ که ساختار دین و قدرت، در وحدت و یکتائی و یگانگی، نظام بروکراسی دولت را مدیریت مینماید. حضرت ولایت فقیه، آخوند خامنه ای، خود بهترین مثال است برای شفافساز وحدت دین و قدرت.و رابطه ای که با هم دارند. چون ولایت فقیه جلوه این وحدت است..

با نگاهی کوتاه بگذشته ای نه چندان دور، در یابیم که از نخستین نهادهائیکه در تحت تاثیر انقلاب 57 بسرعت تغییر یافتند حوزه های علمیه بودند که  هرگز،

هیچکس تصور نمیکرد که آخوند و فقیه، در رژه نظامی پوتین ها را با سختی و محکم بر زمین بکوبند. آخوندی که به مفتتخواری معروف بود، در شرایط کنونی به نماد شجاعت و آماده برای جهاد و شهادت، تبدیل گردیده است.

اکنون، میتوان مشاهد نمود که بیش از هر نهادی، نهادهای حوزه های علمیه دچار دگرگونی گردیدند. چه، حوزه های علمیه، همچون، سابق دیگر، تنها، مرکز دین و دینمداری نماندند بلکه تولید کننده امام بودند و رهیز معظم بر راس ساختار دین و قدرت. وحدت، یکتائی و یگانگی دین و قدرت بزرگترین تغییر و دگرگونی ای بود که با به حاکمیت رسیدن آخوند بوقوع پیوست، تغییر و دگرگونی انقلابی با نتایجی پر اهمیت که کمتر توجه کارشناسان را بسوی خود جلب کرد.

همچنانکه مشاهده میشود، ما شاهد ترکیب و یکتائی و یگانه سازی، دو عرصه مختلف دین و قدرت با یکدیگردر جامعه هستم، پدیده ای که با ظهور دوران رسالت پیامبر محمد آغاز گردید و با کشته شدن آخرین خلیفه، یا خلیفه چهارم، علی بن ابی طالب بپایان رسید. بعبارت دبگری، وحدت دین و قدرت، تنها در دوره ای کوتاه در تاریخ اسلام، دوره ای نزدیک به سی سال ادامه داشته است. از آن پس، اشغال مقام خلیفه ارتباطی با جایکاه حوزه ای در علوم فقهی و یا الهی نداشته است.

 بهمین ترتیب ساده نیست که بتوانی تعریف، تعیین و یا تشخیص دهی که آخوند خامنه ای نماد دین است یا نماد قدرت. تصمیهائی که ولی فقیه اتخاذ میکند و سیاستهایی را که بر میگزیند، همه، در تحت تاثیر دین  و یا قدرت بر گزیده شوند. اگرچه، بدشواری میتوان تاثیر آنها را از یک دیگر مجزا ساخت. چون، در شرایط موجود، دین، قدرت است و قدرت، دین. شاید بتوانی آخوند را بواسطه عمامه و عبا و قبا، بعنوان نماد دین شناسائی کنی. ولی آخوند خامنه ای، مجبور نیست که عمامه از سر بر گیرد و عبا و قبا از تن بیرون آرد و لباس رزم بر تن کند تا بر مسند قدرت، به فرمانروائی بپردازد.

اگر با تاکید بر وحدت ساختار دین و قدرت آغاز نمودیم، بآن امید بود بلکه بتوانیم در این فضای غبارآلود، حواس خود را جمع نموده که بدانیم و آگاه باشیم که بکدام سو روانیم، تا بار دیگر، همچون خیزش ،57 از چاله بیرون نیامده درچاهی عمیقتر عوطه ورشویم. ولی، واقعیت چندان تغییر نمیکند. چه، انکه بر علیه ولی فقیه، بعنوان یک سیاست پیشه برخاسته است، دانسته یا نا دانسته بارگاه فقاهت را هم به براندازی تهدید نموده و چه بسا خیزش و خروش ملی، تمامی حوزه های علمیه را بجای آنکه بوظیفه قبلی خود، تولید آخوند باز گرداند، باید انها را که در تمام نقاط کشور گسترده اند بخدمت بی خانمانان در اورند.

 در واقع، اگر قرار باشد حکومت آخوندی براندازی شود، باید نهادهایی که در خدمت پرورش آخوند، به هزینه، مردم ساخته شده است، به مالک اصلی شان مردم بی خانمان باز گردد و فرهنگ آخوندی را از بیج و بن برکنده و بر جسد بی جانش فرهنگی نو  و حیاتبخش بنیانگزاری نمائیم. تردید مدار در صورت فروپاشی حکومت آخوندی، دین حاکم نیز از درون دچار از همگسیختگی شده، زندگی را در ضعف ذلت میگذراند.

فیروز نجومی

firoz nodjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com/

fmonjem@gmail.com

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر