۱۴۰۴ شهریور ۱۴, جمعه

 

شهادت ولایت:

کنشی ناگزیر نه گزینشی!




اکنون، پس از گذشت نیم قرن چهره زشت حکومت اسلامی برهبری آخوند خامنه ای، در سراسر جهان، بویژه، در نزد قدرتها بزرگ، حتی، چین و روسیه هم آشکار گشته است. آنها نیز پی برده اند که حکومت آسلامی، حکومت فریب است و فریبکاری، درغگویی و حقه بازی. حکومتی ست که کوچکترین ارزشی برای قواعد و قوانین بین المللی قائل نیست و بهر بهانه ای از تن دادن بآنها خود داری کرده و میکند. حکومت اسلامی با گروگان گیری کارکنان سفارت امریکا، ظهور خود را بر صحنه جهان اعلام کرد و درگیری و ستیز با غرب را در خارج و سرکوب و زندان و شکنجه و اعدامهای جمعی را در داخل ادامه داد.

بیش از 30 سال است که حکومت اسلامی، جامعه جهانی را در باره غنی سازی هسته ای فریفته است. نتیجه اش را هم در جنگ 12 روزه  مشاهده کردند. شکستی عظیم، افزوده بر تخریب و ویرانی بسیاری از تاسیسات و کارخانجات نظامی، نیز، از دست دادن هرگونه اقتداری بر اسمان کشور که خود، تنها بخش کوچکی ست از آنچه در آن جنگ 12 روزه تخریب و ویران شده است. تا کنون تخمینی هم از آنچه ویران شده است، هنوز اعلام نکرده اند. چه انتظار بیهوده ای؟ نظام نه تنها هنوز شکست در جنگ 12 روزه را نپذیرفته بلکه خود را پیروزمند آن جنگ هم میخواند. شاید بآن دلیل که در دو ساعت آغاز جنگ، نظام بیش از 30 تن از فرماندهان نظامی خود را از دست داده است. اما، آن فرماندهان کشته نشده بلکه به "شهادت" رسیده اند. که در کیش اسلام، خود پیروزی خوانده میشود. حضرت ولایت، زمانیکه از خفا موقتا خارج شده بود در سخنان کوتاهی که در حسینیه خود ایراد کرد گفت که نیروهای اسلام اسرائیل را زیر پای خود "له" کردند. البته نگفت چگونه، چنانکه، گویی آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است.

بنظر میرسد، آخوندهای مقدس، قصد آن ندارند که از تجربه بیاموزند. گویا، آماده میشوند که بار دیگر فعالیتهای هسته ای را از سر بگیرند و حتی آماده اند که بمیدان جنگ باز گردند، اینبار، با اسلحه ای ناشناخته و بسیار مرگبار. اما، قبل از آنکه حکومت آخوندی وارد میدان جنگ بشود، وقت زیادی در پیش روی ندارد، فقط نزدیک به سه هفته برای پاسخگوئی به خواسته های کشورهای اروپائی باقی مانده است. چه، عدم توافق با خواسته های کشورهای اروپائی، نظام آخوندی، تحت تحریمات فراگیر جهانی (مکانیسم ماشه) قرار میگیرد و هیچگونه مبادله و یا معامله ای با نظام برقرار نگردد، باستثنای دارو و عذا، نه کالائی میتواند وارد و یا خارج از کشور گردد. شرایطی سخت و هولناک در انتظار مردم ایران است.

اصرا بر امری پوچ و بیهوده، غنی سازی هسته ای، گویی که در فقه ولی فقیه، آخوند خامنه ای، وظیفه ایست مقدس. با کفر و کافر میجنگند، مذاکره نمیکنند. البته که حضرت ولایت، دینی می اندیشد و دینی هم عمل میکند. حضرت ولایت خود را مدیون و متعهد بدین اسلام میداند و اصل جهاد و شهادت. این بدان معناست که حضرت ولایت سیاست را در تبعیت از اصل و اصول دین بکار میگیرد.در نزد ولایتمداران، نابودی اسرائیل یک وظیفه مقدس الهی ست.

درست، حضرت ولایت بوظیفه دینی خود عمل میکند. اما، به هزینه کی و چگونه؟امروزه کسی با دست خالی بمیدان جنگ نمیرود.  هزینه این لشگر کشی را اکثریت مردم با زندگی در فقر و نکبت میپردازند. درد و رنج  ذلت و خواری ناشی از تحریمات را مردم باید تحمل کنند و دهان هرگز بنفی و شکایت نگشایند. اگرچه، هر بار که دهان باعتراض گشودند با قهر و خشونت، در نهایت بیرحمی بسته شد. واقعیت آنست که تاب و توان تحمل درد و رنج انباشته شده هم، روزی بسر میرسد و بآن چیزی دست میزنند که نباید میزدند، قیام باعتراض و بنفی و بر افراشتن پرچم جنبش زن زندگی آزادی.

 فعال کردن مکانیسم ماشه، ممکن است آن تاثیری که انتظار میرود نداشته باشد. چرا که خکومت آخوندی دیر زمانی ست که تحریمات را تجربه کرده است. راههای بسیاری را یافته اند برای دور زدن تحریمات و دست یافتن بکالاهای تحریم شده، تجربیاتی بسیاری آموخته اند. اگر چه، در بهترین شرایط، کمتر کشوری با رغبت به بده و بستان، معامله و یا مذاکره ای با حکومت اسلامی تن میدهند، در اکثر مواقع هم میستاندند، بقیمت بس بسیار ارزان. اما، نظام با هزاران مانع روبرو میشود برای دریافت ارزش آنچه که ارائه داده اند. نظام، هنوز، نتوانسته است به هفت میلیارد دلار درآمد حاصل از فروش نفت به کره جنوبی، دست یابد، مبلغی که هماکنون، پس از گذشت دو سال ونیم، به 6 میلیارد دلار کاهش یافته است. حال، بنظر میرسد، نظام راهی را باید بر گزینند که زمانی، آخوندها بر فراز منبر قدرت بروضه میخواندند، روضه جهاد و شهادت تا اشک از چشم عزاداران جاری نمایند و دل انان را برای شهادت امام حسین و طفلان معصوم بدرد اورند و بسوزانند و سخت کباب کنند، چنانکه بخود زنی بپردازند و موی خویشتن برکنند. اما، روضه خوانی در شرایط کنونی معلوم نیست چندان موثر افتد. چرا که زشتی چهره آخوندها، بسیاری را از گرامی داشت مقدسات رانده است.

 آری، راهی که بر روی نظام گشوده مانده است، راهی نیست مگر راه جهاد و شهادت، راهی که کسی نمیتواند حدس بزند که بکجا رسد و چگونه خاتمه خواهد یافت. بسیاری از تحلیگران بر آنند که وقوع جنگ دوم، بین اسرائیل و حکومت آخوندی قطعی ست، منتها در چه زمانی کسی نمیداند. چه بسا، قبل از انکه جنگی در گیرد نظام شربت شهادت را نوشیده باشد.چرا که هروز نشانه های بیشتری بچشم میخورد، دال بر این واقعیت که هم اکنون، نظام در حال فروپاشی است. لغو کنسرت همایون شجریان خود شاهدی است بر فروپاشی نظام، هر چند بتدریج و اندک اندک. چرا که خبر از ندانم کاری، بحث و اختلاف و خصومت و تصاد در درون نظام ، به بیرون درز میکند.

 البته که چه شاهدی بهتر از غیبت آخوندی با اقتداری مطلق و اراده ای الهی، همچون، آخوند خامنه ای، جایگاهش بر راس جامعه که بر هرچه بود و نبود، بویژه در سیاست و بازی قدرت، مستقیما نظارت میکرد، نمیتواند در گردش و بقای نظام و بر کیفیت روابط بین اجزا و بخشهای مختلف آن، عمیقا تاثیر گذار نباشد. با طولانی شدن غیبت آخوند بزرگ، آخوند خامنه ای، اختلافات بین گروه ها و گرایش های گوناگون رفته رفته تشدید شده و موجب گسترش فروپاشی نظام در سراسر جامعه میگردد.

هماکنون نظام  زمان زیادی برای تصمیمگیری ندارد. اگر، بخواهد از خطر تحریمات بجهد، باید دستها برافراشته و اعلام تسلیم نموده، هم در زمینه غنی سازی هسته ای و هم در زمینه های موشکی و پهباد سازی. در غیر اینصورت، باید براه امام حسین، همچنانکه زودتر اشاره شد براه جهاد و شهادت برود، با این تقاوت که امام حسین فقط زندگی 72 انسان دیگر را با تصمیم خود مبنی بر جنگ با خلیفه یزید، نابود ساخت. حال انکه آخوند خامنه ای سرنوشت و زندگی یک ملت 90 میلیونی را در معرض نابودی قرار میدهد. اگر جهاد وشهادت را برگزیند که روایات بسیاری هست مبنی بر بزدل بودن آخوند خامنه ای. باین دلیل بعید بنظر میرسد که آخوند خامنه ای راه حسین را بر گزیند. ممکن است در نهایت مهم نباشد که آخوند خامنه ای چه تصمیمی اتخاذ میکند. ترسم شهادت سرنوشتی ست ناگزیر، سرنوشتی که در صورت جنگ گریزی از آن نیست.

فیروز نجومی

firoz nodjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com/

fmonjem@gmail.com

 

 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر