غنی سازی هسته ای
مرگ یا زندگی
!یا یک حرف توخالی
اگر، بسخنان ولی فقیه که در پاسخ به خواستهای رئیس جمهور
امریکا، دانالد ترامپ مبنی بر غنی سازی صفر درجه و نابودی موشکهای دور برد و کنترل
پهبادها، ایراد کرد رجوع کنیم، ملاحظه میشود که آخوند خامنه ای سحنان خود را با
بحث در باره غنی سازی هسته ای آغاز نمود و بتعریف و کارآمدهای مهم اورانیوم که
معدنش هم در کشور هست، پرداخت و بنوعی باموزش آن بعنوان یک علم پرداخت. یعنی که
غنی سازی هسته ای، تنها بقصد و غرض صلح امیز
و بهیچ وجه در خدمت مقاصد شرارت بار قرار نخواهد گرفت. از این نقطه سخنرانی ببعد،
حضرت ولایت از مهارت خود در روضه خوانی و مظلومخوانی استفاده و اعلام میکند که هدف
از مذاکره نمیتواند چیزی جز وسیله ای باشد برای مانع تراشی در پیشرفت ما درعلم و
دستیابی به تکنولوژی هسته ای. باضافه، آن چه نوع مذاکره ای ست که نتیجه اش از پیش
روشن است و چیزی جز تسلیم نمیخواهند. همین بس یکبار تسلیم شوی، از آن پس بخواست
های آنها باید تن داد و تسلیم شد. اینجاست که بنظر میرسد، حضرت ولایت از مهارتش در
روضه خوانی سود میبرد و.پس از اشک گیری، همگان را ظاهرا به تسلیم و اطاعت وا میدارد.
سخنانی که دیر زمانیست که تاثیرجادویی خود را از دست داده ند.
شاید، اینجا این یاد آوری، لازم است که بخدمت حضرت ولایت
برسد که قصد از مذاکره، چیزی نیست مگر فهم و درک بهتر از مواضع متخاصم و یافتن
منفذی برای توقف خصومتها بطریق کفتگو، بشیوه ای مسالمت آمیز. هیچکس نمیتواند پایان
یک گفتگو را تعین کند. خیلی چیزها در مذاکرات ممکن است اتفاق بیفتد. چه بسا دوستی
و رفاقت بین مذاکره کننده بر قرار نشود. حال انکه، این حضرت ولایت فقیه است که
پایان مذاکره را اعلام کرده است و شجاعانه
در استقبال تحریمات جهانی آغوش برمیگشاید. پس اگر نتوان به مذاکره امید بست، جنگ
امریست اجتناب ناپذیر. جنگی که ممکن است در طی آن قدرتهای برتر نظامی اسرائیل و
امریکا، بسیاری از زیربناهای کشور را ویران سازند، از پالایشگاه ها گرفته و انواع
و اقسام صنایع نظامی و دیگر سرویسهای ضروری. عملا میتوان تصور کرد که قدرت تخریبی
اسرائیل و امریکا، ممکن است نظام ولایت فقیه را واژگون نسازد، ولی کشور ایران را
به یک مخروبه تبدیل کند.
اما، گفتمان خامنه ای مبنی بر چرا مذاکره با آمریکا
خسارتبار و زیانآور است، باید گفتمانی خواند معروف بگفتمان اخرزمانی، گفتمانی ذاتا
دینی در خدمت سلطه بر نهادهای قدرت، دیدگاهی بر ساخته و یا ترکیبی از دین و قدرت که بگونه ای
در هم ادغام شده که غیر قابل تشخیص از یکدیگراند. بعنوان مثال، آیا میتوان گفت،
وقتی حضرت ولایت، آخوند خامنه ای اعلام میکند که در مذاکره با قدرتی، همچون امریکا
نه تنها سودی نیست بلکه همه سراسر ضرر است و زیان و خسارت، سراسر تهدید است و سلب
توانائی دفاع از سر زمین خود. آیا، بسادگی میتوان گفت که حضرت ولایت در اینجا
بنماندگی از چه کسی، چه بخش و یا گروهی، قشری و یا طبقه، صنف و یا حرفه ای سخن میگوید؟ بنطر نمیرسد که قصد سخن گفتن بنمایندگی
از کسی را هرکز در سر نداشته است. زیرا که
حضرت ولایت از زبان الله است که سخن میگوید؟ بدینوسیله هویت خود را هم پوشانده است.
بویژه وقتی پیامبرگونه اعلام میکند برای اینکه از دشمن توسری نخوریم "باید
قوی بشویم."
کسی نیست که از
وی جویا شود پس در این نیم قرن سلطه بر تمامی جامعه و صرف میلیاردها دلاز هزینه
تولید لشگرهای اسلام در جندین کشور منطقه،
بفکر قوی شدن نبودید؟ آیا باندازه کافی دلا صرف قوی شدن نکردید بقیمت کاهش در
بودجه برای رشته های دیگر. و صرف بودجه ای هنگفت برای ساختن هزاران هزار موشک،
انواع و اقسام در کنار پهبادها این بدان معناستکه اگر به هزینه نظامی بنگریم
میبینی که نظام لحظه ای از قوی شدن باز نایستاده است. اما، فقط تا بعداز از جنگ
دوازده روزه زیرا که نیروی نظامی حکومت فقیه، نشان داند که میان پوک و از درون تهی
اند. در عین حال، بیش از نیمی از لشگرهائی
که در کشورهای دیگر منطقه، مثل، لبنان و عراق و سوریه و یمن و غزه، و همچنین از دست
دادن نیروهای پدافندی کشور همراه از دست دادن کنترل آسمان کشور، با این وجود حضرت
ولایت بر طبل پیروزی میکوبد.
فیروز نجومی
fnodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر