کمبود برق و آب
برخاسته از اراده
!معطوف بخدمت باسلام
بنگر که کمتر از نیم قرن حکومت آیت الله ها و حجت الاسلامها، حکومت آخوندها و فقها، چگونه کشوری را که در استانه ورود بدوران علم و صنعت و تکنولوژی مدرن، درزمان شاه بود، بدوران تاریکی، بدوران قرون وسطی ای در اروپا بازگشت دادند. تاریکی ای، برخاسته نه فقط، از اندیشه های خرافی و باور بافسانه ها و اسطوره های آسمانی بلکه از تاریکی ای سخن میگوئیم که روز بروز سایه اش را وسیعتر و عمیقتر بر سراسر کشور میگستراند. حتی، بسی بسیار شدیدتر، بآن دلیل که تاریکی نه تنها بمثابه مفهومی مجرد، غیر قابل لمس و مشاهده مورد بحث قرار میگیرد بلکه بشکل عینی و واقعی، لمس شدنی ودیدنی، تاریکی ای ناشی از قطع الکتریستی و یا ناپدید شدن برق.
در چنین صورتی، خاموشی مکان کوچکی را شاید بتوانی با روشن کردن شمعی یا چراغ و با وسیله ای با استفاده از باطری، موقتا، برتاریکی فائق شوی. اما، تکلیف با ابزار و وسایلی، همچون یخچال، که قرار است همیشه کارکند و همه چیر را سرد و سالم و قابل مصرف نگاهدارد چیست؟ معلوم است در یخچال گرم، مگر خوش شانس باشی، هنوز، موادی سالم بدست اوری. تکلیف با آسانسور ساختمانهای چند طبقه را چیست؟ باید در آن فضای بسته تنفس کنی تا نجات برسد. قطع برنامه های رادیو و تلویزیون و مسایل بسیار ، از این دست که ناشی از نبود برق بوجود میآید، باید بدامن چه کسی پناه برد. البته، این مختصری از شیوه زندگی قشر فوقانی جامعه است و آنهائی را در بر میگیرد که دست شان بدهانشان میرسد و میتوانند با صرف مبلغی نقدی، موقتا، زندگی نسبتا عادی را از سر گیرند.
اما، بخش عظیمی از جامعه، ساکنین زیر خط فقر و قشر میانه حالان جامعه که در چند دهه اخیر بدانها پیوسته اند، اگرچه به زندگی با حدقل ها و در محرومیت عادت داشتند. هنوز، مثل، قشری از جامعه که در فقر مطلق بسر میبرند، بار سنگین و درد آور زندگی را چنین بر دوش خود احساس نکرده بودند، باری که پشت را خمیده و زندگی را بسی بسیار سخت نموده است. اما، نباید تردید داشت که، بنا بر گزارشهای متخصصین، تا آخوند خامنه ای عمامه قدرت به سرنهاده است و بر فراز منبر قدرت صعود میکند، باید انتظار آینده ای بسی بسیار تاریکتر را داشت.
اما، چه نشستی که آین آغاز داستان است، داستان سقوط یک جامعه، در حال خروج از زندگی در نکببت و فقر و بدبختی. اما، اینبار تحت حکومت مقدس اسلامی، حکومتی که با پرچم برافراشته لاالله الا الله، وارد میدان گردید، چنانکه گویی چند قدمی بیش بجا نمانده که به بهشت برسی، چه امیدی؟ چه رویایی-خود قصه دیگریست. چیزی بطول نیانجامیدد و زندگی در نکبت، هنوز به پایان نرسیده، بار دیگر بازگشت نمود، اما، با مصیبتی شدیدتر و چه مصیبتی، مصیبت عاشورایی، مصیبت بی آبی. اگر، چه آشنا و دیر زمانی بود که خودی را نشان داده و اخطارها لازم را داده بود. مصیبت کم آبی پدیده تازه ای نیست. اما، اینبار کمبود آب، خبر ازآینده ای میدهد، بسی بسیار تیره و تار. دور نمائی اسفبار.
چه اگر تا دیروزدرگیر جنگ نبودیم، در حال حاضر، درست است که سرباز به جبهه نمیفرستیم که همچون امام شهید بشوند. جنک امروز، جنگ موشکی ست. گفته میشود، هنوز، جنگ شروع نگشته بود بیش از 180 جایکاه پرتاپ موشک با اولین سویچ منفجر گشته اند، مثل، پیچرها در لبنان.
خلاصه، کمتر کسی هست که بتواند آینده ای که حکومت اسلامی بان میاندیشد، چه نوع آینده ایست دارای چه گونه شکل و شماییلی ست؟ که آیا میتوان امیدوار بود که بر قراری صلح و صفا را در جوامعی ببینم که به یک خدا، الله، تنها خدا، باور دارند و به پیامبری که برگزیده و کتابی که بوسیله او انتقال داده. اما، برغم باور و ایمان مشترک به الله، خالق واحد جهان، است، که در حکومت اسلامی برهبری آخوندهایی که خود را تداوم راه الله می پندارند تا قیامت، بزرگنرین خونریزیها، کشتارها، اعدامها، جنایتها، دزدیها، چپاولگریها، تجاوزها و بیرحمی ها، صورت میگیرد و بیکی از فاسدترین جوامع در جهان شهرت یافته است. شاید، این خصوصیت هائیست که ما از اجداد نه ایرانی خود بلکه عربی بارث برده ایم.
بگذریم که با بقدرت رسیدن قشر آخوند، آنچه از تمدن و فرهنگ، یکهزار سال قبل از هجوم اسلام، بجا مانده بود؛ نابود گردید. مهاجمین بر آن باور بودند که هر آنچه بشر را لازم است که بداند، الله، در پیامها و احکام از طریق پیامبر برگزیده خویش به بشر انتقال داده است. رهبرانی که هم اکنون بر ما حکومت میکنند و ما هم، بخواهیم و یا نخواهیم بان تن داده ایم، بحکومت رهبرانی که بآن جهان مینگرند، بمنظور اینکه در این جهان حکومت کنند. در چنین صورتی چه تعجب اکر جامعه به پس رود و بخصومت با زمان بپردازد و همچنان در نکبت و نگون بختی در جا بزند. بجای آنکه به ساختار جهان پیامبری، جهانی برخاسته از اراده الله معطوف به مطلق و رها از هر گونه چون و چرایی بیاندیشد. چه خوب بود که در روزهای باقیمانده از عمر بمحاسبه در اندیشه خود می نشست. آیا کسی دیگری هم هست که از او انتقام نستانده و ناگهان رخت از این دنیا بر بندد؟
البته که در درون، ولی فقیه، آخوند خامنه ای احساس رضایت از خویشتن داشت که در کشتار کفار و ملحد و منافق، چپ و راست و ملی، کرد و بلوج وترکمن، از هیچ دریغ نداشته است. افزورده بر این برای نابودی صیهونیسم و اسرائیل بساختار نیروها ی نیابتی و خلق لشگر ولایت در سوریه و غزه و یمن و عراق، سازماندهی دست زد تا سلطه بر منطقه را ممکن و نزدیک شدن بسر زمین کفار در اروپا و امریکا و سر انجام پیروزی اسلام را بر جهان واقعیت می بخشید رویای ولایت سلطه اسلام بر سراسر جهان.
البته که تا کنون سخنی از زبان شخص "حضرت آقا،" هنوز خارج نشده است که بگوش کسی برسد. ظاهرا، بخش های مختلف قوای سه گانه دولت، همچون معمول بماموریت و انجام وظایف خود ادامه میدهند. چنانکه، گویی، نه جنگی در گرفته و نه خسارتی وارد امده و نه کشته ای داده است. که البته، نظام ، از خدمات مجریانی سود میبرد، متخصص در وارونه سازی حقایق و تحریف وقایع، مثلا، جانباختگان ولایت، میتوانند بگویند که رهبرشان در کدام حفره زیر زمینی پنهان گشته است. جائکه مشغول طرح حمله به اسرائیل را در مخیله اش رسم میکند؟
اما، اگر برای لحظه ای به سوالی که با بحث درباره ان آغاز کردیم، مشکل بزرگ کمبود برق و آب همزمان، دو قلم از ضروری ترین کالاها در زندگی، باز گردیم و اکنون، نزدیک به پایان، در صدد پاسخگوی برآیییم. می بینیم که تولید و توزیع برق و آب، انحصارا تحت مدیریت دولت و وزراتخانه و یا سازمانهای مربوط اند. اطلاعاتی که عموم بدان آگاهی دارند، ظاهرا، آن است که کمبود برق عمدتا ناشی از افزایش مصرف الکتریستی ست، با کم مصرفی ویا صرفه جوئی، مسئله کمبود برق حل میشود. اما، شاید، اگر از چندین میلیاردها دلاری که در سوریه و لبنان و غزه و حماسی ها و حوثی ها و عراقی ها؛ چند میلیارد هم خرج نیروگاههای برق میگردید امروز دچار این نکبت نشده بودیم.
همچنین در ارتباط با مصیبت کم آبی، واقعیت آن است، که از دیر باز جامعه ما با آن روبروی بوده و با ساختار قتات ها که در نوع خود بی نظیر بودند، بدورترین نقاط کشور هم ابرسانی میشد، بعبارت دیگر، در تحت حکومت دین، آب نه تنها ذخیره نشده است بلکه در در خشکانیدن هزارن تالاب و دریاچه ها که از معروفترین آنها دریاچه ارومیه است، و رودخانه ها نقش اساسی بازی کرده و در بهبود و توسعه محیظ زیست کوچکترین کوششی به ثبت نرسیده است درصد کوچکی(نزدیک به 4%) از آب موجود، در کل مناطق شهری کشور مصرف میشود و بیش از 95 آب صرف محصولات کشاورزی میشود که بنا به آرزوی رهبر معظم، استقلال کشور را حفظ نمایند. این خود نشان میدهد، رهبری که بیش از 36 سال بر کشوری حکومت میکند، نه در زمان گلوبالیسم که در دوران تاریکی قرون وسطی زندگی میکند
در پایان جای بسی غمخوار
یست که در کشوری زندگی میکنیم که با کسب تکنولوژی و دانش و توانائیها و استعدادهای
بومی و با اندکی سرمایه گذاری، میتوانست بازار منطقه را بخود تخصیص دهد. حال آنکه،
امروز دست بکریبان چنین مصیبتی هستیم، مصیبتی بر خاسته از ارادده معطوف به خدمت
باسلام. پس هرگز باغراق سخنی بزبان نرانده ایم اگر بگوئیم تا وحدت دین وقدرت
برقرار است و یا تا زمانی که باین وحدت شوم توجهی نشده کار پیروزی زن زنگی آزادی
را دشوار خواهد ساخت.
فیروز نجومی
firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjme@gmail.co
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر