نه نا آرامی و نه نگرانی،
سخن فریب است و ریاکاری!
در هفته ای که گذشت، رهبر معظم انقلاب، آخوند خامنه ای، دو بار در حضور دو جمع
متفاوت در 15 فروردین در برابر کارگزاران و گردانندگان نظام، از فرماندهان ارتش و
سپاهی گرفته تا وزرا و روسای و مدیران و عیره، و در دو روز بعد، در 17 فروردین، در
برابر شاعران تف لیس، به موعظه و روضه خوانی پرداخت.
ناگفته روشن است که هر زمان که ولایت فقیه، جانشین الله بر روی زمین، مبادرت
به ایراد سخنانی میکند در مرکز توجه همگان قرار میگیرد. در مطبوعات و رادیو و
تلویزیون و رسانه ها و سایت های اینترنتی انعکاس میابد و مورد تجزیه و تحلیل و همچنین
تعبیر و تفسیر متخصصین و فعالان سیاسی قرار میگیرد.
این نگارنده نیز پیوسته یکی از علاقمندان خوانش متن های خطبه خوانیهای، آخوند
خامنه ای بوده است، بویژه در زمانی که در جایگاه امام جمعه، بر فراز منبر قدرت قرار
داشت، در حالیکه، مثل ،همه امام جمعه های خطبه گو،، لوله تفنگی را در دست خود
میفشرد، نه در دستی که چلاق است، خطبه های عبادی – سیاسی میخواند.
باید اعتراف کرد که آخوند خامنه ای در خطبه خوانی، از ماهرترین و مبرزترین
خطبه گویانی ست، که پس از فروپاشی نظام شاهنشاهی، از حوزه های علمیه خروج یافته و
بر فراز منبر قدرت صعود نمود. در جایگاه امام جمعه بود که آخوند خامنه ای با مهارت
و زبر دستی میتوانست وحدت دین و قدرت را با ابزار خطبه خوانی و آمیختن عبادت و
سیاست در جامعه نهادین نماید.
خطبه خوانی های اخیر آخوندی خامنه ای نیز از این قاعده مستثنی نیستند، با نام
الله و تعهدات دینی آغاز میگردد و با بحث در مورد بازیهای سیاسی به پایان میرسد.
اینبار نیز خطبه خوانی ها، همه، تکرار تمام خطبه هایی ست که 44 سال بر فراز منبر
بر خوانده است با خرده تفاوتهایی اینجا و آنجا.
بنابراین، با خود اندیشیدم که شاید دیگر چندان مهم نباشد که در پی دستیابی به
حقیقتی باشیم که آخوند خامنه ای ممکن است در عمق ساختار خطبه هایش ناخود آگاه
پنهان کرده باشد. چرا که خطبه خوانی های اخیر در شرایطی بسی بسییار متفاوت ایراد
میگردند، نه در جایگاه یک امام جمعه بلکه در جایگاه جانشین الله، خداوندی که
یکتاست و یگانه، خدایی که بجز او خدای دیگری نیست.
اما، 44 سال تجربه نشان میدهد که
حکومت اسلامی، حکومت فریب است و ریکاری، حکومت قشرمفتخوار جامعه است که حرفه اش
دینمداری ست. شاید وقتی ولی فقیه بخطبه خوانی میپردازد، حتی آنجا که در جایگاه یک
رهبر سیاسی سخن میگوید، دارای چندان اهمیتی نباشد که چه بر زبان میراند. چون هر
معنا و مفهومی که به شنوندگان منتقل مینماید همراه است با فریب و ریا کاری، چه هر
آنچه که گوید از کذب و دروغ بر میخیزد، از وارونه سازی حقایق و از تعویض جای نیکو
و زیبایی با شر و زشتی. روشی که در خطبه خوانیهای اخیرش نیز بخوبی بکار گرفت. از
دین، از ذگر و دعا در ماه رمضان و ارتباط معنویات با زندگی مادی و غنا بخشیدن بدان
با خدمت بمردم سخن راند.
آنگاه، در عبور از خطبه عبادت و ورود به بخش سیاسی آن، آخوند خامنه ای همه
مسائل و مشکلات جامعه را به حاشیه راند و بر مسئله اقتصاد تمرکز نمود و همچون
متخصصی زبر دست در فهم بازیهای اقتصادی به روضه خوانی پرداخت، چنانکه گویی اقتصاد
علمی ست که زیر وبم آنرا از لابلاهای آیه های قرآن و روایات بیرون کشیده است، فهمی
که او را به کشف رمز مهار تورم و افزایش تولید توانا ساخته است. شاید توضحات و
راهکارها و توجیهاتی که ارائه میدهد به هدف برسد و در کوتاه مدتی الگویی موفق برای
مبارزه با تورم و افزایش تولید ارائه دهد که بسیار بعید بنظر میرسد. اما، اگر
راهکارها بهر دلیلی به نتیجه نرسد و یا اصلا عملی نشود. مگر میتوان بجستجو پرداخت
که چرا و بچه دلیل؟ این است که بیانات آخوند خامنه ای را باید روضه خوانی خواند.
چون روضه خوان هیچ تعهد به ارائه اسناد و مدارکی در باره داستانی که میگوید،
ندارد. وقتی مورد سوال قرار نگیری، در گویش آزادی. این است که آخوند خامنه ای هم
در مقام جانشین الله در صدور هر امر و فرمانی مطقا آزاد است.
البته که آخوند خامنه ای بروابط بین المللی هم پرداخت، دشمنان خود امریکا و
رژیم صیهونیستی را در حال ضعف و زوال توصیف کرد. که یکی دچار دو قطبی شدن است و
دیگری در حال متلاشی شدن از درون. دستگیری رئیس جمهور سابق آمریکا، دانالد ترامپ،
در منظر ولی فقیه، حتما به اضمحلال جامعه امریکا میانجمد. جنگ اوکراین را نیز، کار
امریکا خواند. و رهایی از سلطه دلار را در برگزیدن ارزهای الترتاتیودانست. وضع
زنان و حقوق بشر را در امریکا و کشورهای غربی بسی بسیار غم انگیز وصف نمود و در
برابر، از مقامهای شامخی که زنان در جمهوری اسلامی اشغال میکنند و مسئولیتهای که
بدانها واگذار میشود سخن راند. که درب تمام نهادها بر روی زنان باز است و بحضور
گسترده آنها در عرصه های گوناگون جامعه اشاره نمود. اما، آخوند خامنه ای، درهمان
حال، عدم آزادی زنان در پوشش را مورد تایید قرارداد و عدم رعایت حجاب را هم حرام
شرعی خواند و هم سیاسی. کشف حجاب و ادامه جنبشهای اعتراضی را به نفوذ تشمنان نظام
نسبت داد.
همچنانکه زودتر اشاره شد، خطبه های اخیر آخوند خامنه ای آغشته است با فریب و
ریاکاری. بدلیل آنچه که بیان میکند،
دروغهایی که میگوید و یا حقایقی که وارونه میسازد.
اما، فریب وریای بررگتر، در قصد و نیت برگزاری اینگونه مراسم خطبه خوانی نهفته
است. چرا که بواسطه این خطبه خوانیها، درست در زمانی که خروش در کف خیابانها اندکی
فرو کشیده است، نظام میخواهد نشان بدهد و در واقع، انکار کند، که وضع درونی عمیقا
بحرانی ست و همه چیز در حال جوشش و خروش است. که رهبر معظم اطمینان دهد که نا
آرامیها و نگرانیها، پدیده هایی هستند فانی و زودگذر، مثلا، اعدام سران رژیم شاهی
بدون هیچ دادگاه و محاکمه ای، گروگانگیری و جنگ و قتل عام در چند دوره مختلف در
سالهای 60 و 67 و قتل های زنجیره ای، سرکوب جنبش دانشجوئی در 75 و سپس سرکوب جنبش سبز در 88 و تکرار کشتار در
96 و 98 تا همین چندین ماه اخیر و همچنین برگزاری مراسم اعدام بطور روزانه در منظر ولی فقیه، دالی ست بر آرامش و عدم
نگرانی در جامعه.
این بدان معناست که برگزاری چنین مراسمی، ایجاد فرصتی ست برای خطبه خوانی ولی
فقیه، فرصتی برا فریب وبزبان راندن حرفهایی که هرگز خود را مسئول آنها نخواهد دانست.
آخوند خامنه ای بیش از 32 سال است که بر راس حکومت آخوندی قرار دارد، تا کنون هیچ
فردی نتوانسته است از او یک سوال بکند. این در حالی ست که زئیس جمهور پیشین امریکا،
دانالد ترامپ، پس از چهار سال حکومت باتهام فساد و قانون شکنی دستگیر و بدادگاه
کشانده شد. بنگر که آخوند خامننه ای پس از 32 سال ولایت آسمانی، چگونه کشور را
بدامن نکبت و مصیبت کشانده شده است و تا کنون هیچ جنبنده ای پیدا نشده است که او
را بسوال بکشد. چند سال پیش 14 نفر از نخبگان و فرهیختگان کشور نامه ای خدمت ولایت
فقیه ارسال داشتند و از او خواستند که با صلح و صفا و احترام وقت کناره گیری فرا
رسییده است. از آنزمان تا حال حاضر، نویسندگان نامه در سیاهچالهای ولایت بسر
میبرند.
بعبارت دیگر، مراسم خطبه خوانی
خود از سر فریب و ریاکاری برگزار میشوند.
با این هدف که جامعه را متقاعد کند که در حکومت آخوندی جای نگرانی نیست و آرامش در
پیش روی است. این در حالیست که نظام خود مننشا نا آرامی ها، نگرانی ها و محرومیت ها از داشتن یک زندگی معمولی
ست. همه چیز آلوده و ناپاک است در جامعه ولائی از هوایی که تنفس میکنی تا
کارگزاران نظام بورکراتیک و فقهای مقدس حوزه های علمیه. تاکید، ولی فقیه بر مسائل
اقتصادی، نه تنها از سر فریب و ریاست بلکه پوششی ست بر نکبت و مصیبتی که حکومت
آخوندی در این 44 سال ملت را بدان دچار نموده است. اینکه ولی فقیه در مراسمی، مثل،
نشست با "شاعران،" حضور مییابد، رساننده این پیام است که برگزاری چنین
مراسمی اتفاقی ست که تنها در شرایط آرامش و آسودگی خاطر بوقوع می پیوندد. این در
حالیست که گذشته از گسترش فقر و بدبختی که شامل بر بیش از 80 در صد جمعیت میشود،
نه روزانه انسانی بر فراز دار بقتل میرسد، نه زندان است و شکنجه و نه زندانهای پر
از مخالقان نظام. که نه جنبشی در حال گسترش است که رهایی بخش است و بارمغان آورد
آزدی، جنبشی که کاخ ولایت را در نوردد و بساط دین از حوزه ها و مساجد برچیند و راه
خلوت خانه ها کند. حکومت آخوندی هم اکنون از درون در حال از هم گسیختگی و فرو ریزی
ست. بزودی سران نظام در خواهند یافت که همچون دیگر ستمکاران رویایهاشان دیر یا زود
به کابوسی وحشتناک تبدیل خواهند شد.
فیروز نجومی
firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر