۱۴۰۰ دی ۲۴, جمعه

 

بنگر

اگر باور نداری!

 


اگر باور نداری که جنبشی بزرگ در راه است، جنبش سلطه ستیزان، بویدئویی بنگر که در آن توماج صالحی با ما وداع میگوید و وصییت خود را میخواند، مایی که یکایکمان را عضوی از خانواده خود میداند. چه، او بخوبی میداند که نظام، بقول قهرمان سلطه ستیزی، همچون نوید افکاری، 

برای طناب دارشان دنبال یک گردن می‌گردند.

 

آری، اگر باور نداری که حکومت مقدس اسلامی، حکومت ولایت فقیه، جبارترین حکومت روزگار ماست، بنظامی بنگر که بر اصل و اصول یکتاپرستی، توحید و نبوت و امامت، نیز، اخلاق و رفتار اسلامی، بنا نهاده شده است، نظامی که برای دوام و بقای خود، بیش از نیم قرن است، گردنهایی را بطناب دار اویخته است که تا ابد بر فراز کشور ما، همچون ستاره در آسمانها درخشیده و میدرخشند.

 

اگر باور نداری، بیرحمی، قهر و خشونت و انتقام ستانی از دینی بر میخیزد که رستم فرخزاد، سردار ایرانی، دین اهریمنی میخواند، به متولیان آن، عمامه داران عبا پوش، بنگر، به عمامه آخوند خامنه ای که روزانه میروید و بزرگ و بلند و بلندتر میگردد، چنانکه گویی با اسقف های اعظم در رقابت است، به هواپیمایی بنگر که با شلیک دو موشک ارتش اسلام، سپاه پاسدارن، منفجر گردید و همه سرنشینان آن که بیش از نیمی از آنان که از هموطنان ما بودند، ظاهرا در نتیجه یک اشتباه، اما، در واقع، در واکنشی انتقامجویانه در پاسخ به هلاکت قاسم سلیماننی، سرکرده تروریستهای نظام، تکه، تکه گردیدند و جان خود را از دست دادند.

 

اگر باور نداری که در حکومت اسلامی، ولی فقیه، همچون الله، یکی هست و بگانه و بجز او هیچکس دیگری نیست، همین بس که به جایگاه آخوند خامنه ای بنگری، آیا بجز او هست کسی دیگری که بتواند سخن بگوید؟ کیست که بتواند حرف خداوند یکتا و یگانه را بر زمین بگذارد و باو نه بگوید؟ باو بگوید برچین بساط حکومت دین را قبل از آنکه سرآخوندها بر سر نیزه ها بروند،. باو بگوید، از سرکوب اعتراضات و تظاهرات معلمین سراسر کشور، کارمندان و کارگران، بازنشستگان و جانبازان نظام و کارکنان عدلیه، از قاصی گرفته تا منشی، که آخیرا به معترضین نظام پیوسته اند بنگر، بنظامی که جنبش دادخواهی را میکوبد و خصم و دشمن آشتی ناپذیر آزادی ست، بویژه آزادی در بیان؟

 

 آیا گناه آنان که بدست نظام رهسپار دیار نیستی شده اند، از جمله آنان که در قتل های زنجیره ای و دیگر توطئه های نظام نابود گردیده اند، جز بیان حقیقت چیز دیگری هم بوده است؟ آیا همه آنان که در اسارتگاههای نظام بسر میبرند و بعضا در تحت آزار و اذیت و شکنجه های غیرقابل تحمل جان میبازند، چز حقیقت چیز دیگری هم بیان کرده اند؟ وگرنه چرا از معالجه بکتاش آبتین که در چنگال نظام گرفتار شده بود، خود داری کردند و  او را بکام مرگ فرستادند، مگر از خصومت و دشمنی نظام با آزادی، سخن دیگری هم بزبان آورده بود؟

 

اگر باورنداری که حکومت اسلامی یکی ازسفاکترین حکومتهای دوران معاصر است، بخطبه ولی فقیه بنگر که از غیرت دینی سخن میراند، چنانکه گویی هرگز کسی رمز نهاده در ان را نگشاید، گویی که غیرت دینی چیزی میتواند باشد جز نفی و نابودی دیگری، نفرت و تفرقه افکنی، بویژه تنفر و جدایی از آنانکه به عشق میاندیشند و

       آزادی          

همانند توماج صالحی.

اگر باور نداری که دینمداران حرفه ای برهبری آخوند، خداوند خامنه ای و آیت الله ها و حجت الا سلام های انقلابی، مدیراند و  مدبّر و عالم بر اصول کافی، آگاه به احادیث و روایات آسمانی مبنی بر پا داشتن حکومت الهی، مدینه فاضله ولایت، به چرخهای روان اقتصاد اسلامی، به نظام نوین تولید و توزیع، که فقط شرقی است و نه غربی بنگر، به ارزش ریال در مقایسه با دلار، به میزان و تورم و گرانی و بیکاری، به فراوانی مسکن، به رونق داد و ستد و تجارت، فراوانی محصولات مصرفی و با سمی، برفاه و بهزیستی و به توسعه و گسترش بی سابقه فقر و محنت، بجای ناپدید شدن آن در جامعه بنگر، بویرانی محیط زیست و شوری آبها و نابودی مرزعه های نخل و نبات، بخشکاندن هورالعظیم بنگر،  به 70 درصد از کل جمعیت کشور که روزانه با مشکلات معیشتی و برآوردن ابتدائی ترین نیازهای مادی دست بگریبانند بنگر.

 

اگر باور نداری  که ولایت فقیه، بعکس انوشیروان، عادل است و عدالت پرور، خواهان برابری است و تساوی اجتماعی، اگر باور نداری که همه و هرچه که در جامعه اسلامی هست، تنها در وارونگی شان دارای معنا و مفهوم اند، به مفاهیمی همچون عدالت و برابری و یا قانون و نظم اجتماعی بنگر. بنظامی که عدالت درآن، عین بی عدالتی ست، و قانون عین بی قانونی، به انباشت ثروت و سرمایه در دست تف لیسان ولایت، اقلیتی کوچک، که از راه دزدی و رشوه و رانتخواری، از راه اختلاس و غارت و چپاولگری، کسب کرده اند بنگر، بزندان هایی پر از خالی، به نبود جرائم و جنایات، به توالی و تعداد اعدام ها، به رفتار استثنائی و پر از مهر و عطوفت ولی فقیه با مخالفین خود و زندانبانان با زندانیان بنگر.

 

اگر باور نداری که دینمداران حرفه ای (اعم از عبا و عمامه دار و کلاهی) زاهدند و پرهیزکار، که حکومت اسلامی، حکومت تقوا ست و درستکاری، به بازار کساد دروغ و دروغ پردازی، به داستانسرائیهای صدا و سیما، بنگر، به جرات و شهامت شیر زنی همچون گوهر عشقی بنگر، به زندگی محنت زده، به کلبه های فقیرانه آیت الله ها و حجت الا سلام ها، به تهی بودن حساب های بانکی شان بنگر، به زلف و رخ پوشیده زنان، به چشم و دل پاک مردان بویژه به دستهای وضو گرفته و پاک و مطهر ولی فقیه، فقها  و کارگزاران کلاهی آنان همچون وزیر و وزرا و روسای نظام بنگر.

 

اگر باور نداری که حکومت اسلامی یک حکومت مستقل و یکه تاز میدان مبارزه با امپریالیزم جهانی برهبری امریکا است، به عدم وابستگی، بخود کفائی جامعه در علم و صنعت و تکنولوژی، بویژه به اعتلای حکومت آخوندی درعلم غنی سازی هسته ای و توپ و تشرهایی که بقدرت های جهانی میزنند بنگر، ببار تحریماتی که بر گرده خم شده مردم روزانه سنگین و سنگینتر میشود.

 

اگر باور نداری حکومت اسلامی ابر قدرتی است در برابر قدرتهای جهانی، بویژه ابر قدرت آمریکائی، به اختراعات و نو آوری ها در سازماندهی نظامی و تسلیحات جنگی و موشکهای دور زن و نقطه زن بنگر.   

سر انجام زمان آن فرا رسیده است ای هموطن، تا نقطه پایان را بر نهیم بر حکومت مقدس اسلامی، بر قهر و خشونت و انتقام ستانی.

برخیز ای هموطن تا از بیخ و بن برکنیم سلطه دین و واژگون سازیم نظام فریب و ریاکاری.

فیروز نجومی

Firoz  nodjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com

fmonjem@gmail.com

 

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر