۱۳۹۲ خرداد ۱۸, شنبه

گفتمان ولایت،
گفتمان تحقیر و توهین به ملت

سخنان حضرت ولایت فقیه، خداوند خامنه ای، در آخرین خطبه خوانی خود به مناسبت سال مرگ امام خمینی- که هنوز زنده و ناظر بر همه چیز است، در حالیکه کمتر از ده روز به انتخابات مانده است، نشان میدهد که تا چه حدی انتخابات، بویژه انتخابات ریاست جمهوری، حتی برگزاری آن به شکل فرمایشی و قلابی، در دل رئیس پاکدینان، "رهبر معظم انقلاب،" هراس میاندازد. چرا که انتخابات، صرفنظر از تحقیقات و تفحص ها و تفتیش ها که در باره هر نامزد اعمال میشود  و شیوه  برگزاری آن، تناقضات و تضادهای درونی حکومت دین را که مظهر آن، ولایت است، عریان میسازد: گسست و جدایی اراده ولایت از ملت، واقعه ای که در چند نوبت از جمله انتخابات 88 به منصه ظهور رسیده است، حقیقتی تلخ که رژیم ولایت، مثل هر رژیم استبداد دیگری، از پذیرش آن سر باز میزنند تا لحظه فروپاشی.

 چه، هر رئیس جمهوری، مهم نیست چقدر دستچین شده و از چه دالان های تنگ و تاریک تفتیش عقاید شورای نگهبان ولایت گذر کرده است، با اخذ رای مردم بر مسند ریاست می نشیند، بر مسند قدرت، قدرتی که واقعی ست و همه جای دنیا سرچشمه لایزال آن است، قدرتی که ریشه در اراده مردم دارد. اگرچه قدرت ریاست جمهوری در نظام ولایت، محدود است و کنترل نیروها، سازمانها و نهادهای امنیتی و انتظامی، اطلاعاتی و نظامی در دست ولی فقیه تمرکز یافته است، رئیس جمهور، بعنوان رئیس دولت از چنان قدرت وسیعی برخوردار است، که میتواند به شیوه شطرنج به ولایت کیش بدهد و او را مات نماید.

رئیس جمهور، رئیس دولتی میشود مجهز به شبکه های اداری، نهادهای علمی، صنعتی و تجاری و مالی گسترده در اقصا نقاط کشور؛ دولتی که ثروت و درآمد هنگفت سرزمین وسیع ایران را تحت کنترل خود دارد. دولتی که بزرگترین  ارائه دهنده خدمات گوناگون اجتماعی ست و تولید کننده کار است و اشتغال، دولتی که معاش بیش از 80 درصد از مردم بطور مستقیم یا غیر مستقیم به آن وابسته اند با ریشه ای عمیق و تاریخ طولانی. هیچ نامزدی به این زودی های زود قبل از آنکه به ریاست دولت انتخاب شود هرگز بتواند عظمت قدرتی را که در چنگالش تمرکز خواهد یافت، تخمین بزند. نمیدانند که باده قدرت آنهم قدرتی که ناشی از اراده مردم است، مستی آورد و مدهوشی و لاجرم سر پیچی و سرکشی. بیاد آورید که محمود احمدی نژاد دور اول ریاست خود را با بوسه بر دست ولایت آغاز نمود حال آنکه در دور دوم، هنگام دریافت حکم "تنفیذ " از دست ولایت، از شکستن خود امتناع ورزید و بر شانه ولی فقیه بوسه نهاد، تغییر و تحولی نمادین، ناشی از همخوابگی با عروس قدرت. وقتی احمدی نژاد، نماد اطاعت و سر سپردگی به ولایت، سر از خیمه انحراف و فتنه در آورد، هیچ تضمینی وجود ندارد که رئیس جمهور آینده تحت تاثیر قدرت دگرگونی نیابد و فرمانبری را دون شان خود نداند.

کنترل این قدرت است، کنترل ماشین عظیم دولتی است که نظم فرمانروایی و فرمانبری را میتواند مختل کند. بی جهت نیست که حضرت ولایت چنین نگران و مضطرب است. او مردم را به آفرینش یک حماسه بزرگ سیاسی میخواند، نه از جهت انتخاب رئیس جمهوری جدید با برنامه ای نو برای برون رفت از شرایط سخت و دشوار موجود- البته نه نجات از تیره بختی و سیه روزی، واقعیتی که ولایت نمی پذیرد. در منظر ولایت، این دشمن است که میخواهد شرایط را بحرانی جلوه دهد. بنگرید پیشرفت های خیره انگیز، به گلستان و بوستان عقل و خرد. یعنی که حضرت ولایت خیلی زیرکانه میخواهد که حماسه شورانگیز انتخابات را به پای  بیعت با ولایت بنویسند و تصدیق و تایید ملت. وی خاطر نشان میسازد که هر رای که به صندوق ریخته میشود، رای به نظام است. یعنی که مبادا که انتظاری جز تایید و تصدیق نظام فرمانروایی و فرمانبری، از برگزاری مراسم انتخابات داشته باشی. انتخابات یعنی برگزیدن آنچه که هست، وضع موجود که ناشی است از اراده ولایت فقیه، شرایطی که خود طراح و معمار اصلی آن بوده است.

بهمین دلیل، حضرت ولایت در آخرین خطبه خود دست به تحقیر و خوار سازی مقام ریاست جمهوری میزند. به رئیس جمهور آینده هشدار میدهد مبادا اندیشه گریز از فرمانبری به مخیله اش عبور کند. که از رئیس جمهور، هیچ انتظاری نیست مگر اطاعت و فرمانبرداری از ولایت بعنوان ولی و وصی و قیم ملت. که انتظارات ولایت از مقام ریاست جمهوری، یکی ست با انتظارات ملت. به نمایندگی از جانب ملت است که ولایت، نامزدهای ریاست جمهوری را 
کوچک و بیمقدرار میسازد.

حضرت ولایت، همچون پدری دلسوز که از فرزندش میخواهد قول بدهد  کجروی نکند، از رئیس جمهور آینده میخواهد که به مردم، نه به ولی فقیه، حاکم مطلق، قول بدهد که از "حاشیه سازی " اجتناب ور زد. مبادا که دست نزدیکان و قوم و خویش و یا یار غار  خود را در انجام امور باز نگاهدارند.. رهبر معظم انقلاب، به نامزد های  ریاست جمهوری توصیه میکند که در رقابت ها و مناظره های انتخاباتی باید مراقب گفتمان خویش باشند. مثلا  از دادن "وعده های نشدنی " خود داری ور زند. مرز بندی های نقد و انتقاد را برای کاندید ها رسم نموده و خاطر نشان میسازد که برای جلب رای مردم چه میتوانند بگویند و از گفتن چه چیزها باید دوری بجویند. مبادا که چیزی بگویند که از بازگویی آن احساس شرم کنند. انکار جهات مثبت گذشته، و نفی صعود به قله "علم " و غرور و عزت و زیر ساخت های عظیمی که دولتهای پیشین- بویژه در دوره نهم و دهم، بوجود آمده است،"سیاه نمایی " ست، نه نقد عقلانی.  که بهتر است که به مدیریت اقتصاد بپردازند و راهی بیابند برای حل مشکلات اقتصادی. اقتصاد مقاومتی را باید به پیش برانند و در برابر دشمنان ملت هرگز عقب نشینی نکنند.

پایگاه اطلاع رسانی بیت رهبری گزارش میدهد که:

"رهبر انقلاب اسلامي سپس از نامزدها دعوت کردند ضمن ارائه برنامه هايشان، چند قول اساسي به مردم بدهند: قول بدهند که با "عقل و درايت" و "پشتکار و ثبات قدم" عمل خواهند کرد.
قول دهند از همه ظرفيتهاي قانون اساسي براي انجام مسئوليت هاي بزرگ رياست جمهوري استفاده مي کنند و قول بدهند ضمن مديريت اوضاع کشور، به مسئله اقتصاد که به ميدان چالش تحميلي بيگانگان تبديل شده، توجه کافي خواهند کرد."

گفتمان ولایت، گفتمانی  تحقیر و توهین است به ملت و رئیس جمهوری که انتخاب میکنند.  او به رئیس جمهور منتخب مردم، اگرچه از برگزیدگان نظام بوده است، همچون گماشته و یا پادو ی خود مینگرد. بدین لحاظ او اظهار میدارد که کدام یک از هشت نامزد انتخاب میشوند، بحال او تفاوتی ندارد، چون از آنها یک انتظار بیشتر وجود ندارد، اطاعت و فرمانبری. بدین ترتیب ولی فقیه با تقلیل نقش ریاست جمهوری به یک فرمانبر صادق، ملت را نیز به فرمانبری و اطاعت فرا میخواند که بر گزینند آن نامزدی را که سخت و محکم قول میدهند که مجری اراده ولایت باشد
بدون تردید، از هم اکنون میتوان پیش بینی نمود که از آن هشت نفر آن فردی انتخاب میشود که قول های او را مبنی بر اجتناب از حاشیه سازی و رفتار و گفتار شبهه انگیز ، ملت  باور کرده است.

بازتاب گفتمان ولایت را بخوبی میتوان در گفتمان نامزدهای ریاست جمهوری بویژه در دومین مناظره تلویزیونی، مشاهده نمود. شش نفر از نامزدها با تفاوتهای ناچیزی گفتمانی را برگزیده بودند برخاسته از دفاع از وضع موجود و تمکین از ولایت. گفتمان آنها، گفتمان اطاعت بود و فرمانبری. معلوم بود که از "وعده های نشدی " خود داری میکردند و نشان میدادند که آنها اهل حاشیه سازی ( با همه معانی که ممکن است داشته باشد) نیستند. مسائل و آسیب های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را مورد توجه قرار میدادند. علی اکبر ولایتی، 16 سال وزیر امور خارجه سابق به اصلاح خانواده می پردازد که به بنیان نظام ولایت قوام بیشتری ببخشد. غلامعلی  حداد عادل، رئیس سابق مجلس شورای ولایت، بر آن است که جامعه به "تقوا و تدبیر " نیاز دارد. او در جامعه اسلامی با کمبود تقوا و تدبیر روی در رو قرار گرفته است. محسن رضایی،  فرمانده سابق سپاه پاسداران میخواهد اقتصاد را از دست دولتی ها( شناسنامه مجهول) خارج سازد و به تصاحب مردم در آورد. "فرمول ش " هم بلد شده است، معلوم نیست از کجا؟  بدرستی روشن نیست در قرآن الهام یافته  است و یا از ادم اسمیت انگلیسی آموخته است؟ محمد باقر قالیباف، رئیس پلیس سابق تهران دستآورد های دولت پیشین را مورد تایید و تصدیق قرار میدهد. در حال حاضر مسئله آن است که  "رضایت مند ی " کاهش یافته است که ناشی از اقتصادی ست که بدست مردم نمیگردد. غرضی نامزد منفرد، یکی از کهنه کاران رژیم، وزیر سابق نفت و پست و تلگراف بیش از هر چیز اهل توسعه است، توسعه جمهوریت و اسلامیت. اولی به معنی سپردن کارها به مردم، دومی یعنی جلوگیری از دست بردن در جیب فقرا. همچنانکه ملاحظه میشود از  گفتمان این نامزدها بوی حاشیه سازی به مشام نمیرسد.

دو نامزد دیگر، حسن روحانی و محمد رضا عارف با گفتمان اصلاح طلبی به میدان آمده بودند. آنها در گفتار خود کمتر با تکیه به عصا سخن میگفتند و اینجا و آنجا نیز به حاشیه میرفتند. از تمرکز زدایی سخن میراندند و سپردن کار ها به کاردان ها. روحانی تا آنجا پیش میرود که  شکستن فضای امنیت را مطالبه میکند. اگرچه با اغراق در ولایتمداری، عارف خود را تحقیر کرده است، اما جرقه هایی از حاشیه روی را میتوان در گفتمان وی ملاحظه نمود. شاید با توجه به آنها ست که میتوان گامی بسوی بر انداختن گفتمان ولایت، گفتمان تحقیر و خوار سازی ملت  برداشت و گفتمان رهایی را جانشین آن نمود.

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر