۱۳۹۲ فروردین ۲, جمعه

   سال نو، دین نو



سال ما ایرانیان، وقتی براستی نو خواهد شد که دین خود را نو کنیم، دین عبودیت و بندگی را، دین خصومت و ستیز با زمان را. طرح دینی نو بر افکنیم و به  جامه ای نو و درخشان بیارآییم. جامه فریب و ریاکاری، خشونت و کین خواهی، جامه جهاد و شهادت و یا جنگ و خونریزی و جنایت و خیانت، جامه قواعد و مقرارت اسارت بار شریعت اسلامی را همراه با جامه های کهنه و مندرس بسیار دیگر از تن دین بر کنیم ، شمشیر شریعت  اسلامی را در نیام فرو بریم و یو غ قدرت از گردنش بر گیریم. در ازا، جامه عشق به آزادی، عشق به بشر، احترام به حق و حقوق انسانی، جامه گذشت و مهربانی، صلح و دوستی را بر تنش کنیم.

سال ما، نو نخواهد شد اگر دین خود نو نکنیم. دین، ما را در قعر تاریک ی ها، در قعر چاه «چمکران»ها فرو برده است. ما را به گل و لای و لجن، آلوده است، تا از این چاه ذلالت، خود را بیرون نکشیم، سال ما نو نخواهد شد. دینی بر ما حکومت میکند که فراخور شرایط بردگی ست، در چنین شرایطی هرگز نتوانیم بمانند نیاکان خود آهنگ زندگی اجتماعی  را با آهنگ طبیعت درآویزیم، از این آمیزش، از این وحدت با طبیعت، لذت بریم و به  آزادی، به شادی و پایکوبی بپردازیم. نه شکوفایی را میتوانیم جشن بگیریم و نه باروری و فراوانی را، آداب و رسومی که عید نوروز و فرا رسیدن بهار با خود میآورد، بر طبق باورهای دیرینه دوران باستانی. بی دلیل نیست که  دین و قدرت از دشمنی با مراسم نو شدن سال، با برگزاری جشن عید نوروز، دست بر دار نبوده است. چه بیهوده کوشیده است که آنرا منسوخ کند. چرا که دین برای حفظ سلطه خویش میخواهد که انسان خود را به الله ، خدای یکتا و یگانه بسپارد، شیفته و حیران او گردد، نه طبیعت. زندگی را وقف شناخت الله کند، تا نشان دهد که انسان هیچ و الله است که همه چیز است. انسان باید در الله ذوب شود نه در شناخت خویشتن. زندگی را باید با آهنگ شریعت در آمیخت نه با  ناقوس پایان فصل سختی و سرما، نه با آوای چلچله ها و بازگشت زندگی و فصل نور و روشنایی و باروری. طبیعت به امر الله است که بگردش در میآید. ستایش و نیایش مختص الله است و نه هیچ چیز دیگری، حتی زیبایی های طبیعی.

سال ما، نو نخواهد شد مگر به دین خود جامه ای بپوشانیم برازنده شان انسانی. شریعت ، رسالت و امامت و ولایت، برازنده انسان آزاد و خود فرمانفرما، انسانی تابع فرمان خویش، نیست. شاید برازنده بادیه نشینان تازیان در 1400 سال پیش در صحرای بی آب و علف و خشک و سوزان بوده است. هم اکنون کهنه و فرسوده گشته است. برغم عشق و علاقه ای که ولایت، مظهر دین، از سر فریبکاری به علم و پیشرفت تکنولوژی، فن آوری غنی سازی ، به تجربه نشان داده است که  دین اسلام نو شدنی نیست. چون شریعت اسلام، انسان نمیخواهد. انسانی را میخواهد که حیوان باشد. نه نگوید. دین، دشمن انسانی ست که آزاد است و مستقل. قواعد و مقررات شریعت چیزی نیست مگر قانونمندی های اسارت و بندگی. بهمین دلیل دارای ماهیتی است ضد انسانی.

بیائید نگاهی کوتاه بیاندازیم به بند هایی که شریعت سخت به دست و پای ما بسته است. مثلا عبادت در درگاه آفریننده. امری ساده و بی غل و غش، اگر فرد انسانی نیاز داشته باشد. بر اساس قانونمندی های شریعت باید مراسمی را مو بمو اجرایی نمایی تا بتوانی در برابر آفریننده ظاهر شوی، باید آداب  نجاسات و طهارت، غسل و وضو از ریز تا درشت بجا آوری و در پاکی خود نباید هرگز شک و تردید راه دهی تا بتوانی در برابر خدایی که خود را الله نامیده است همچون رعیتی به حمد و ستایش ارباب ایستاده و سپس به رکوع و سجده روی، پوزه بر آستان ش نهی و به حقارت و خواری خویش اعتراف نموده و بزرگی و عظمت ارباب دو جهان را بستایی. این نه عبادت، بلکه نهادین ساختن اسارت است و بندگی. این خدا کهنه است. خدای نو، بی نیاز از این مراسم بیهوده و ذلالت بار است. آنرا در شان انسان نداند. به انسان آزادی دهد، بر گزیند آنچه را که می خواهد ستایش کند و یا پرستش. خدای نو، خدایی ست به گزینش بشر اعتماد دارد چرا که در او توانایی اندیشیدن و تعقل نهاده است. خدای نو، خدایی ست که بشر را در گزینش آزاد میگذارد و از نتایج آن ، ارتقا انسان و نزدیک شدن بر بلندی های آزادی ، نیز خشنود خواهد بود. خدای نو، خدایی است که از تسلیم و اطاعت، تنفر دارد و آنرا برازنده حیوان میداند و نه انسان. خدای نو، حجاب را شرم آور و احکام جدایی جنسیت را دالی بر پوشاندن و انکار ضعف و نادانی، بشمار آورد و بی درنگ فرمان الغاء آنرا صادر کند همچنانکه حسن صباح، احکام شریعت را  الغاء و قیام را اعلام نمود. احکام شریعت خواست ها و غرایز طبیعی را سرکوب کند تا از انسان حیوان بسازد، فرمانبر و ساکت و آرام.  چه خام و چه کوته نگر، نداند که آنچه در بیرون رها نشود به درون ریزد، به بغض و کینه انباشته شود و، آماده خشونت و کین خواهی. همچنانکه، هم اکنون شاهد آن هستیم: جامعه شریعتی، در سراشیب انحطاط و تباهی. مگر چیز دیگری هم  در جامعه ولایت میتوان بجز فریب و ریاکاری، ، بجزخشونت و بیرحمی، تنبیه و مجازات و اعدامهای روزانه، غارت های بزرگ و راهزنی، گرانی و بیکاری، فقر و عقب ماندگی؟

سال ما، وقتی نو میشود که جامه قدرت را از تن دین بر کنیم، زمانیکه بتوانیم سرنوشت شریعت را بدست ایرانی (فرد) آزاد و مستقل بسپاریم. ایرانی ای که میتواند بهترین راه را برای عبادت و ستایش خدا بر گزیند.  هرچه که آن خدا باشد، از هر سپهری، چه حیوانی و یا نباتی، چه آسمانی. دین مبرا از قدرت و یا آنچه شیطانی ست، شفا بخش دردهای خصوصی و فردی ست نه شفا بخش تمام مسائل زندگی پویا و در خال تغییر دائمی. سال ما، وقتی نو خواهد شد که خود را از بند شریعت رهانیده باشیم، از بند هایی که باز دارنده رشد و نمو هرگونه نوآوری، بدعت و آفرینش است. اینجا فرصت آن نیست که دشمنی دین با هنرها و یا با علوم انسانی را نشان دهیم. کوتاه، همین بس بگوییم که هنر بیانگر نیروی آفرینش انسانی ست، نیرویی که دین تنها در وجود نا موجود الله می بیند. ایمان به چنین نیرویی در انسان، رقابت با الله ست. اشراک است،  گناه   "کبیره " و نا بخشودنی. سال ما وقتی نو خواهد شد که دین را انسانی کنیم و به خدمت انسان بگماریم بجای آنکه انسان، بنده شود و در خدمت دین درآید.

  چه باک اگر صدها سال بطول انجامد. طول زمان مهم نیست. آنچه مهم است آن است که نو سازی دین را جدی بگیریم. چرا از همین نوروز 92 آغاز نکنیم. بدون آنکه نگران امنیت و آسایش خود باشیم، میتوانیم  بر گیریم کتاب قرآن را از سر سفره هفت سین که برابر با سنت باستانی نه با سین شروع میشود و نه خوردنی ست.  کنشی که هزینه ای در بر ندارد، نه زندان دارد و نه شکنجه. نه به اتش کشانده ای سخنان الله را و نه بدان بی احترامی روا داشته ای. بر گرفتن قران را از سر سفره هفت سین، هر چند ساده و آسان، گامی بزرگ باید بشمار آید در سوی پدید آوردن  اراده معطوف به خواست رهایی و آزادی، آغازی بسوی پاره ساختن بندهای اسارت بار شریعت، گامی بسوی بیداری عقل و خرد و فرو افتی باورهای چون و چرا ناپذیر به افسانه ها و اسطوره هایی که به حقایق نهایی تبدیل شده اند. از داستان فرود جبرئیل، فرشته مقرب و فرمانبر الله، از بیخ آسمانها بر روی زمین گرفته  تا سخن گفتن و گفتمان الله، مبنی بر آشکار سازی حقیقت، نمایاند ن راه خوشبختی و رستگاری، راه مستقیم به بهشت برین و همخوابگی با فرشتگان باکره و دست نخورده بهشتی، یعنی راهی که از تسلیم و اطاعت مطلق عبور میکند. آری برگرفتن قرآن از سر سفره هفت سین نشانی ست از آمادگی برای بدور ریختن آنچه که دشمن آشتی ناپذیر آزادی ست.

زمان ورود  کتاب قرآن بر سر سفره هفت سین را نمیتوان بدرستی تخمین زد. همین بس که بگوییم، که به رضایت و خشنودی راه خود را نیافته است، ده ها بلکه صدها سال مبارزه و مقاومت ایرانیان در برابر تازیان مهاجم،  باید در هم کوبیده میشد تا کتاب قرآن، مظهر کیش بیگانگان پذیرفته شود  نه از سر آگاهی و ایمان بلکه از سر شکست و درماندگی، از سر ترس و هراس شمشیر شریعت اسلامی. در نتیجه کتاب قرآن از نسلی به نسلی دیگری انتقال می یابد بدون آنکه هر نسلی بداند که رمز و راز همه سیه روزی ها و تیره بختی های ایرانیان در قرآن و آموزشهای قرانی نهفته است. یعنی که هر نسلی سفره هفت سین را به ضمیمه قرآن از نسل پیشین دریافت کرده است، عادتی که برای نو شدن سال، باید بدست فراموشی بسپاریم. سفره هفت سینی را باید به نسل آینده تحویل دهیم، رها از نظارت و اقتدار کتاب قرآن، کتابی که مظهر  شکست است و نماد دین و زبان بیگانه.

حضور کتاب قرآن بر سر سفره هفت سین بیانگر این واقعیت است که هر نسلی مثل پیشینیان خود، چشم بسته به قرآن دل بسته است،ه به اقتدار و عظمت و اعجاز و نیروی مرموز آن، امیدوار کشته است. چه کلمات مقدس و آسمانی، کتابی سخت شگفت آور، کتابی که سخنگوی آن خدایی ست که خود را رب دو جهان هستی و نیستی میداند،.از جمله باور هایی بوده است که  از طریق انتقال از یک نسل به نسل دیگر نهادین میشود، چنانکه  با احتیاط و احترام بسیار باید به کتاب قرآن نزدیک شویم، با تعظیم و تکریم. قرآن را نه تنها بر سر سفره هفت سین قرار میدهیم که سال آینده را بارور و پر ثمر نماید بلکه نسخه میناتور ی آنرا با خود همراه میکنیم تا ما را از بلیات روزگار مصون بدارد، در سفر و در حضر، ار برای امنیت و آسایش روحی و جسمی، برای دوری از آسیب و صدمه و تصادفات ناگهانی. چگونه میتوان چنین کتابی را با چنان نیروی مرموزی در چیدمان سفره هفت سین به فراموشی بسپاریم؟ کتابی که آنرا نه میتوانیم بخوانیم و نه توانایی فهمیدن آنرا داریم؟ با این وجود، آن نیروی شگفت انگیز ی که به کتاب قرآن نسبت داده میشود، بیمی عمیق در  وجود ما کاشته است، بیم رنجانیدن خاطر الله، بیم نا فرمانی و سرپیچی از احکام شریعت، بیم تنبیه و مجازات  و محاربه، و بیم سوختن در دوزخ تا ابد. این است که قرآن را بر جایگاهی بالاتر و برتر در سفره هفت سین خود می نشانیم.  اقتدار و عظمت و اعجاز ی  که بدان نسبت میدهیم، نمیتوانیم نا دیده بگیریم.  به امید باروری و فراوانی ست که مردم عیدی هایی که بیکدیگر اهدا میکنند، در درون کتاب قرآن مینهند. بسیار شنیده شده است که بعضا موفقیت سال گذشته خود را به نیروی اعجاز آمیز عیدی ای که سال گذشته دریافت کرده اند نسبت میدهند.

سال ما نو نخواهد شد تا زمانیکه امید به خدایی که در آغازین ترین سوره قرآن خود را الله نامیده است، دل بسته ایم ، کتاب ش را مقدس میشماریم، بر سر سفره هفت سین میگذاریم، و لاجرم- عمدتا از سر عادت، به سلطه اش بی اعتنا میمانیم. تا زمانیکه بیم و هراس از کتاب قرآن را در دل میگیریم و به امید گشایش و آسایش سفره هفت سین خود را بوجود ش آلوده میسازیم، سال ما نو نخواهد شد. بیایید با یک عمل کوچک، گامی بلند و تاریخی بر داریم، قرآن را از سر سفره های هفت سین بر گیریم. سال ما وقتی نو خواهد شد که سلطه دین را بخاک بسپاریم.

فیروز نجومی

Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر