سخن گفتن الله بزبان
ولی فقیه
آخوند خامنه ای!
سخنان اخیر حضرت ولایت، آخوند خامنه ای، در دیداربا رئیس جمهور،
مسعود پزشکیان و هیات وزیران، قبل از هر چیز نشان داد، که حضرت ولایت در گریز از
مسئولیت، چنان مهارت دارد، گوئی که او، نیز، پس از امام خمینی به چهارده معصوم
پیوسته است. حتی، باید پیشتر هم رفت و گفت که حضرت ولایت، پس از یک غیبت نسبتا
طولانی، سخنانی ایراد کرد بیانگر جایگاهی فرا سوی معصومین، مصون از هر خطا و
اشتباهی بلکه از جایگاه استبداد مطلق دین
و قدرت. یعنی که از جایگاه خدائی سخن میگفت. همچنانکه، حضرت ولایت خود بارها اعلام
کرده است که الله، خداوند یکتا و یگانه از زبان او سخنان میگوید، بی دلیل نیست که گفتمان
آخوند خامنه ای ، بیش از هر چیزنشان میدهد با چه علم و دانش بیکرانی نسبت بجزئی ترین جنبه های زندگی آدمی، درجامعه اشراف داشته و به همه
گرفتاریها، مشکلات و موانع اقتصادی، تجاری، صنعتی مالی، معاملات در بازار و وضع
تولید و توزیع، از جمله مشکل معیشت مردم وقوف کامل دارد و راه عبور از آنها را
نیز، توضیح میدهد که چگونه میتوان برآنان غلبه نمود.
درا آغاز سخنانش،
حضرت ولایت، خاطر نشان ساخت که:
انضباط
بازار و رفع دغدغه مردم درباره افزایش بی ضابطه قیمت کالاها ، در زمینه ضرورت
«غلبه فضای کار و تلاش و امید» بر «حالت نه جنگ نه صلح» ، تقویت تولید ، پیگیری
تصمیمات تا حصول نتایج ، استفاده از فرصت موجود اجماع سازی برای انجام کارهای مهم
، حل مشکل مسکن ، پرهیز از اسراف به ویژه در دستگاه های دولتی و توجه مسئولان و
اصحاب قلم و بیان به تبیین نقاط قوت حقیقی و امیدآفرین کشور و جامعه توصیه های
مهمی بیان کردند.
این گفتمانی نیست معمولی و بازتابنده حقایقی در ارتباط
بازندگی اجتماعی. این گفتمان ست آسمانی همچنانکه گفتمان کتاب مقدس قران مینمایاند،
گفتمان حضرت ولایت، گفتمانی ست خدائی، چرا که میدان دیدگاهش چنان وسیع است که
بزحمت میتوانی آن چیزی را بیابی پوشیده مانده از نگاههای پرنفوذ ش. آخوند خامنه ای،
نگاهی که توانا به مشاهده واقعیتی ست در ماورا انچه بنظر واقعیت میاید. اینست که
در برابر مدعوین یک چیز میگوید، از انچه ظاهرا واقعیست. در جلسات رسمی از آن چیزی
سخن میراند که در ماورا نچه، واقعی بنظر میرسد. االته که دوروئی و دروغگوئی و وارونه
سازی حقایق پدیده تازه ای نیست در فرهنگ آخوندی. مهارت و تبحر در دو روئی و اغراق
گوئی از مهمترین ابزار حرفه آخوندیست.
البته که حضرت ولایت، همچون طبیبی ماهر و مجرب برای برون
رفت رژیم از حفره تاریکی که نظام در آن گرفتار شده است، راه های برون رفت از آنرا
هم ارائه میدهد، مثل ضرورت امتناع، از بیان حقیقت و یا بزبان حضرت ولایت، پرهیز از
روایت ضعف و ناتوانی چنانکه گوئی، هرگز کسی توانسته است، از
ضعف و ناتوانیهای نهفته در نهاد نظام ولایت، سخنی بزبان آورد، زندگی بر او حرام و
سراسر تلخ میگردید. چنانکه گوئی سر هزاران جوان دانا و فرهیخته را باتهام گشودن
دهان به بیان ضعف و ناتوانی، ندانم کاری و نادانی، خشونت و بیرحمی، به طناب دار
آویخته نشده اند. آیا کسی میتوانست و یا هنوزمیتواند از کشیدن زنان باسارت و کشتار جوانان، دختران و پسران
پرشور، همچون ندا اقا سلطان و مهسا امینی، کشتار جونان در 96 و 98 و 401 معماران
جامعه ای نوین و سراسر شاد و پر از قدرت ساختن و اندیشیدن و یافتن راههای نو، در رفع
ابتدائی ترین نیازهای مادی و زیستن در رفاه و آسایش.
اما، حضرت ولایت، آخوند خامنه ای در
گفتمان خود به نکات دیگری هم در تداوم مقاومت در برابر دشمن ایراد نمود، از
جمله، روحیه ی قوی، نقشه دشمن را که بر اساس تحمیل حالت نه
جنگ نه صلح طراحی شده است خنثی نما ید و در عرصه اقتصادی، نیز حضرت ولایت
اقدامات جدی تری لازم و ضروری دانست. برای مشکلامعیشتی، مثل ثابت نگاهداشته
ده قلم از ضروریات معیشتی.
انچه گفتمان حضرت ولایت را بگفتمان خدائی تبدیل
میکند آنست که حضور گوینده در غیبت است. بدرستی روشن نیست که نقش گوینده این
بیانات چیست؟ آیا از مسند قدرت سخن میگوید فرمان میدهد و اجرای انرا طلب میکند؟
اگر دستورات، فرامین، نصایج و پند و اندرزهای او باجرا در نیایند، چه اتفاقی خواهد
افتاد، تاکنون، نه در این شرایط خاص بلکه بیش از 46 سال است که بر فراز منبر قدرت
از این نوع خطبه ها بسیار خوانده است. اما، هیچگاه چیزی از محلش تکان نخورده است.
درست است که منبر روضه و موعظه به منبر خطبه و قدرت تبدیل شده است، با این وجود
بیش از 46 سال است که امامهای جمعه بر فراز منبرهای قدرت، چه خطبه ها در باره
پیروزی دین اسلام بر شیطان بزرگ که نخواندند. خطبه هائی که اگر زمانی ساده دلان و ساده اندیشان را میفریفت، بعداز
تقریبا نزدیک به نیم قرن حکومت آخوندی، دیگر حتی ساده دلان و ساده باوران هم
بسادگی به گفتمان مقدس آخوندی گوش فرا نمیدهد.
تردید نیاید داشت که صد ها سیاستمدار و متخصص
تکنولوژی هسته ای، دست یابی به تکنولوژی هستی را پروژه ای زائد و بیهوده توصیف
کرده اند. اگرچه دست یافتن به تکنولوژی هسته ای، در شرایط عادی، دارای هزینه ای هنگفت است. حال، اگر بخواهی
پروژه دست یابی به تکنولوژی هسته را بر خلاف قوانین بین المللی و در شرایط مخفیانه
ادامه بدهی، انگاه متوجه شوی که بچه هزینه هنگفتی نیاز است تا بتوانی بغنی سازی
ادامه دهی. گفته میشود که حکومت آخوندی تا کنون بیش از 2 میلیارد دلار صرف تاسیسات
هسته ای کرده است، تاسیساتی که بخش عظیمی از آن، بدست اسرائیلها، هم اکنون بویرانه
ای تبدیل گردیده است. آنگاه، حضرت ولایت در خطبه اخیرش از شکست دشمنی خرد و حقیر
سخن میگوید. معلوم است که آخوند خامنه ای قصد آن ندارد که از وارونه سازی حقایق دست
بکشد. نظام، کنترل آسمان کشوررا در جنگ 12 روزه به اسرائیلیها باخته است و هم
اکنون هیچ هواپیمائی بدون اجازه از نیروهای اسرائیلی نمیتواند بر فراز کشور ما
پرواز کند.
افزوده
براین، حضرت ولایت میلیاردها دلار، نیز صرف ایجاد و سازماندهی نیروهای نیابتی
نمود، در چندین کشور منطقه، مثل سوریه و یمن و عراق و لبنان، همه در خدمت نابودی
کشوراسرائیل، بقیمت گسترش و عمیق شدن فقر و کرسنکی و انتشار نکبت مردم. در نتیجه، گفتمان
حضرت ولایت، قبل از انکه از حقیقتی سخن بگوید و یا با خبر صلح و دوستی و امید و
وشادی را در بخش برزگی از جهان بر انگیزد. تا این لحظه بنظر میرسد که نظام ولایت
قصد آن دارد که به خصومتها، تصادها و دشمنی ادمه دهد. شاید بآن امید که اگر آخر زمان
را باراده خود پدید آورد، خود زنده ماند. البته این در حالی ست که حضرت ولایت
خواسته و یا ناخواسته از شرایطی سخن میراند که بحرانی ست. چنانکه فرمان ثابت نگاهداشتن
ده قلم از ضروریترین نیازهای معیشتی را صادر نمود. پروژه ای که متخصصین آنرا نسخه
ای از برنامه جیره بندی کالاهای ضروری در زمان جنگ و قحطی و مصیبت های آسمانی بکار
گرفته میشود که مبادا کسی گرسنه بماند.
اما، سخنانی که حضرت ولایت، در دیدار با رئیس
جمهور و هیئت وزیران، ایراد نمود سخت بسیار کوشید که بار دیگر واقعیت وضع بحرانی در
همه عرصه های اقتصادی از بانکداری گرفته تا تولید و توزیع وکمبود برق وآب را
وارونه نموده، گویی که مشکلی ست که در همین چند روزه برطرف خواهد شد. این البته
گفتمانیست که حضرت ولایت برای روحیه بخشیدن بجامعه و بیان نقاط مثبت و انرژی زا بکار میگیرد برای فعال سازی
نیروهای اجتماعی. حال آنکه در واقع، اجتناب از بیان حقایق، حقه ای ست برای پوشاندن شکست شرم آور نظام در جنگ دوازده روزه با
اسرائیل.
در کل، گفتمان حضرت ولایت، سراسر عبارت است از ارائه انواع واقسام درسها و راهها و
تکنیکهای گوناگون، همه تلویحا در خدمت شگفت سازی مدعوین. اما، واقعیت آنست که تا
کنون هیچیک از سخنان حضرت ولایت هرگز از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است. چون
نسخه پیچیدنهای مکرر و وخیم تر شدن وضع زندگی اکثریت جامعه، چیزی جز بیزاری و
انزجار از آخوند کوته اندیش، چیزی دیگری ببار نی آورد. که خود، امیدوارنه، زمینه
ای را بوجود اورد برای کاهش نقش دین در جامعه و سر انجام خصوصی ساختنش بعنوان یک
باور وعقیده ای شخصی، حقی نهفته در نهاد انسانی. این بدان معناست که فروپاشی حکومت
آخوندی، آغاز فصل انساندوستی ست و برابر و برادیری در برابر قانون و هموارسازی
زمینه برای رشد و شکوفائی جنبش زن زنگی آزادی.
فیروز نجومی
firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com