۱۴۰۴ آبان ۱۶, جمعه

آخوند خامنه ای:

قوی باید بود!



وقتی با دقت بیشتری به خطبه خوانی حضرت ولایت، بمناسبت روز 13 آبان، روز تسخیر سفارت امریکا و بگروگان گرفتن بیش از 54 تن از کارکنان سفارت بذست دانشجویان مینگری، بسیار جالب است بآن لحاظ که با بحث و ایراد کلمات دینی آغاز و با سخن در باره ساختار قدرت با بیان کلماتی نقد آمیز و چالش بر انگیز پایان مییابد، چنانکه گوئی، حضرت ولایت، سراسر اماده است که بر جهد بر مرکز میدان مبارزه. بسیاری از ادیشمندان نیز به آنچه در این خطبه ها بیان شده است توجه نشان داده اند و اگر هم تحلیلی از این خطبه ها ارائه داده اند، مشترکا، تمرکز یافته اند بر مسائل و معضلاتی برخاسته از قدرت و یا توانائی کنترل و غلبه در رقابت و چالش بر انگیز که در خطبه های سیاسی یا خطبه دوم مورد بحث قرار میگیرند.

اما، تنها نگاهی به سخنان حضرت ولایت فقیه بمناسبت 13 آبان 57،  کافی ست که باین حقیقت پی ببریم که حضرت ولایت، بجای پیروی از آنچه انسانی و رواداریست، به ستایش و تحسین، زشترین عمل انسان میپردازد، گروگانگیری، عملی برخاسته از خوی حیوانیت و تسلیم باراده الهی بدلیل جهل و نادانی. افروده بر این، اکر، بتمامی سخنان حضرت ولایت بنگری بیشتر احساس پوچی میکنی. این در حالی ست که وقتی به خطبه حضرت ولایت مینگری، بسیار بعید خواهد بود اگر از خود نپرسی که آیا او جدی سخن میگوید و یا قصد مزاح دارد،. بویژه، وقتی در باره امریکا سخن میگوید و شرط و شروطی که برای  برقراری روابط با جمهوری اسلامی ارائه میدهد. بنظر میرسد که فرمانروای بزرک، ولی ققیه آخوند خامنه ای کمی بیش از حد نئشه بوه است. چون جایگاه خود را در حهان بفراموشی سپرده است.

افزوده براین، بر چیزی مثل قوی شدن تاکید میکند  قوی باید بود چنانکه گویی کسی گفته است باید ضعبف بود. چه سعادتمندیم که حضرت ولایت در شرایط کنونی بیاد قوی افتادن افتاده است. نه اینکه رویای قوی بودن را از سر بیرون کرده. گویا که جضرت ولایت فراموش کرده است چندین میلیارد هزینه بشار اسد را پرداخته است، تنها بیک منظور قوی شدن. هزینه های هنگفتی، نیز، به حماسی ها در غزه، به حزب اللهی ها در لبنان، به حشد شعبی ها، در عراق و حوثیها ئر یمن. همگان جیره خوار خوان قدرت ولایت بوده و هستند، تنها بیک دلیل، قوی بودن. از آغاز هم، تمامی منابع و انرژی کشور را بچه دلیل نظام اماده بود بهر وسیله ای به تکنولوزی غنی سازی دست یابد که در خدمت چیزی دیگر بجز قوی بودن هم نبوده است. موشکهای دوربردی که بر روی آنها کلمات نابودی اسرائیل میدرخشید، آیا برای چیز دیگری جز قوی شدن ساخته شده است؟ پهباد سازی چه؟ مگر برای هدف دیگری ساخته شده است بخز قوی بودن. اما، اگر، نظام تاب تحمل نمامی این هزینه های سنگین را برای کسب تکنلوژی هسته ای و پیشرفته  و نیز، هزینه سازماندهی تمامی نیروهای نیابتی در نقاط مختلف منطقه تنها زمانی میسر میگردد که نظام بتواند بربایش ثروت مردم ادامه داده و کشور را فرسوده و فقیه نگاه دارد.آری مشت محکم و شکم خالی که آنهم معلوم شد مشتی بود تو خالی، سیاستی که خواسته یا ناخواسته با فزایش و رشد فقر و نارضائی و خیزش و خروش عمومی انجامیده است و میانجامد. در نتیجه برای فرونشاندن خشم اجتماعی، نظام انتظار میرود که همان نقشی را بازی کند که در آن مهارت یافته است، بکار گیری خشونت و ضرب و شتم ، بگیر و ببند و سرکوب و ایجاد رعب و وحشت. و در پی آن سکوت و خاموشی.

البته، اخیرا، حضرت ولایت فقیه، گفتمانی را بکار میگیرد که محور توسعه و سلطه افکنی سامان یافته است. این در حالی ست که حکومت آخوندی در کوتاهترین مدت شکست بسیار بزرگی را متحمل شده است، بدلیل سیاستی بوده است برخاسته از کوته اندیشی وتنگ نگری و جزم انگاری، چه انتظاری میتوان داشت؟ آیا میتوان چیز دیگری بجز فقرو خواری، و حقارت انتظار داشت؟

سر انجام آنروز خواهد رسید، اگر تا آن زمان حضرت ولایت زنده مانده باشد و یا دست بخود کشی نزده باشد، که ولایت دیگر نمیتواند پوششی بر حرامیهای انباشته شده باشد. اما، تا رسیدن آن زمان یکی دیگر از آن واژه هایی که آخوند خامنه ای و بتقلید از او دیگر آخوندها در گفتمان خود بکار میگیرند، شامل بر بکار بردن کلماتی میشود که هنوزهم با بی میلی بکار میگیرند ، مثل، ملی و ملیگرائی، مثلا، حضرت ولایت در همین آخرین خطبه ای که بمناسبت 13 آبان خواند به جنبش ملی نفت برهبری دکتر مصدق هم اشاره کرد. بهمین ترتیب، بنظر میرسد آخوند از جمله خود حضرت ولایت فقیه از ایران و نقش آن در تاریخ سخن گفته است .پس هموظنان عزیز باید بیاد داشته باشند چگونه واژه ایران در قاموس اسلامی آغاز بدرخشیدن کرده است.

تا اینجا، آن بخشی از خطبه 13 آبان مورد بحث قرار گرفت که در ارتباط بود به ساختار قدرت و بکارگیری آن در خدمت توسعه و گسترش دین اسلام بعنوان یک ایدئولوژی سیاسی که در واقع تحت حکومت آخوند بچیزی کمتر از سلطه بر جهان نمی اندیشد. این تند روان ممکن است در حکومت آخوندی در اقلیت باشند، آما آنها هستند که قدرت را در دست دارند.که افزوده بر اقتدار دینی، قدرت سیاسی هم در دست خود متمرکز ساخته اند. بی دلیل نیست در نمازگزاریهای جماعت جمعه، یک خطبه اختصاص بدین دارد. با این وجود بسیار دشوار است که حضور دین را مشاهده نمائی.

در واقع، خطه اول بگونه ای بیان میگردد که مشروعیت خطبه دوم، خطبه سیاسی، خطبه ای در خدمت بقای نظام.  

حضرت ولایت در این خطبه، مثل، تمامی خطبه های دیگش  است که میاموزد چگونه دین را بعنوان یک ابزار سیاسی بکار گرفت. در عین حال باورمندان را به خوانش قران بسی بسیار تشویق میکند. او میگوید:

به همه سفارش میکنم که اُنس با قرآن را فراموش نکنید. بارها گفته‌ام؛ قرآن را هر روز بخوانید، ولو نیم صفحه از هر جای قرآن؛ قرآن را باز کنید، نیم صفحه قرآن بخوانید، یک صفحه قرآن بخوانید، هر چقدر رغبت و میل دارید بخوانید.

 چرا اینقدر اصرار و تبلغ و ترویج خوانش قران، حتی یک جمله. اکنون، پاسخ بآن روشن است، باور بقران زیربنای فرهنگ مشترک تمامی جامعه است. آنچه این نظام را بر سریر قدرت نگاهداشته است، باور مشترک به کتابی ست که کمتر کسی، از جمله باسوادان توانا بخوانش و یا فهم آنند. اکنون در زمانی که در آن زندگی میکنیمف ممکن است قرآن، کتاب مقدس هنوز بتواند بخش بزرگی از جامعه را بهم پیوند بزند. اما، آنچه ملت رنگین کمان را نگاهداری میکند، شعار زن زندگی ازادی ست، شعاری که تقدس آن را زمان تعین میکند. اکنون باید زن زندگی آزادی را باید رشته ای دانست که تمامی جامعه را برغم گوناگونی محلی و فرهنگی، همچون، رشته ای بهم پیوند میزند. آیا، دین آسلام، آنگونه که بدست آخوندها عرضه شده است هنوز میتواند همچون رشته ای از کثرت و گوناگونی و تفاوتها، وحدت و یکتائی بسازد؟ شرایط سیال سیاسی، همچنانکه شاهد آن هستیم، ممکن است بزودی پاسخی برای همگان داشته باشد.

فیروز نجومی

https://firoznodjomi.blogspot.com/.

fmonjem@gmail.com

 


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر