آخوند خامنه ای:
دروغپردازی
همراه با خیالپردازی!
شرم و حیا، نه گنده گوئی و دروغبافی های
آزاردهنده، آزار دهنده یک ملت ستمدیده، ثم و بک و محکوم نگاه داشته شده، فضیلتی ست
اخلاقی که ولی فقیه، آخوند خامنه ای تا کنون ثابت کرده است که فاقد آنست، از جمله
در خطبه خوانی اخیر خود بمناسبت سی و سومین سال پیوستن امام بجرگه خون آشامان
تاریخ. "رهبر معظم" بجای آنکه از بارگاه ولایت فرو آید و به خلا رود،
آنجاییکه درس و مشق فقاهت و اجتهاد خوانده است، به نفی و انکار واقعیت و تحریف و
تقلیل تاریخ میپردازد. که خانه امن است و در رفاه و آسایش که همه چیز شکوفا ست و
شکوهمند. که کشور هرگز چنین پر عظمت و درخشان در جهان جلوه گر نبوده است. که خود
برخاسته است از انقلابی آسمانی برهبری امامی فرستاده خداوند یکتا و یگانه، الله.
البته که او همه چیز را برای الله میخواست، همه چیز را فدای او میکرد. امام بنام
الله بود که بجنگ میرفت و خون میریخت و دمار از روزگار دگرکیشان و گردنکشان در
میآورد و بچه راحتی سرها از تن جدا میساخت، اگر از تسلیم و اطاعت، از پیروی و
فرمانبری سربازمیزدند.
آخوند خامنه ای در ادامه خطبه اش، خیالپردازانه
بسی بسیار دقیق و موشکافانه، آنقلابی که در بیش از 43 سلا پیش ار این برهبری امام
مقدس به پیروزی رسید وهماکنون شاهد هستیم که جهان را چگونه بشگفتی وا داشته است،
انقلاب اسلامی را با دو انقلاب بزرگ تاریخ، انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب شوروی
بمقایسه گذارد، چنانکه گوئی در شناخت این انقلابات نیز باجتهاد رسیده است. هر دو
انقلاب را منحرف خواند، بآندلیل که نه تنها "معنویات" را
"مففول" گذاردند که خیلی زود پشت بمردمی نمودند که آنها را حمایت و
پشتیبانی کرده بودند. هر دو انقلاب را در واقع خیانتکار بمردم دانست.
البته که آوازه ظهور دین اسلام و اعجاز ان در
زمینه سعادت و خوشزیستی اجتماعی نمیتوانست بسرعت امروز جهانگیر شود و جلوی چشم
حهانیان قرار گیرد. حال آنکه، امروز کار بجایی رسیده است که دیگر امکان پنهان
ساختن راز و رمزی نیست، بویژه وقتی پای دین و قدرت، دست بآغوش هم بمیان میآید،
آنهم قدرتی که خود را مقدس میداند و ماورائی و الهی. یعنی که قددرتی مطلق، نهایی و
ماورای هر چون و چرایی. یعنی که قدرتی که از دروغ و دروغپردازی بر میخیزد. دروغی
که در دوران اینترنت پنهان شدنی نیست. با این وجود، آخوند خامنه ای بر حسب عادت
حرفه ای چنان، از حصال برجسته و اخلاقیات یکتا و یگانه، همچون صداقت و راستگویی امام
خمینن سخنن میگوید چنانکه گویی، امامت امام خمینی پدیده ای ست تجربه نشده و کسی
نمیداند که وقتی امام خمینی آمد با چه دروغهای بزرگی آمد. البته که او نمیگفت که
وقتی از عظمت و شکوه سخن میگوید منظوری ندارد جز حقارت و خواری. مگر امام خمینی
همه چیز را برای الله نمیخواست. مگر میتوانست چیزی بخواهد بجز آنکه الله اراده
کند، بجز تسلیم و اطاعت و فرمانبرداری، پدیده ای که نمیتواند بعظمت برسد مگر در
دروغ و عالم خیالپردازی. وگرنه چیزی ببار نیاورد مگر ذلت و پسروی.
از این عالم است که رهبر معظم انقلاب، اخوند
خامنه ای سخن میگوید. نه اینکه او نمیداند که دست اندر کار دروغ پردازی ست، او
بسیار آگاه هم هست که دست بچگونه کنشی میزند، کنش دروغپردازانه حرفه او و در نهاد
او جای دارد. اما، از انجائی که بر مسند قدرت نشسته است و در جایگاه خداوند یکتا و
یگانه، الله سخن میگوید، مگر میتواند مورد چند و چون قرار بگیرد، غیر از آنکه
حقیقت پنداشته شود. مقاومت در برابر حقیقت نهایتا یا باید بسکوت و خاموشی برسد و
یا مرگ و نابودی.
ساده گرایی ست که اگر باور بیاوریم که آخوند
خامنه ای، به مصیبت و نکبتی که ببار آورده است نا آگاه است و یا اطلاعات کافی و یا
درست باو نمیرسانند و کاملا در اوهام غرق
است. که از واقعیات تلخ زندگی، فقر و بدبختی، گرانی و بیکاری، و تاثیر مخرب
تحریمات امریکا و اروپا بر زندگی اقتصادی بی خبر است. او بسی بسیار آگاه تر از آن
است که بسیاری فکر میکنند. اما، او روی معنویات، باورها و اعتقادات مردم به امام و
امامت و اصل و اصول دین اسلام سرمایه گزاری کرده است. چه، اگر ولی فقیه جانشین
امام است و باز تابنده اراده الله، همگان، دارا و ندار، فقیر و ثروتمند، سیر و
گرسنه، از زیر تا بالا، همه عاشق و مخلص امام اند، به امام سلام میدهند. آخوند
خامنه ای نمایش تماشائی و سرود بسیار جالب و شنیدنی، "سلام فرمانده،"
نشانی بر ارادت ملت به نفع ولایت امامت تعبیر و تفسیر میکند، گوئی که نمایشی خود
جوش بوده، نه پولی پشتش بوده است و نه پولبانی.
اما،
ادعای آخوند خامنه ای مبنی بر ارادت امامپرستان را نباید نادیده انگاشت. این بدان
معناست، که آخوند خامنه ای سرمایه اصلی خود را افزوده بر سلطه بر ساختار قدرت،
ابزار قهر و خشونت و انتقام ستانی، همچنانکه زودتر اشاره شد بر باوره و اعتقادات
مردم به امام و امامت نهاده است. بعید بنظر میرسد که آخوند خامنه ای به نتایج
سیاست بر بنیان دین و قدرت، چندان آگاه باشد. چه او باید با چشم خود ببیند و با
گوش خود بشنود ناسزاها که نثار امامان شود و بارگاه مقدسات فرو ریزد. آخوند خامنه
ای، هرگز باورنکند که حکومت ش فرا رسیدن آنروز را نوید میدهد که افسانه امام، از فرهنک
و باور جامعه رخت بر بسته، مساجد و تکایا از بنیان ویران گشته و بساط حوزه های
علمیه یکبار و برای همیشه برچیده شود و روح رضا شاه هم بشادی پیوند خورد. این اگر
سرنوشت محتوم یکتایی و یگانگی دین و قدرت نباشد. تردید مدار که این دو را دیگر
هماغوش یکدییگر نمی بینم.
فیروز نجومی
Firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر