الله مرد است
!و مردانه میاندیشد
بمناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن
آنچه حکومت اسلامی را روزی با سرنوشت محتوم خود رو در روی خواهد ساخت، ستیز و مقاومت دایمی است و خیزش و جنبش پایان ناپذیر زنان. چرا که آنچه زنان میخواهند سازگار نیست با احکام شریعت اسلامی. چرا که خدای اسلام، الله، مرد است و مردانه میاندیشد. قوانینی که صادر کرده است در سوی حفظ و تداوم سلطه مرد است بر زن. خدای اسلام، زن را برای رضا و خشنودی مرد آفریده است. زن مستقل از مرد
موجودیت ندارد و فاقد هستی ست.
الله، زن را از حق و حقوق انسانی محروم
نموده، در خدمت مرد گمارده و به مالکیت مرد درآورده است. چون الله، زن را همچون
گوهری نادر، زیبا و فریبنده خلق کرده است، بمرد امر نموده است که او را در درون
پنهان و در بیرون نیز زیر حجاب مخفی نگاه دارد. مبادا که در معرض نگاه های شهوت
آلود مردان قرار گیرد و یا مردان نا محرم را شیفته خود ساخته، به انحراف کشانده و آنان را
بسوی ارتکاب گناه و گناهکاری سوق دهد که لاجرم امنیت اخلاقی و روانی جامعه را مختل
و سبب هرج و مرج گردد.
این نگرش اسلامی که با حرکت جامعه بسوی تجدد،
ضعیف گردیده بود با سلطه دین بر جامعه هرچه بیشتر تقویت یافته و در قوانین مدنی،
جنائی و جزایی حکومت ولایت بازتاب یافت، همچون قانون سنگسار زن متهم به زنا که یکی
از نا انسانی ترین مجازاتی ست که تا کنون بشر خلق کرده است. خون زن نیز چون از جنس
خون مرد نیست، دارای دیه ایست نصف دیه ی مرد. شهادت دو زن نیز برابر است با شهادت
یک مرد. در امور خانوادگی، از جمله ازدواج و طلاق، مرد چیره است و ممتاز. لیست
محرومیت های حقوقی زن نسبت به مرد، البته که بسی بسیار طولانی تر از این است که
میتوان در این نوشتار نقل کرد. اما، این حقیقت شفاف باید بیان گردد که انقیاد و
اسارت زن در جامعه ما و جوامع مسلمانان، ریشه در شریعت اسلامی و آموزش دینداران حرفه ای دارد، علما و فقها،
مهم نیست که از نوع "امامتی" و یا خلافتی. نابرابری زن و مرد نه تنها در
ذات اسلام بلکه در نهاد مذاهب بزرگ جهان، نیز، نهفته است.
ظهور حکومت ولایت در نزدیک به نیم قرن پیش
از این همراه گردید با جنبش واپسگرایی و سنت پرستی، بلحاظ حق و حقوق انسانی. علما
و فقها و اسلامیست های بنیادگرای حوزه ای و دانشگاهی ، اصرار بر آن دارند که نگاه
اسلام به زن ملهم است از کتاب قرآن، کلام الله. بنا براین، مشروع است و معتبر و
مطلق تا ابد. اجرای آن ضامن امنیت اخلاقی
است و روانی و مانع بروز هنجار شکنی.
برابری زن و مرد را اسلامیست ها پندارند
که یک اختراع بشری ست. عقل و خرد بشر را در برابر عقل و خرد خدا ناقص و کوتاه
میانگارند. اینست که علما و فقها به گذشته باز میگردند، به آن زمان اسطوره ای و
افسانه ای، زمانیکه خدا زنده بود و پیامبرانی گسیل میداشت که مخلوق
ش را هشدار دهند که آخر و عاقبتی هست و بهشت و جهنمی. مبادا که یاغی شده، تمرّد و
سرپیچی کنند از احکام الهی.
علمای اعلم و فقهای عالم، نمیتوایند
بپذیرند که بشر امروز همان نیست که در 1400 سال پیش از این میزیست، که شرایط و
مناسبات و روابط اجتماعی در آنزمان بسیار متفاوت بوده است با آنچه امروز رایج است.
تعجبی نتوان کرد که الگوهای خوبی و پاکدامنی، عفت و عفاف، بینایی و دانایی، عدل و
انصاف همه وارداتی از گذشته اند. بعنوان مثال الگوی زن ایرانی، حضرت فاطمه فرزند
پیامبر اسلام است که در تقلید و تبعیت از وی زن ایرانی باید کوشا باشد. بعبارت
دیگر، از زن ایرانی نیز باید انتظار داشت که فرزندانی مافوق بشر مثل حسن و حسین
بدنیا آورد.
اما زن ایرانی بآن سطح از آگاهی نائل
گردیده است که بتواند محدود بودن وجود خویش را در برابر یک فرشته الهی، همچون حضرت
فاطمه زهرا، به سادگی در یابد. زن ایرانی نمیتواند از کسی تقلید و تبعیت کند که
مثل آن شدن هرگز نتواند. شاید اگر زن ایرانی در آنزمان میزیست او نیز در برابر
منزلت و جایگاه خوار و پستی که نظام اسلامی برایش فراهم آورده است، تسلیم شده،
اطاعت نموده و دست به ستیز و مقاومت نمیزد. اعتراض و مقاومت زنان در برابر بی
عدالتی و نابرابری یک پدیده اجتماعی ست که تعلق بدوران مدرن دارد نه به دوران بدویت بشری.
ممکن است که عنوان شود که نتوان نظامی را که در پی دستیابی به فن آوری انرژی
هسته ای و تکنولوژی و فن آوری های علمی است،
واپسگرا و شیفته بازگشت بگذشته خواند. شکی نیست که حکومت اسلامی در بکار گیری در
ابزار و وسایل مدرن که در خدمت زندگی مادی و کسب و تداوم قدرت موثرند، هرگز
امتناعی از خود بروز ندهند. تلویزیون و سینما و تاتر بد و زشت بودند و پلید و حرام
در آنزمان که تحت تسلط و کنترل رژیم شاهی بودند. دیندار حرفه ای از برق و تلفن موبایل، از کامپیوتر و یخچال استفاده میکند. سوار
مرسد س بنز هم میشود. توپ و تانک و موشک و
بمب های مخرب نیز میسازد و با تکیه بر آنها وارد میدان جنگ میشود. بدین لحاظ نیست
که دیندار حرفه ای از تجدد و مدرنیزم میهراسد. بلکه شناسائی خود فرمانی و خود
آئینی، استقلال و آزادی انسان - نهفته در آرمان مدرنیزم- است که دیندار حرفه ای را
هراسان ساخته است. برابری زن با مرد و آزادی آنها بر اساس منشور حقوق بشر است که
ساختار نظام اسلامی را متزلزل میسازد.
زنان ایرانی تاکنون تسلیم اراده نمایندگان ذات الهی و یا آیت الله ها و حجت الاسلام ها و فقها و علما، نشده
اند و سر تعظیم و اطاعت در برابرشان فرو
نیاورده اند و نخواهند آورد. آزادسازی جامعه بسته بآزادی زن. با آزادی زن است که
مرد نیز آزاد شود. و گرنه مرد به اسارت و بندگی تن دهد و سر تسلیم و اطاعت فرو آورد
بی آنکه خود بدان آگاهی داشته باشد.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر