در دل
تاریکی،
امید
هنوز بزندگی ادامه میدهد!
چگونه باینجا رسیدیم، باینجایی که
جامعه ما تا بیخ و بن گندیده، ظلم و ستم، فساد و فحشا، فقر وتنگدستی، اختلاس و
غارتگری سراسر آنرا فرا گرفته و ناقوس خروج امام عج از غیبت را بصدا درآورده است؟ براستی،
چگونه خروج نیافته از تاریکی بار دیگر عمیقتر در دل تاریکی فرو رفتیم؟
پاسخ باین سوال، پس از گذشت 43 سال
حکومت آخوندی، شاید، چندان دشوار نباشد: نادانی.
مگر میتوان چیز دیگری را جز نادانی
مسئول وضع موجود دانست؟ بی جهت نیست که همچنان روانیم بسوی زوال و خواری، هم بلحاظ
مادی و هم اخلاقی و معنوی.
زمان آن فرا رسیده است که به
نادانی خود اعتراف کنیم. چه اگر دانا بودیم دین را هرگز بر مسند قدرت نمی نشاندیم
و یا بقدرت رسیدن دین، رضایت نمیدادیم. هنوز هم باین حقیقت حاضر نیستیم تن بدهیم
که با چشمهایی بسته، دستهای خود را همچون گناهکاران، بدلخواه و رضایت به پیشگاه
دین تقدیم نمودیم که برآن دستبند بزند و ما را به اسارت و بندگی بکشاند.
نادان بودیم که بفهمیم دینی که بر
مسند قدرت جلوس مییابد و احکامی که صادر میکند همان دینی نیست که از نسلهای گذشته
بارث برده و بدلخواه بقواعد و مقررات آن تن میدادیم. که تفاوت بسیار عمیقی هست بین
دینی که بر منبر روضه و موعظه ظاهر میشود با دینی که بر منبر قدرت، جلوس می یابد، چنانکه
میتوان آندو را برغم شباهتشان دو موجود بیگانه دانست.
مشکل، اما، آنجا است که با نگاهی
دقیقتر احکام شریعت اسلامی را میتوان، نهایتا احکامی خواند در خدمت کنترل رفتار
آدمی. بدلیل نیروی کنترل کننده نهفته در احکام شریعت است که میتواتند براحتی در
دست قدرت بابزار سلطه و گسترش تبدیل شود.
نادان بودیم، نمیدانستیم که
باورهای دینی و بکار بستن احکام دینی، براحتی میتوانند باموری اجباری تبدیل گردند.
که تخلف از احکام دینی، اتهام قانون شکنی در پی دارد و تنبیه و مجازات. مثلا، صرف
مشروبات الکلی، پیش از ظهور دین بر مسند قدرت، حرام و نجس محسوب
میشد. دین باوران بعضا، باین نوع احکام دلخواهانه تن میدادند، و برخی دیگر بوجود
چنین احکامی اعتنایی نداشتند. اما، مصرف الکل مثل بسیاری دیگر از رفتارهای شخصی،
یک شبه بجرم تبدیل گردید و سزاوار تنبیه و مجازات.
نادانی ترین نادانی ها از عدم
شناخت حجاب بر میخاست، زمانی پوشش معمولی زنان، عادی و پیش پا افتاده، چه کسی میتوانست بیاندیشد که
حجاب میتواند در دست دینی که بر مسند قدرت می نشیند، به ابزار اسارت و بندگی
کشاندن نه تنها زنان بلکه تمامی جامعه تبدیل شود؟
البته که چه چیزهای حلال و آزاد،
از جمله ویدیوها و بعدا، سی دی ها و آنتن های ماهواره ای که حرام وغیر قانونی
نگردیدند. بر طبق قواعد و مقررارت شریعت اسلامی بود که صدای زن از صدا و سیمای
کشور حذف گردید. هنوز در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ابزرار و آلات موسیقی بنمایش
در نمیآیند. مردم مومن و مسلمان جمهوری اسلامی چه خوشبخت و خوشحال باید خود را
احساس کنند که چشمشان با آلات لهو و لعب نیفتد و وجودشان را به ابزار موسیقی آلوده
نکنند.
پس بنابر آنچه آمد، واقعیت آنستکه
هنوز از تاریکی بیرون نجهیده بار دیگر عمیقتر در دل تاریکی فرو رفته ایم. شاید
خیلی طولانی نشود که زمانی خواهد رسید که وضع موجود با تمام سختی هایش، با تمام
لعن و نفرینی که بر آن وارد میشود بدلیل دشوار ساختن زندگی و سنگین تر نمودن بار
بر دوش اکثریت مردم، اگر بگوییم بعنوان زمانی از آن یاد شود که امید در آن
مرده بود، سخنی بگزاف نگفته ایم. چرا که مصیبت و نکبت در آینده نه تنها ادامه می
یابد بلکه تشدید هم میشود.
اگر در دل تاریکی عمیق تر فرو میرویم
و نا امیدی بر ما مستولی شده است، بآن دلیل است که پس از گذشت نزدیک به نیم قرن
هنوز کسانی بر ما حکومت میکنند که بجز اطاعت و فرمانبری، بجز اسارت و بندگی بر طبق
احکام مقدس اسلامی، چیز دیگری از ما نمیخواهند. در برابر چنین خواستی باید بپاخاست
و با چنگ و دندان بند و زنجیر خواری و حقارت را تکه پاره نموده، چشم بند ها را از
صورتها برگرفته و پرچم رهایی را برافرازیم.
فیروز نجومی
firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjem@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر