۱۳۹۸ مهر ۲۶, جمعه



"راه سوم!"

این روزها، رهبران نظام مقدس اسلامی، دیگر روضه "مصیبت،" نمیخوانند، امام حسین را در صحرای کربلا سلاخی نمیکنند و علی اکبر و علی اصغر، طفلان معصوم را زیر دست و پای اسبان وحشی خلیفه یزید به هلاکت نکشانند. اشک گیری را ظاهرا بزمانی دیگر موکول کرده اند. رهبران نظام ترجیح میدهند از پیشرفت های "حیرت آور" علمی و رشد و توسعه شرکت های "دانش بنیان،" "مقاومت،"  "فداکاری حداکثری" و "شکست توطئه امریکا در فشارحداکثری علیه ملت بزرگ ایران" سخن برانند

آخوند خداوند خامنه ای در یکی از خطبه های اخیرش از یک "حرکت علمی" سخن راند که بدست فرهیختگان و نخبگان جوانی آغاز گردیده است که در دامن اسلام پرورش یافته اند. که ادامه این حرکت علمی سبب توسعه و رشد  حیرت اور شرکت های "دانش بنیان" گردیده که نقش مهمی در پیروزی بر امریکا وشکستن محاصره اقتصادی بازی میکند. از آنجا که اسلام عزیز مهد علم و دانش است، ولی فقیه، خاطر نشان ساخت که باین حد از پیشرفت و تعالی نباید قانع بود و سطح بسیار بالاتری را برای جهش های بزرک در عرصه علم و دانش باید در نظر داشته باشیم و:

 باید به گونه ای پیشرفت کنیم که ۵۰ سال بعد هر نخبه ای و هر کسی که در جهان خواست تازه‌های علم را فرا بگیرد، ناچار به دانستن زبان فارسی باشد و تحقق این هدف، حتماً در دایره هوش و استعداد و همت ایرانی امکان پذیر است..

ملاحظه میشود که آخوند خامنه ای، ولی فقیه، حاکم مطلق،  پا چه نظر بلند و ولائی به پیشرفتهای سریع و حیرت آور علمی تحت حکومت اسلامی مینگرد. حال کیست که میتواند ادعا کند که اسلام با علم و کشفیات علمی میانه ای ندارد. تا زمانیکه کسی نیست که کذب مبالغات آخوند خامنه ای را افشا کند، وی میتواند بر منبر قدرت همچنان به وراونه ساختن حقایق ادامه بدهد و دشمنی و خصومت اسلام را با علم و دانش که  در ستیز با بدعت و نوع آوری و رجعت بگذشته بازتاب مییابد، با سینه جر دادن و پرداخت هزینه های سنگین برای کسب فن آوری هسته ای و صنعت موشک سازی پنهان سازد. وارونه سازی حقایق نه تنها حرفه ولی فقیه بلکه حرفه همه آنانی ست که لباس پیامبری به تن دارند و بر فراز منبر خطبه میخوانند. وارونه سازی حقایق، اما در شرایط اسفباری که نظام در آن قرار دارد در حال اوج گیری ست.

حضرت ریاست، آخوند روحانی، اگر در وصف شکوفایی وضع موجود، بویژه مشکلات اقتصادی از رهبر معظم سبقت نگیرد از او فاصله چندانی ندارد. او پیروزی بر امریکا را یک امر تمام شده تصور میکند که آنرا البته ناشی از "مقاومت اعجاب آور مردم بزرگ" ایران بشمار می آورد. وی بعنوان نمونه باطلاع ملت، رساند که:

 امروز همه آمار، ارقام و روحیه مردم نشان می‌دهد که دوران اثرگذاری فشار حداکثری به پایان رسیده است.
البته وی در سازمان ملل متحد از رشد اقتصادی ای سخن راند که در تاریخ کشور بی سابقه بوده است، بجای خود. اما، این سخنان بگوش مردم مصیبت زده، تنها میتواند طنین افکن وارونه سازی حقایق باشد. مگر چیز دیگری هم میتواند باشد اگر در نظر بگیریم اعتراضات اصناف و اقشار مختلف مردم در تهران و دیگر شهرها و شهرستانها از طلم و بیدادی که بر آنها میرود، از بی عدالتی و تبعیض و نابرابری ای که بر آنها تحمیل شده است. بهمین دلیل، آخوند روحانی هندوانه های بزرگی به زیر بغل مردم م گذارده آنها را برای "ایستادگی" شان بسی بسیار ستایش نموده و "مردم بزرگ ایران" میخواند و میگوید:
دنیا در برابر این ایستادگی ملت ایران ، دچار اعجاب است؛ 83 میلیون نفر مردم ایران دست به دست هم دادند و در برابر قدرت‌ها بویژه آمریکا و صهیونیسم ایستادگی کردند و امروز بهترین امنیت، شرایط و روحیه در کشور وجود دارد.
رئیس جمهور آخوند روحانی در ادامه وارونه سازی حقایق دراخیرترین سخنانش یکبار دیگراعلام کرد:
که یک شرایط بسیار سخت و تاریخی اقتصادی، سیاسی و امنیتی را پشت سر گذاشتیم.
در همین سخنرانی ست که آخوند روحانی وارونه سازی حقایق را باوج خود میرساند و نظام طبی و بهداشتی کشور را پیشرفته تر از آلمان معرفی میکند.روشن است که اگر بسخنان رهبران کشور گوش فرا دهیم، چنین بنظر میرسد که در منظرشان، نه اینکه دچار توهم باشند، همه چیزخوب و درخشان است. که چه جای نگرانی ست. همه چیز بسوی پیشرفت و تعالی روان است. که نظام اسلامی پیوسته، روز و شب در تلاش است که مردم بتوانند در امنیت و رفاه بسر ببرند. چنانکه گویی با خطبه و خطابه، میتوان به ملت باوراند که نه در دوزخ بلکه در بهشت برین زندگی میکنند. که نه در منجلاب فقر و محنت و فساد و فحشا، که در رفاه و آسایش مطلق بسر میبرند. این در حالی است که بیش از هشتاد درصد مردم در گیر مسائل معیشتی و رفع نیازمندی های روزانه اند و مطمئن نیستند که چگونه امروزشان را بفردا خواهند رساند. بی کفایتی های نظام اسلامی  اخیرا از لردگان چار محال بختیاری سر بیرون کشیده است.

رگفتار رهبران نظام چنان در تضاد با واقعیت اس گویی که در باره کشور دیگری ست که سخن میگویند، نه در باره کشوری که خود بر آن حاکم هستند. از اینکه مردم خوشباوراند، شکی در آن نیست، اما نه آنقدر که پس از چهل سال به ماهیت ریاکار قشر "مفتخوار" روحانیت پی نبرده باشند. ولی فقیه، آخوند خامنه ای بخود تهنیت میگوید و اغراق و خودبینی را باوج خود میرساند و از راه سومی در برابر غرب و شرق سخن میگوید که به ملت ها ارائه داده است که میتواند آنها را ازکمند کفار رها سازد. وی میگوید:

راه ما نه سوسیالیستی است نه متکی بر لیبرال دمکراسی. ما به برکت اسلام راه سومی را به ملتها ارائه کرده ایم که باید بیش از پیش با سخن منطقی و عمل خود، دل ها را به این راه سودمند برای بشریت جذب کنیم و ملتها را از نفوذ روزافزون فرهنگ منحط غرب نجات دهیم

 بدرستی روشن نیست که وقتی ولی فقیه از "راه سوم" در برابر غرب و شرق سخن میگوید از کدام "آرمان شهراسلام " سخن میگوید. البته که هیچ نگوید که چیست این راه سوم راه نجات بخش. واقعیت آنستکه، بذر "راه سوم" در چهل سال پیش بدست روحانیون، نماد تقدس و تقوا در جامعه کاشته شد و هم اکنون ببار نشسته است: جامعه ای دچار فقر و فلاکت مادی و فرهنگی، جامعه ای سراسر فساد و فحشا، جامعه ای که بسرعت بسوی انحطاط و تباهی اخلاقی روان است. راه سومی که ولایت از آن سخن میگوید بر قراری نظم و مقررات شریعت اسلامی در جامعه با ابزار خشونت و شمشیر است، با ابزار تنبیه و مجازات، زندان و شکنجه، گویی که پاسخ به تمام مشکلات، مصائب و مصیبت های اجتماعی، خشونت است نبیه و مجازات. چهل سال است که روزی نیست که سر آدنی بنام قاچاقچی بر سر دار نرود، نه از تعداد قاچاقچی کاسته شده است و نه از تعداد معتادین.

چهل سال استکه ده ها گشت های ارشادی و امنیتی برای نظارت بر حجاب اجباری و جدایی جنسیت ها به خیابان گسیل داشته اند هزاران زن و مرد جوان را به بهانه های مختلف، بدحجابی، معاشرت های جنسیتی، مورد اذیت و آزار و حتی اخاذی قرار داده اند. می بینم که زنان شجاعانه حجاب از سر برگیرند و از سر چوبی آویزان کنند، صرفنظر از هزینه گرانباری که باید بپردازند. این بدان معناست راه سومی که حضرت ولایت از ان سخن میگوید، را تبعیض جنسیتی است، راهی که حق و حقوق زنان نسبت به مردان که اگرچه خود از ابتدایی ترین حقوق بشری محروم کشته اند بسی بسیار محدود و ظالمانه تر است. که راه سوم راهی ست که از یکطرف با گشترش بی سابقه فقر و فلاکت روبرو هستیم و از طرف دیگر با تمرکز ثروت در دست ولایتمداران.

راه سوم، راهی است که دشمنی و خصومت با آزادی و حقوق بشر باوج خود میرسد. چرا که راه سوم راه خدا ست، راه الله است، راه "مستقیم" است راه "نسلیم" و "اطاعت" است، راه مبارزه با کفر و باطل است، راه مبارزه با شیطان بزرگ است. راه سوم راه ستیز و تقابل و درگیری با جهان است. راه سوم، راه آتش افروزی در منطقه و رویای امپراطوری پروردن در سر است.  راه سوم، چهل سال حکومت مطلقه فقیهی ست که خود را از تبار امامان میداند.

پس از چهل سال باید بار دیگر پرسید که مسئول چنین رفتار و گفتار و لاجرم چنین شرایطی که نظام با آن روی در روست، کی و یا چه میتواند باشد؟ آیا مسئول پیام است و یا پیام آور و یا بزبان دیگر، دین است یا فقیه، که آیا وارونه سازی حقایق، خشونت و بیرحمی و انتقام ستانی از دین بر میخیزد و یا بر ساخته دست فقاهت است؟ پاسخ کوتاه منشا همه کاستی ها و کژی ها را بدین نسبت میدهد. زیرا که دین است سازنده  فقیه نه بر عکس. آخوند خامنه ای و روحانی و همه آخوندهای دیگر، بازتابنده آئین اسلام اند. آنها هرچه که میگویند، هرچه که انجام میدهد، به هرچه که می اندیشند، در دیک دین پخته و ببلوغ رسیده است.
بی تردید فقیه میتواند تفسیر و تعبیر خود را داشته باشد، بشرط عدم بدعت. این است که پیکر اسلام هرگز دچار تحول و دگرگونی در اصل و بنیان خود نگردیده است. ترسم که گذار از نظام اسلامی برهبری ولی فقیه، از دگرگونی اساسی در دین و نهادهای دینی بگذرد. یعنی که رهایی از دین مقدم است بر براندازی حکومت دین.  

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر