۱۳۹۸ خرداد ۳, جمعه

تا گلو در لجنزار!



وضع موجود، لجنزاریست که حکومت دین، حکومت اسلام "ناب محمدی" تا گلو در آن فرو رفته است. ترسم که نظام در این لجنزار غرق نشود تا کشور را نیز با خود در آن فرو نبرد. چه سر نوشت غم انگیزی؟
 .پس از چهل سال امریکا ستیزی، مشت کوبیدن در هوا و شعار «مرگ بر امریکا» سر دادن ، پس از چهل سال بر طبل جنگ کوبیدن و نابود سازی اسرائیل از چهره زمین، حکومت دین در تله گرفتار گردیده است. نه راه به پس دارد و نه به پیش. برغم لاف و گزاف های ولایت و ریاست و سرداران و فرماندهان سپاه پاسداران و یا لشگر دین،  نه توان جنگ با ابر قدرت جهان، امریکا را دارد و نه جربزه مذاکره را داراست، مذاکر بمنظور جلوگیری از وقوع یک فاجعه تاریخی، یک ویرانی بزرگ و کشتار و آوارگی هزاران هزار مردم بی تقصیر و بی گناه.

بدرستی روشن نیست که وقتی رهبر معظم، خداوند آخوند خامنه ای در دیدار با دانشجویان در یک پیشگوئی پیامبرانه  "زوال" دشمن (امریکا) و پیروزی نظام اسلامی را نوید میدهد، منظور او چیست؟ آیا این بدان معناست که رویکر نه جنگ نه مذاکره، رویکردی ست که قلب دشمن را از طپش باز میدارد؟ آیا زوال دشمن بخودی خود اتفاق میافتاد و یا دست غیبی در کار خواهد بود؟  اما، چه جای پرس و جوست. آنچه از زبان ولی فقیه خروج یابد، هرچند مهمل و پوچ و بی معنی، ماورا هرگونه نقدی است و چون چرا. زیرا که او دارای مصونیت مضاعف است در پاسخگویی، و پذیرش مسئولیت، مصونیت ناشی از دین و قدرت. که ولایت مظهر هر دوی آنهاست.

گویا زمان "نرمش قهرمانانه" نیز سپری گشته است و در شرایط کنونی کاربردی ندارد، طرحی که  اگرچه 
ولی فقیه، خود معمار اصلی او بوده و تحت رهبری او به توافقنامه اقدام مشترک و یا برجام انجامید، هم اکنون اعلام میکند که از آغاز نسبت به نتایج مذاکره با قدرت های جهانی بد بین بوده است و متاسفانه ایرادات و نظریات او لحاظ نشده است. بنابراین، در شرایط موجود حتی نمیتوان از شیوه نرمش قهرمانانه در مذاکره با امریکا سخنی بمیان آورد.

اما، رهبر معظم، خداوند آخوند خامنه ای بر آن تصور است که چون خود را از تبار امامان و برگزیده الله میداند، طبیعتا هم دارای حق انحصاری ست که به نمایندگی از مردم نیز، برگزیند و از جانب ملت سخن بگوید. در برابر گزینه های جنگ و یا مذاکره، ولی فقیه، همچنانکه اشاره شد، هیچ یک را بر نمی گزیند و  و گزینه سومی را انتخاب میکند، گزینه مقاومت که میگوید گزینه قطعی ملت ایران است و آن نیز مقاومت در مقابل امریکاست، چنانکه گویی ولی فقیه نبض مردم را در دست دارد و طپش قلب آنها را میشنود. برغم گوش شنوا، گویا هنوز فریاد مردم که «دشمن همینجاست الکی میگن امریکا ست» بسمعش نرسیده است. ولی فقیه همچنان بر آن است که چون نظام ولایت میتواند انبوه مردم را در مناسبت های سیاسی- دینی به کف خیابانها بیاورد، مشروعیت و اعتبار نظام و حیثیت و حرمت روحانیت در اوج خود قرار داشته  و خدشه ناپذیر است. البته از سر اقتدار و شمشیر برنده ولایت است، از سر چهل سال سرکوب و خفقان است اگر صدای نفی و انکار آنچه ولی فقیه گزینه قطعی مردم میخواند، بگوش نمیرسد. تحت حکومت فقیه باید سر بر کف نهی تا بتوانی نه بزبان آری و سخنی به نفی و نقد ولایت. بگذریم از اینکه جامعه شریعتی برساخته دست روحانیت از تمامی ضعف هایی که بنا بر قول آخوند خامنه ای گریبان ابرقدرت امریکار را گرفته است، آزاد و رهاست.
معضل، اما، آنجاست که آخوند خامنه ای، خود را "قیم" ملت میداند. ملت را همچون کودکی پندارد که نه قادر به تعقل است و نه تفکر. که ناتوان از تشخیص خوب و بد است.که  نمیتواند سود و زیان خود را محاسبه کند، این تنها در توان نا محدود ولایت فقیه است که بدون بدست آوردن  رای یک شهروند، از جانب ملت سخن میگوید  همچنانکه رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیرش که در آن مذاکره با امریکا را سم خواند و سیاستگزاران امریکا را غیر قابل اعتماد، "عقلای" قوم را همراه خود دانست و نسبت به واکنش مردم اظهار داشت که:

آحاد ملّت هم که خب معلوم است؛ [حالا] بعضی گوشه کنار گاهی یک سر و صدایی میکنند.
ا
ین بدان معناست که تنها چیزیکه اراده رهبر معظم انقلاب، خداوند آخوند خامنه ای را مبنی بر نه جنگ و نه مذاکره با امریکا تحت تاثیر خود قرار نداده است، اراده و خواست "احاد ملت" است، اگر چه اینجا و آنجا "سر وصدایی" هم بپا کنند. اینکه ولی فقیه فکر میکند که "قیم " ملت است و ملت کم فهم و کم شعور است، تردیدی در آن نیست. اینکه ملت چه میگوید و چه میخواهد نیز در منظر ولایت به پشیزی هم نمیارزد. حضرت ولایت حق هم دارد که چنین بیاندیشد، چون صدایی بجز صدای خود او بگوش نمیرسد، دیگر مهم نیست که چقدر رزیلانه، جاهلانه و با چه بلاهتی سخن بگوید. چرا که گفتار و کردار ولی فقیه، آنچه میگوید و میکند، تصمیمات و تدابیری که اتخاذ میکند مصون از هر گونه نقد و ارزیابی ست. یعنی که ولی فقیه، همچون خداوند یکتا و یگانه، نه میل به پاسخگویی دارد و نه تمایلی به پذیرش مسئولیت. البته که این مصونیت مضاعف، مصون از پاسخگویی و مصون از مسئولیت، برخاسته است از موازین "شرعی،" و "قانونی" و یکی از عواملی ست که هم اکنون، حکومت علما و فقها را تا گلو در لجنزار فرو برده است.

این نکته شایسته یاد آوری ست، لجنزاری که حکومت اسلامی در آن دست و پا میزند لزونا ناشی از تحریمات 
امریکا نیست. تحریمات  ممکن است که بر تعفن و غلظت لجنزار افزوده باشد، اما سبب آن نبوده است. این لجنزار بدست توانای علما، فقها، آیت الله ها و حجت الاسلامها برهبری ولی فقیه برخاسته از حوزه های علمیه معماری شده است. تا زمانیکه مردم در پای منبر نشسته و به افاضات ولی فقیه در معنا و مفهوم "تقوا" گوش فرا میدهند و تا زمانیکه سلطه شریعت اسلامی بر جامعه ادامه یابد، "مقاومت" تنها دارای یک مفهوم است و بس، ادامه زندگی در لجنزار.

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر