چگونه به اینجا رسیدیم!
اینجایی که دوزخی ست برای "حقیقت،"
برای راستی و درستی، برای عفاف و نجابت، اینجائی که "معصوم"
و"مظلوم،" فریبکارترین اند و سفاکترین و بیرحمترین؟ اینجایی که امام،
یزید میشود و یزید، امام؟
چگونه باینجا
رسیدیم، اینجائی که بایدها و نبایدها، حرام ها و حلال ها، هم دینی اند و هم سیاسی،
یکی بیانگر رابطه بین خداوند بی همتا، الله است و "بنده،" دیگری
بازتابنده رابطه فرمانروا است و فرمانبر و نیز رابطه حاکم و محکوم. اما، هردو
مشترکا، دین و قدرت، هیچ نجویند مگر "تسلیم" و "اطاعت" و
فرمانبری.
براستی چگونه
باینجا رسیدیم، باینجایی که جامعه ما تا بیخ و بن گندیده، ظلم و ستم، فساد و فحشا،
فقر وتنگدستی، سراسر آنرا فرا گرفته و ناقوس خروج امام عج از غیبت را بصدا درآورده
است.
به یقین از آن
زمان که تسلیم و اطاعت در عبادت و عبودیت در برابر الله، خداوند یکتا، برضایت
خاطر، تبدیل شد به تسلیم و اطاعت، بضرب تیغ و تازیانه، بضرب شمشیر و شلاق، بضرب
زندان و شکنجه، بضرب اعدام و حد زنی در ملا عام، بضرب قتل عام ها چه در بیرون و چه
در درون زندانها.
افزوده
براین،"فرا فکنی" و "مسئولیت گریزی،" یکی از برجسته ترین
ویژگیهای حکومت "مقدس" اسلامی، را باید یکی از دلایل مهم رسیدن به تاریکی و ظلمت کنونی
دانست که از راس، از جایگاه ولی فقیه و بیت رهبری آغاز و در تمامی دستگاها،
سازمانهای دولتی، و زیرین ترین لایه های اجتماعی نفوذ کرده است. رهبر معظم انقلاب
بارها یاد آوری کرده است که چه زودتر از اینها، پیش از آنکه باین ناکجا آباد دینی
برسیم، در باره "فساد" اخطار کرده است و اگر "مسئولین"
دستورات اورا باجرا در میآوردند، فساد اینچنین گسترش نمی یافت. بهمین سادگی ست که
او از بدوش گرفتن مسئولیت میگریزد. آری، همه افساد بپایان میرسید اگر که مسئولین
بفرامین او گردن مینهادند. واقعیت، اما، آن است که شمشیر ولایت نه تنها بر گردن
مسئولین نامسئول فرود نمیآید، بلکه ارتقا می یابند که سرها را بر دار شریعت بر
آویزند، زبانها را از حلقوم بیرون کشند و دهشت آفرینند. بنگر که چگونه طلبه ای،
همچون ابراهیم رئیسی، با دستهایی خونین از گدایی بشاهی میرسد.
مسئله این است
که حاج آقا، خدا خامنه ای با ایمانی که به خدای خود دارد، خام اندیش تر از آن است
که بفهمد که فساد از فرا فکنی و مسئولیت گریزی آغاز میگردد، یعنی با شخص وی. اگر
مسئولیت گریزی در دوران شاه از قدرت بر میخاست، از قدرت استتبدادی، یعنی قدرتی که
پاسخگو نیست، در حکومت مقدس اسلامی، حکومت اخلاق و خدا محوری، فساد افزوده بر ریشه
گرفتن از قدرت استبدادی به مراتب اولی از "دین،" از حکومت
"شریعت" بر میخیزد، از قواعد و قوانین الهی که مظهر آن ولی فقیه است و
نهاد "فقاهت." این بدان معناست که از استبداد مضاعف دین و قدرت، فساد
مضاعف بر میخیزد. چرا که شریعت اسلامی ست که زمینه ساز همه افساد است، زمینه
سازاصلی فرا افکنی و مسئولیت گریزی.
چرا که با
ابزار "فتوا" و برساختن آنچه "کلاه" شرعی نامیده میشود،هیچ
حرامی نیست که حلال نشود و هیچ حلالی نیست که حرام نشود. نیز هیچ تکلیف شرعی نیست
که غفلت از آن جبران پذیر نباشد. همچنانکه درآمدی که ناشی از "ربا خوری"
تولید شده است میتواند به درامدی حلال تبدیل شود. همین بس که بخشی از آن درآمد،
طبق فتوای مجتهد، بعنوان "صدقه" در اختیار مراجع تقلید و یا نهادهای
دینی قرار بگیرد. حتی اگر کسی در انجام تکالیف شرعی خود در هنگام زندگی غفلت
ورزیده است، بستگان او میتوانند یا خود کمر بجبران غفلت او بپردازند و یا در برابر
پرداخت وجوهی، ملایی را استخدام کرده که چندین سال در جبران مافات، نماز قضا
بخواند و روزه ی قضا بگیرد. نقل میشود که برای اینکه آیت الله خمینی خوردن ماهی
ازون برون را برای مسلمانان حلال کند، فلسی را بر نوک دم ماهی یافتند که شرعا
بهانه ای شود برای صدور فتوای حلال شدن ازون برون. آری، انسان در برابر الله مسئول
است نه در برابر انسانی دیگر.
بنابراین، چه
باک از دروغ گفتن و پنهان ساختن و یا وارونه نمودن حقایق. چه باک از مال ربایی و
رانت خواری و رشوه گیری. یکی را "تقیه" میخواند و دیگری را
"غنیمت" الهی. چه در قاموس اسلام، مسئولیت در برابر خدای یکتا و یگانه
ارجح است بر هرگونه مسئولیت دنیوی و مسئولیت در برابر جامعه بشری.
تا زمانیکه
باورمند، خود را نسبت بخداوند خویش مسئول محسوب نماید، میتواند هر تعهد و قرارداری
را بپذیرد و یا فسخ کند، بدون آنکه هیچ مسئولیتی را بپذیرد. چه باورمند، بویژه اگر
از حوزه های علمیه، از نهاد فقاهت برخاسته، عمامه تقدس بسر و عبای تقوا به تن کرده
باشد، همیشه و در همه حالتی بر حق است، حتی زمانیکه دست خود را بخون دیگری آغشته
نموده و اموال دیگری را برباید. بعضا، اگر هم مورد سوال قرار بگیرند با ابزار رانت
و رشوه از پاسخگویی میگریزند. در اینجا وجدان هیچ یک، نه رشوه دهنده و نه رشوه
گیرنده، دچار شرم نمیگردد، چرا که آنها خود را در برابر خدا مسئول میدانند نه در
برابر انسان همنوع. پس چه جای تعجب اگر
حکومت دین و اخلاق، در منجلاب فساد دغرق و نابود شود.
طبیعی ست که
وقتی خیزش مردمی، بیش از یکصد شهر بزرگ و کوچک را فرا میگیرد، باید با چراغ دستی
در پی مسئول بگردی، چنانکه گویی رفاه و آسایش و فراوانی ضروریات زندگی مادی و از
همه مهمتر "آزادی" بوده است مسئول و یا همچنانکه مقتدرترین شخص کشور که
بر راس نظام قرار گرفته است، بر طبق معمول، "دشمن" و یا "دشمنان"
نظام را مسئول میخواند، دشمنان "فرصت شناسی" که هم سیاست دارند، هم ثروت
و هم قدرت. این دشمنان نظام هستند مسئول تمامی تیره بختی ها و سیه روزی ها، مسئول
اقتصاد ورشکسته، غارتهای میلیاردی و ویرانی محیط زیست و زوال انسان و پسروی
اجتماعی، دشمنانی که هر بذری که نظام ولایت کاشته است از بیخ و بن بر کنده اند.
آری، این
دشمنان نظام اند مسئول تمام بی کفایتی ها و ورشکستگی ها در تمام عرصه های اقتصادی،
سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، نه سرکوب و منکوب کردن آزادی های فردی و اجتماعی نه نظام
تبعیض جنسیتی و ستیز و خصومت با جهان بیرونی. اگر فحشا و روسبیگری، اعتیاد و مصرف
مواد مخدره، گسترش یافته و اگر خشم و
خشونت، درغگویی و دو روئی، فردیت منقی و جاه پرستی و رقابت و برتری طلبی، زرق و
برق و زینت گرایی، غیرتمداری و تعصب گرایی و نابینایی نهادین گردیده است، همه از
دسیسه های دشمن برمیخیزد نه از حکومتی که بر دین و اخلاق بینان نهاده شده است.
فرمانروای خطه خراسان، حجت
الاسلام، علم الهدا، فضای مجازی را مسئول وضع نابسامان کنونی و تظاهرات پی در پی
مردم بشمار میاورد. حجت الاسلام پاک دهان بر آن است که فضای مجازی دروازه ای ست
برای ورود "شیطان." در فضای مجازی، شیطان میتواند از "شگرد"
های خود استفاده کرده با ابزار "آرایش " و "تزئین" دست بفریب
جوانان بزند. خطبه گوی خراسان، هشدار میدهد که شیطان در صدد راه بندان است و اجازه نمیدهد
انسان صراط مستقیم را انتخاب کند.
این بلاهت است که ما را
باین روزسیه نشانده است. بلاهتی که از عقل "اجتهاد" بر میخیزد، عقلی که بر
حلال و حرام، پاک و نجس، مستحب و مکروه،
تکیه میکند، عقلی که بریدن از خواسته های تن و پیوستن به نیازهای معنوی و
روحی را تشویق و ترویج مینماید. حکومت دین و قدرت از بکارگیری عقل محاسبه گر ناتوان
است. چرا که عقل محاسبه گر، ذاتا مادی اندیش است. حال آنکه عقل اجتهاد، نگران سود
و زیان نه در این جهان بلکه در دنیای دیگر است. حسابرسی واقعی آنجا ست نه اینجا.
آنجا باید جوابگو باشیم در پیشگاه پروردگار. این فریبکاری متولیان دین، برخاسته از
بلاهت است که ما را در عصری چنین تاریک فرو برده است.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر