۱۳۹۳ شهریور ۸, شنبه

توصیه ولایت: حفظ آرامش روانی !





در "روز دولت،"  رئیس جمهور، برگزیده مردم  و اعضای کابینه به حضور حضرت ولایت، جلوه الله، خداوند خامنه ای شرفیاب شدند. چیزی طول نکشید که عکس و تفسیر و تعبیر این دیدار در مطبوعات و رادیو و تلویزیون و همچنین در فضای مجازی، انتشار یافت. چرا که تنش و تشنج بار دیگر بین ریاست جمهوری و پاکدینان ولایت پرست در مجلس که در پی اشارات ولی فقیه به شکار وزیر علوم رفته بودند، سخت بالا گرفته بود. این تنش و تشنج بین ولایت و ریاست، البته که یک معضل ساختاری ست. چون همزیستی نماینده الله، خدای یکتا و یگانه، و "برگزیده " مردم، عاری از پستی و بلندی نیست. بهمین دلیل گوش ها برای شنیدن سخنرانی حضرت ولایت در روز دولت، بسی بسیار تیزتر از معمول شده بود.

 آقای باستانی، تحلیلگر بی بی سی، گویا به همه سخنانی که "رهبر معظم " انقلاب در رابطه با روز دولت ایراد کرده است، رجوع نموده و با هم مقایسه کرده تا شاید بتواند چیزی تازه ای در سخنان اخیرش بیابد. وی باین نتیجه رسیده است که آیت الله خامنه ای برای هرنوع سخنرانی یک الگوی خاص را پی گیری میکند، یکی از آنها هم الگوی سخنرانی دولت است. یعنی که در همه آنها توازنی از نقد و انتقاد و حمایت و پشتیبانی نسبت به دولتهای مختلف میتوان مشاهده نمود. اگرچه انتقاد از دولت گذشته به مذاقش خوش نمیآید. اما در کل، باستانی بر آنست که رهبر انقلاب دست منتقدین دولت را تقویت نموده است.

ناظران  دیگر به ترسیم خط "قرمز" های رهبر با "فتنه " بیشتر توجه نشان دادند و سخنرانی ولی فقیه را در روز دولت تاییدی بر استیضاح وزیر علوم، فرجی دانا بر شمرده و سپس به  بعضی از توصیه های پانرده گانه رهبر به دولت حسن روحانی پرداخته اند. حال آنکه تحلیلگر دیگری سخنان حضرت ولایت را خطاب به رئیس جمهور و کابینه اش یک کارت زرد می پندارد.  یعنی که رئیس جمهور بهتر است حواس خود را جمع نموده و پای از گلیم خود بیرون نگذارد.

اما، گفتمان ولی فقیه، در سخنرانی روز دولت و همچنین در تمام سخنرانی های دیگرش، مثل همیشه گفتمان فرمانراویی بوده است و فرمانبری، یعنی گفتمان دین وقدرت با هم.  تنها ولی فقیه است که میتواند بگوید، تنها گوینده اوست، در روز دولت و یا هر فرصت دیگر. آنچه که او میگوید، فرمان است و امر و نهی و نهایی. او فصل الخطاب است. سرلشگر سردار محمد علی جعفری، فرماندار کل سپاه پاسداران، بارها صریحا اعلام کرده است که بگیر و ببند ها و کشت وکشتار سال 88 که "فتنه " نام گرفته است در دفاع از "فصل الخطاب" بودن حضرت ولایت صورت گرفته است، یعنی در دفاع از نظم فرمانروایی و فرمانبری.  

مهم نیست که در حضور ولایت کسی دیگر چه میگوید. مهم این است که ولی فقیه چه میگوید و اراده او بر چه قرار میگیرد. چرا که ولی فقیه حرف آخر را میزند. بر روی حرف او، حرف دیگری نیست. مثلا وقتی هم که خطاب به رئیس جمهور و هیئت دولت این سخنان توهم آلود را بر ربان میراند:

"یکی از مسائل بسیار مهم کنونی، آرامش روانی موجود در جامعه است که باید حفظ شود."

 آیا ممکن است هرگز قول ولی فقیه را بچالش کشاند  و پرسید که از کدام "آرامش روانی، " ولی فقیه سخن میراند؟ چرا که در شرایط موجود سخن از آرامش روانی، بسی تعجب برانگیز است. چه بنظر میرسد که کاخ نشینی او را با  زندگی روز مره، غریبه ساخته است،  با خشم و خشونت و بغض و کینه ای که مردم روزانه نسبت بیکدیگر روا میدارند. کاخ نشینی حضرت ولایت را نسبت به  صدها نزاع و زد خوردی که بین مردم در شهرهای بزرگ کشور، بویژه در تهران رخ میدهد، زد و خورد هایی که بعضا با خونریزی به پایان میرسد، خنثی ساخته است.

 گزارشهای رسمی حاکی از آن است که ظرف ۴ ماه ۴۲ نفر در تهران با سلاح سرد به قتل رسیدند. یعنی که  طی ۴ ماه گذشته، به‌طور میانگین در هر سه روز یک نفر با سلاح سرد در استان تهران به قتل رسیده است. به‌گزارش پزشکی قانونی استان تهران این رقم نسبت با مدت مشابه سال قبل ۵/ ۲۶ درصد رشد داشته است (دویچه وله، 7 شهریور).  گویا حضرت ولایت اصلا خبر ندارد که در تهران دیر زمانی ست که کلینیک خشم راه اندازی شده است.

شاید منظور ولایت از "آرامش روانی موجود" که حفظ آنرا به دولت حسن روحانی توصیه میکند، این است که نگرانیها، دلشوره ها برای کرایه خانه، برای غذا و پوشاک، برای  دارو و مداوای فرزندان، اضطراب و تشویش بی امان بیکاری و گرانی، محنت و تنگدستی، چندان مهم نیست، در برابر دین و ایمان. چه دین و ایمان است منشا آرامش روانی، حتی درد گرسنگی را هم از وجود آدمی میزداید. اما، این نه دین و ایمان، نه شریعت که شمشیر اسلام است که "ارامش " بوجود آورد، آرامشی که البته ظاهری ست، آرامشی ست که در دل آن طوفانی نهیب نهفته است. یعنی که حضرت ولایت، سکوت و خاموشی، تحت شمشیر شریعت را آرامش روانی بشمار میآورد. ریشه  "فتنه " را از بیخ و بن بر کنده است، اما پیوسته همچون کابوسی خواب را از چشمانش میرباید. این است که هیئت دولت را هشدار میدهد که از نزدیکی با عناصر فتنه اجتناب نمود ه  و در حفظ آرامش روانی موجود بکوشند.

 شاید حضرت ولایت، انتظار دارد که ایران هم مثل عراق و سوریه از بیخ و بن بهم بریزد تا ملت قدر آرامش روانی موجود را بدانند. شاید حضرت ولایت حق دارد که هیئت دولت را به حفظ آرامش روانی موجود ترغیب نماید. زیرا که چندان ساده ه هم بدست نیامده است. اگر انسانهای خطا کار روزانه در ملا عام بدار آویخته نشوند چگونه میتوان این آرامش روانی را حفظ کرد. یعنی اگر بگوییم کشتار انسان های دگر اندیش، دگر باور و دگر کیش سبب آرامش روانی پاکدینان اسلامی میشود، صرفنظر از اختلاقات فرقه ای، سخنی بگزاف نگفته ایم. ولایت و خلافت هر دو به یک اصل اسلامی باور دارند که کشتار و خونریزی در راه خشنودی الله موجب نظم و آرامش اجتماعی و در نتیجه آرامش روانی میشود. بدین لحاظ نمیتوان تفاوت چندانی بین دولت اسلامی عراق و سوریه و نظام ولایت ، ملاحظه نمود.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر