۱۳۹۳ مرداد ۳۱, جمعه

انفجار روابط جنسی در زیر زمین !






حقیقت آن است که آنچه از بیرون سرکوب، ممنوع و قدغن میشود، مثل غریزه آزادی، مادر همه غرایز طبیعی انسانی از جمله غریزه جنسی، بدرون سرازیر میشود و راه هایی را که برای تخلیه میجوید، تنها میتواند بزیر زمین راه برد، دور از چشم دین و قدرت.  در تاریکی ها و کوچه پس کوچه های زیر زمین است که تابوها، هنجارها و مرزهای اخلاقی در هم فرو میریزند. هیچ قدرتی نمیتواند آنچه را که در زیر زمین میگذرد در کنترل خود در آورد و یا بر آن نظارت کند. بعبارت دیگر، حکومت شریعت، انسان را  زیر زمینی ساخته است. تنها در زیر زمین است که انسان میتواند موجودیت یابد، انسانی که آزاد است و برمیگزیند آنچه را که بدان میل و یا کشش دارد.  سخت گیریها و بگیر و ببند ها، تعقیب و دستگیری و تنبیه و مجازات، آدمی را زیرک و با هوش میسازد در عبور از مرزهای ممنوعه و گرنه آدم را با اخلاق و با تقوا نمی کند.
 
مردان و زنان را از یکدیگر جدا ساختند که  از نزدیک شدن به یکدیگر و ارتکاب به گناه، باز دارند. حجاب را اجباری ساختند  که مبادا موی سر زن و یا عریانی قوزک پایش و یا برجستگی اندامش، احساسات مرد را تحریک و بر انگیخته نموده فساد و تباهی ببار بیاورد و انسان را به انحراف از "راه مستقیم" بکشاند. تخلف از قواعد و مقررات حجاب جرم شناخته شد و مجرم سزاوار تنبیه و مجازات. ارتباط بین دو انسان عاقل و بالغ از جنس  مخالف، یعنی زن و مرد ممنوع گردید. لذا نیروهای انتظامی و پاسداران دین را بسیج و به کوچه ها و خیابان ها گسیل داشتند تا از  نگاه های  گنه آلود مردان به زنان و یا بالعکس، جلوگیری بعمل آورند.

در چنین شرایط اسارت باری ست، شرایطی که نظام حاکم تمامی نیروهای "ارشادی " و انتظامی امنیتی  را در خدمت گرفته است تا به سرکوب غرایز طبیعی انسانی بپردازد که صدای انفجار مهیب روابط جنسی از زیر زمین بگوش میرسد. این مطبوعات غربی نیست که از انقلاب جنسی در ایران خبر میدهد، بلکه مرکز پژوهش مجلس شورای ولایت است که بدون آنکه بخواهد از انفجار روابط جنسی اطلاع رسانی میکند.
مرکز پژوهش مجلس در جستجوی پاسخ به این سوال که آیا ازدواج موقت میتواند در اطفای آتش سرکش غریزه جنسی موثر باشد، دست به تحقیقاتی میزند که جمعا 141 هزار و 555 نفر دختر و پسر دوره متوسط سال  1377-1376 را در بر میگیرد. گزارشی که مرکز پژوهش مجلس در باره روابط غیر مجاز جنسی، انتشار داده است، صاحبنظران را وا داشته است که صریحا اعلام کنند که یک "انقلاب جنسی " در ایران در شرف وقوع است. چرا که در گزارش مجلس  آمده است که  از  ۱۴۱ هزار و ۵۵۵ دانش آموز ۱۷.۵ درصد همجنس‌گرا بوده‌اند و ۷۴ درصد نيز با جنس مخالف رابطه جنسی غیر مجاز داشته‌اند.  8.2 درصد نیز دست بخود ارضایی می زده اند.

گویا تحقیقات دیگری نیز در همین زمینه بوسیله نهادهای پژوهشی انجام شده است. گزارش مرکز پژوهش مجلس به تحقیق محمود گلزاری، عضو هیات دانشگاه علامه طباطبایی اشاره میکند که  در آن نیز آمده است که 80 درصد دختران مورد پرسش در چند دبیرستان دخترانه تهران گفته اند که رابطه با جنس مخالف را تجربه کرده اند که خود تاییدی ست بر تحقیقات مرکز پژوهش مجلس .  همچنین، گلزاری اخیرا نیز افزوده است که 40 درصد دانش آموزان رابطه با جنس مخالف را از 14 سالگی شروع کرده اند. همچنین گزارش مجلس، از کاهش سن روسپیگری به 15 سال خبر میدهد و خاطر نشان میسازد که روسپیگری بین زنان متاهل بیشتر از مجردها ست. اما از  این هم تعجب آورتر آن است که 11 درصد روسپیان شهر تهران با اطلاع همسرانشان دست به روسپیگری میزنند.
بعضا معتقدند که گسترش روابط جنسی ریشه در عوامل بسی بسیار پیچیده فرهنگی،  روانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دارد. هم اکنون مردم ایران از طریق رسانه های  ماهواره ای و اینترنتی با جهان در ارتباط اند. بسیاری دست به تقلید آنچه می بینند میزنند.  مضاف براین، گسترش روابط جنسی یک پدیده جهانی ست که همراه است با افزایش طلاق و تعویق ازدواج و رواج شیوه های جدیدی از زندگی بیگانه با راه و روش و سنت گذشته، چنانکه گویی حکومت دین دشمن آشتی ناپذیر غرایز انسانی، بخصوص غرایز جنسی نیست. زنان را از مردان با ابزار قهر و خشونت از یکدیگر جدا نساخته اند.

درست، نمیتوان نقش تکنولوژی و رسانه های ارتباطاتی را در هموار ساختن روابط جنسی نادیده گرفت. اما، جامعه ما یک جامعه دینی ست، جامعه ای ست که در آن عفاف و پاکدامنی اجباری ست. حجاب هم حفظ حیا ست و هم "غیرت" و ناموس و آبرو.  ما، اینجا از ارضای غرایز و  روابطی سخن میرانیم که بیش از 35 است که غیر مجاز و تحت سرکوب بی امان قرار داشته است. در جوامع غربی انقلاب جنسی بوقوع پیوسته است، اما، نه در زیر زمین، نه مخفیانه، نه "یواشکی. " بهمین دلیل ما حتی در سالهای 60 میلادی زمانیکه انقلاب جنسی در آمریکا و اروپا به اوج خود رسید، شاهد انفجار روابط جنسی به عمق و گستردگی ای که در حکومت اسلامی رخ میدهد، نبوده ایم. چرا که روا بط بین دختران و پسران، غیر مجاز، ممنوع و قدغن نبود.
انقلاب جنسی در آمریکا و کشورهای غربی با به بازار آمدن داروهای ضد آبستنی و در نتیجه رهایی زنان از یک بند و محدودیت طبیعی، آغاز گردید. در حالیکه در حکومت اسلامی، همه آنهاییکه ارتباط غیر مجاز جنسی بر قرار میکنند مرتکب جرم میشوند. مورد تعقیب قرار میگیرند و به تنبیه و مجازات میرسند. در چنین شرایطی بس مخاطره انگیز و پر هزینه است که روابط نا مشروع جنسی بین نسلهایی رشد و توسعه یافته است که در دامن حکومت اسلامی پرورش یافته اند. دختران و پسران در کودکستانها، دبستانها و دبیرستانهایی پرورش یافته اند که بر طبق شریعت اسلامی مدیریت شده و میشوند. شاید در پاسخ به این شور جنسی بوده است که چندی پیش حضرت ولایت از حوزه های علمیه خواست که طلبه ها را در مدارس مستقر سازند.

وقتی دین هم خوابه قدرت میشود، به ضرورتهای مادی دنیای مدرن تن داده و بالاجبار خود را با شرایط موجود تطابق میدهد. چرا که حکومت دین، مثل همه حکومت های دیگر، هم به ابزار قهر و خشونت،  محتاج است و هم به ابزار محاسبات و اطلاعات، صنعت و تکنولوژی. حکومت دین در استفاده از ابزار و آلات مدرن هیچ شک و تردیدی بخود راه نمیدهد. اما وقتی به افراد بشر و حق و حقوق و آزادیهای انسان میرسد بدوران بدوی باز میگردد و بانسان همچون حیوانی می نگرد که اگر از بیرون طبق قوانین و احکام الهی هدایت نشود، هرگز اهلی و رام نشود.غرایز طبیعی انسان، بویژه غریزه آزادی، مادر همه غرایز، انسان را سرکش و عصیان زده میکند و بنیان حکومت دین را می لرزاند. اینست که حکومت دین از آغازین لحظات ظهور ش بر مسند قدرت، به سرکوب غرایز طبیعی  انسانی پرداخته است، غرایزی که هم اکنون در زیر زمین، در میان جوانان در حال انفجار است. انفجار روابط جنسی انفجاری ست از درون، بدون سر و صدا.  اما، آن لحظه که به بیرون درز کند، بنیان نظام ولایت را سخت در هم فرو کوبد. در نتیجه اگر بگوییم که بر قراری روابط غیر مجاز جنسی بازتابنده اراده ای ست معطوف به آزادی، سخنی بگزاف نگفته ایم، انفجار روابط جنسی در زیر زمین مقدمه رهایی جامعه ست از یوغ دین و مظهر آن فقاهت.

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر