۱۳۹۳ خرداد ۱۶, جمعه


سردار سرلشگر جعفری،
سردار اسلام



همچنانکه نظام ولایت دوران میانه سالی را پشت سر میگذارد و وارد دوران کهولت میشود که بخوبی در  چهره مظهر آن، ولی فقیه بازتاب مییابد، معنا و مفهوم "دمکراسی دینی" و یا "مردم سالاری دینی" شفافیت بیشتری پیدا میکند. همین بس که به سخنان فرمانده کل سپاه پاسداران، سردار سر لشگر، محمد علی جعفری گوش فرا دهی. ویدیوی این سخنرانی را محمد نوری زاد در فیس بوک خود انتشار داده است و گرد و غبار زیادی هم  در فضای مجازی برپا نمود. 

سردار سر لشگر جعفری در برابر سران نظام، از جمله نماینده ولی فقیه، حجت الاسلام، عل سعیدی، پس از ابقا قدرت در دست ولایتمداران در سال 88،  سخن میگوید. وی در طی این سخنرانی در واقع گزارش میدهد چگونه "دغدغه "  پیروزی"دوم خردادی ها" او را وا داشته بوده است که فعالانه وارد تغییر نتیجه انتخابات شود. بهمین دلیل، نهاد های "امنیتی،" نیروهای بسیج و سپاهی را از پیش آماده ساخته که با تبعات و پی آمد های آن برخورد نماید. این نیروها، وی خاطر نشان مینماید، پس از خطبه های "تاریخی " حضرت ولایت در جمعه 29 خرداد 88، سرکوب قاطعانه تظاهر کنندگان را آغاز نمودند. اگرچه دستگیری ها، بگیر و ببند ها از جانب دیگر نهادهای امنیتی زود تر شروع شده بود.

خطبه هایی که در آن خداوندگار خامنه ای با معترضین و رقبای انتخاباتی، میر حسین موسوی و  مهدی کروبی، اتمام حجت را تمام کرده آنها را مسئول عواقب ادامه تظاهرات خیابانی خواند، گویا نقطه عطف ماجرا بوده است که زنگ فرمان حمله و تار مار ساختن اعتراض کنندگان را بصدا در میآورد.  چون پس از شنیدن آن خطبه ها و  خواست مردم، سردار سپاهی میگوید که "طبیعی " بود که سپاه باید با تمام قوا وارد میدان میشد و بسرعت آتش "فتنه " را قبل از آنکه شعله ور شود فرونشاند، فتنه ای که خود یکی از طراحان اصلی آن بود. سخنان سر لشگر جعفر این واقعیت تاریخی را مورد تایید قرا میدهد که فتنه همیشه از بالا بر میخیزد نه از پائین.  وی از دستگیری های گسترده بویژه در "لایه های " رهبری، آنها که مقاومت را تشویق و ترغیب و سازمان دهی میکردند، اختلال در مخابره پیامک ها و رسانه های اینترنتی و بکار گیری قهر و خشونت خبر داد، چنانکه معترضین تاب و توان تحمل آنرا نداشتند، لنگ انداختند و میدان را ترک نمودند. البته بآن دلیل که از "بالا شهری ها " بودند، سردار سپاهی یاد آوری میکند. سخنان سرلشگر جعفری باید گزارشی خواند بسی بسیار فروتنانه که در نهایت آرامش و خون سردی، بیان میشود.

شاید، آقای نوری زاد که زمانی خود از نزدیکان و کارگزاران خاص رهبر انقلاب، خداوندگار خامنه ای بوده است، و میشود گفت تنها کسی است که یک تنه پرچم مقاومت را در برابر رژیم دین بر افراشته و از تسلیم و اطاعت سر باز زده است، دست به انتشار سخنرانی سردار سرلشگر حعفری زده است بآن دلیل که نشان دهد مسئول بپا کردن سرکوب جنبش اعتراضی در سال 88 چه کسانی بوده اند، اگرچه این انگیزه را نمیتوان رمز گشای علنی ساختن سخنانی که مخفی بوده است، دانست.

انتشار این سخنرانی برغم سر و صدایی که به پا کرد، ارائه کننده چیز تازه ای نیست. چرا که کمتر کسی هست که نداند "عاشورای تهران" (1388) پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، بدست چه کس و یا چه کسانی طراحی و بدست چه نیروهایی راه اندازی گردیده است. گاردهای شورشی و لشگر بسیجی و لباس سخصی ها و قمه کشان و چماقداران، بخوبی شناخته شده بودند، اما، نه بعنوان لشگر دین، نه بعنوان لشگر اسلام، اسلامی که مظهر آن ولایت است. که جعفری سردار و فرمانده لشگر اسلام است و خود را مرید و تابع نظامی میداند که ادامه دهنده رسالت پیامبر است و امامت. اما نه سوار بر شتر و با خود و زره، سردار اسلام ، اگرچه خود یک جوجه مجتهد است، با این وجود  از تمامی تسلیحات مدرن سود میبرد که لشگری را سازماندهی نماید بر اساس معیارهای نوین.  در دست یابی به تکنولوژی هسته ای چه هزینه ها که نپرداخته اند، اما تنها به یک منظور : نگاهداری و حفاظت آنچه کهنه و پوسیده است، در دفاع از افسانه ها و توهماتی که به حقیقت تبدیل شده اند. نه اینکه لشگر دین در پی انباشت ثروت و توسعه آن نیست. سپاه دین بفرماندهی سر لشگر جعفری، شکی نیست که در تمام زوایای اقتصادی حضور یافته است، و صاحب سرمایه هنگفتی  گردیده است، اما آنرا مدیون حکومت  آیت الله ها و حجت الاسلام ها میداند. دستگاه عریض و طویل سپاه دین، دستگاهی است وابسته بوجود ولایت، چون هستی خود را در این نظام بدست آورده است و بر اساس ارزش های اسلامی نیز بنیاد گذارده شده است.همین چندی پیش بود که خداوندگار خامنه ای یاد آوری نمود که اسلام تنها معیار برگزیدن نخبگان و فرهیختگان برای مدیریت است و بس.

در ساختار لشگر دین هیچ فردی لباس پاسداری بر تن نکند اگر به اصل و اصول ارشهای دینی پایبند نباشد و به فرائض آن عمل نکند. این بدان معنا است که سردار جعفری از سرکوب خشونت بار و قهر آمیز هموطنان خود بگونه ای سخن میگوید گویی که در رکاب پیامبر اسلام شمشیر زده است و سرهای بیشماری را بزمین افکنده است در راه رضای الله. به چنگ آوردن تظاهر کنندگان زیر مشت و لگد و باتوم و سپردن آنان بدست بازجویان دوزخ خداوندگار خامنه ای، نه تنها شرمساری بر انگیز نیست برای فرمانده لشگر دین، بلکه  وظیفه ای "طبیعی" و لاجرم مقدس بشمار میرود. وی دقیقا توصیح میدهد که در چه لحظه ای آتش را بر سر تظاهر کنندگان گشود - البته بزبان ترجمه- و آن زمانی بود که ولی فقیه از معترضین و بازندگان انتخابات خواست که تسلیم شده و سر اطاعت فرو آورند. "بالطبع " وظیفه ی او مشخص شده بود: آنهایی را که  از تسلیم و اطاعت از اراده و میل ولایت و "مردم"  سر باز زده و رای خود را مطالبه میکردند به تسلیم و اطاعت وا دارد و نظام مردم سالاری دینی را تحکیم و تداوم بخشد.

  نظام ولایت از منظر سردار سپاهی یک نظام مردمی ست. از دیدگاه او وقتی ولی فقیه سخن میگوید، اراده مردم را بیان میکند. یعنی که ولایت و ملت یکی هستند و جدا ناپذیر که خود زیر بنای مردم سالاری دینی ست. اگر ارتش مدرن شاهنشاهی، بدون هیچگونه مقاومتی تسلیم شد و پرچم سفید را بر افراشت، بآن دلیل بود که یک نخ آرمانی و یا عقیدتی اجزای ساختار ارتش را بهم ندوخته بود. سربازان شاهی اکثرا روستایی بودند و ناتوان از خواندن و نوشتن. حال آنکه هیچ پاسداری پروانه ورود به لشگر دین را بدست نیاورد اگر  مدرسه رفته نباشد. چه برای شستشو دادن مغز و نهادن یک شیوه ای از شعور و بینش، سطح متوسطی از سواد لازم و ضروری ست. تعهد و میزان اطاعت از اراده ولایت که جلوه الله است تعیین کننده پاسدار و شرط ارتقا در ساختار سپاه است. سردار سپاهی حعفری از فرمانبری مطلق و بدون قید و شرط بوده است که بفرماندهی رسیده است. سخنرانی سرلشگر جعفری تنها باین دلیل جالب و شنیدنی است، چیزی که معمولا بدان توجه نمیشود، که سر لشگر جعفری با شمشیر شریعت سر مخالفین را بر زمین میافکنند.  بدون باور به آرمانی که حق است و پاسدار را در کنار خداوند یکتا و یگانه قرار میدهد کشتار و خونریزی بسی سخت و دشوار است.

برای فرماتده کل قوای دین مهم نیست که بخش عظیمی از مردم چه میگویند و یا چه میخواهند، آنها جزء ملت نیستند چون از تسلیم و اطاعت نسبت به اراده ولایت سر باز زده اند، پس از نظر فرمانده کل سپاه مستحق هرگونه ضرب و شتم و هرگونه تحقیر و خواری هم هستند. چه نماینده ی اصلی مردم، ولی فقیه است، که خدای یکتا و یگانه، الله خود برای حکومت بر مردم برگزیده است، همچنانکه رسول الله، پیامبر اسلام را بر گزیده است. بنابراین اگر او شمشیر بر کشیده است و سر صدها جوان را بر زمین افکنده است در دفاع از شریعت اسلام، ولایت و مردم، بوده است، یعنی به وظیفه اخلاقی دینی و مهمتر از همه "طبیعی " خود عمل کرده است.

 آری، سردار سپاهی سر لشگر جعفری، وقتی از طرح سرکوب جنبش "رای من کجاست" سخن میراند در واقع از عاشورایی، سخن میراند که در آن امام، یزید شده بوده است و امامت، خلافت، عاشورایی که در آن نه امام حسین، نوه پیامبر اسلام، بخاک خون خود میغلتد، بلکه وی عاشورایی را توصیف میکند که در آن نماد آزادی و زیبایی، ندا آقا سلطان و صدهاتن دیگر همچون وی بخاک خون خود غلتیدند. چه جوانها که مقتول و مفقود نشدند و چه خانواده که داغ دار نگردیدند. گویا حضرت ولایت و سردار سپاهی فراموش کرده بودند که بنام خدایی دست به کشتار و خونریزی  میزنند که او را "رحمان " و "رحیم" میخوانند، کشتار کسانی که گناه بزرگ شان مقاومت در برابر اراده ولایت بوده است، چنانکه گویی که ولی فقیه، خدای یکتا و یگانه، الله ست که هیچ چیز همچون کشتار و کشته شدن، یعنی جهاد و  شهادت، او را راضی و خشنود نمیسازد. کسی چه میداند شاید اگر امام حسین هم بر یزید، خلیفه مسلمین پیروز میشد، فراموش میکرد که الله، رحمان و رحیم است و خود نیز زمانی در برابر قدرت به مقاومت برخاسته بوده است.

سخنان سرلشگر جعفری، را باید یاد آوری این واقعیت خواند که این شمشیر شریعت است که برگردن مخالفین فرود میآید و ملت را به اسارت میکشد. که این لشگر، دین، پاسداران و بسیجی و مزدوران قمه کش و چماقداران، سربازان اسلام اند که هر گونه مقاومتی را با بکار گیر حداکثر قهر و خشونت و بیرحمی سرکوب میکنند. این هم کیشی با این نیروئی جهنمی ست که ملت را به عقب نشینی وا میدارد. تنها زمانی رهایی و آزادی فرا میرسد که ملت تکلیف خود را نه با شمشیر بلکه با شریعت روشن کند.  

فیروز نجومی

Firoz  Nodjomi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر