۱۳۹۱ فروردین ۶, یکشنبه


نیروی مرموز تقدس و حجاب برتر

کمتر از یک ماه است که آقای رئیس جمهور احمدی نژاد، در مصاحبه اش با یورو نیوز گفته بود که در ایران همه در اظهار نظر آزادند و خود در روزنامه های ایران شدیدا مورد انتقاد قرار میگیرد. چرا که ترس و هراسی در کار نیست و هر کس نظرش را میتواند در آزادی کامل بیان کند و بخاطر آن نیز به زندان نیفتاد.

وقایع چند روز اخیر، مبادرت روزنامه دولتی ایران به انتشار ویژه نامه ای بعنوان خاتون1، در باره ی عفاف و حجاب، و در پی آن محکومیت ها در مجلس شورای اسلامی و در روزنامه ها و رسانه های اینترنتی، خط و نشان کشیدن  و تهدید به توقیف و به دادگاه کشیدن نشریه،  حکایت از این واقعیت دارد که حتی روزنامه ای که در خدمت نقطه نظرهای ریاست جمهوری است، و بوسیله یکی از یارانش، آقای جوانفکر مدیریت میشود، در بیان نظریات خود آزاد نیست. روزنامه دولتی ایران خشم ولایتمداران را برانگیخته است بآن دلیل که ویژه نامه ی خاتون1، ظاهرا  حجاب را بر " حجاب برتر" و یا "چادر،" ارجح شمرده، بآن اهانت نموده و مورد تمسخر و ریشخند قرار داده است. به نقل از نفرین کنندگان روزنامه ایران، یکی از نمونه های زننده و موهنی که ارائه میشود مصاحبه ای ست که مدیران ویژه نامه با مشاور سابق رئیس جمهور آقای کلهر است. که "چادر مشکی " را اختراع در بار ناصرالدین شاه خوانده است.  مضاف بر این گشت های ارشادی را برای برقراری نظم و انضباط حجاب، مضر خوانده و در اذآی ان کار فرهنگی را عرضه و عنوان نموده است که باید شوق نسبت به معروف را در مردم بوجود آورد.

 فرض که اتهامات مذکور، همه حقیقت باشند و انتشار خاتون1 آلوده بوده است با سوء نیت و در سر داشتن اهداف سیاسی و کسب رای در انتخابات آینده. اما سوال آن است که این کدام مشت کوبنده است که میتواند بر دهان آقای رئیس جمهور هم فرود آید و او را وادار به شناخت مرزهای قرمز مینماید و اجتناب از عبور از آنها ؟ در چنین صورتی کدامین دهان است که بتواند به نه گویی گشوده شود و نفی آنچه تقدس یافته است؟

در اینجا قصد آن نداریم که از آقای رئیس جمهور دفاع نماییم بلکه غرض آن است که بگوئیم اقتداری هست بالاتر از قدرت ریاست جمهوری که بیان را مقید و محدود میسازد و به بند میکشد. و آن نیز اقتدار آن چیزی ست که مقدس، پاک و بری از آلود گی ها، تعریف شده  و از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و با نهاد ما عجین گردیده است. این بدان معناست که آنچه مقدس شمرده میشود- حال چادر مشکی باشد یا یک چاه آلوده به گند- خط قرمزی ست که نمیتوان از آن عبور نمایی، حتی اگر بر مسند قدرت، بر جایگاه ریاست جمهوری، تکیه زده باشی. در جامعه ی دینی، آن چیزی دارای اقتدار مطلق است که تقدس بدان پیوند خورده باشد. قرآن مقدس است. پیغمبر مقدس است. امامان مقدس اند، فرزندانشان همه مقدس اند. ولایت مقدس است، آیت الله ها، حجت الاسلام ها، علما و فقها، مجتهدین و امام جمعه ها همه مقدس اند. باور به آنها همه باورهایی مقدس اند. چرا که همه از دین و یا تقدس مطلق ریشه گرفته اند. باور و ایمان به حجاب، بویژه حجاب برتر، نیز مقدس است. مگر میتوان تقدس حجاب برتر و یا بهتر "چادر مشکی " را مورد تردید قرار داد؟ و آیا میتوان از گشت های ارشادی به نفع معروف به انتقاد برخاست؟ چرا که در جامعه ی دینی هرچه که کوچکترین خویشآوندی و نزدیکی با دین دارد، مقدس شمرده میشود. حجاب برتر یا چادر، مقدس است به آن دلیل که آن هایی که نماد دین هستند، آنرا یک ضرورت دینی و یکی از احکام شریعت خوانده اند.

ولی فقیه در یکی از خطبه های غیر رسمی اش اینگونه به چادر تقدس می بخشد.

"به نظر ما، بحث‌هايى كه درباب پوشش زن مى‏شود، بحثهاى خوبى است كه انجام مى‏گيرد؛ منتها بايد توجه كنيد كه هيچ بحثى در اين زمينه‏هاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبليغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بياييم با خودمان فكر كنيم كه حجاب داشته باشيم، اما چادر نباشد؛ اين فكر غلطى است. نه اين‏كه من بخواهم بگويم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى‏گويم چادر بهترين نوع حجاب است؛ يك نشانه‏ى ملى ماست؛ هيچ اشكالى هم ندارد؛ هيچ منافاتى با هيچ نوع تحركى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرك و كار اجتماعى و كار سياسى و كار فكرى باشد، لباس رسمى زن مى‏تواند چادر باشد و - همان‏طور كه عرض كردم - چادر بهترين نوع حجاب است (رجا نیوز، 23 مرداد)."

ولایت فقیه که مظهر دین است، هرگونه لکه آلودگی را از دامن چادر پاک میسازد. چادر را مطهر میکند. آنرا بهترین و بالاترین میخواند. چادر تنها چیزی ست که نمیتواند مورد نفوذ غرب قرار بگیرد. هر نوع حجاب دیگری آلوده به غرب است. چادر بهترین است بآن دلیل که زن را سراسر می پوشاند. بزحمت دو چشم و یک بینی از درون آن سیاهی پیداست. اگر دهان به سخن بگشاید، باید آنرا نمایان سازد که ممکن است که هوس برانگیز باشد. اگر دست ش را بخواهد بکاری بزند، چادر بخودی خود از سر رها شود که همراه است با اضطراب و نگرانی، دارای البته اهمیتی ناچیز در برابر پنهان نگاه داشتن زنان از چشم های هیز و هرزه مردان.

با این وجود، بزعم ولی فقیه "بی بند و باری" و "فرهنگ منحوس غرب" بجایی وارد میشود، که چادر حضور ندارد. آنها که با چادر و یا حجاب برتر به ستیز در آیند، در واقع غرب را به استعمار دوباره ی این بر و بوم دعوت مینمایند. در این معنا چادر بازدارنده ی "هجوم فرهنگی" ست و اسلحه ی کشنده ی جنگ نرم. خامنه ای چادر را حتی تقدس مضاعف می بخشد وقتی آنرا  به زیور "ملی " نیز میآراید. چنانکه گویی افتخار بزرگی برای ملت خواهد بود که زن زیر چادر پنهان بماند. چرا که در پناه چادر، زن بهتر میتواند انسانیت خود را به نمایش بگذارد. زیرا که برای آقای خامنه ای، اسارت در بند آنچه کهنه و پوسیده  و نشان سرافکندگی است، فضیلت است و کمال آزادی. او به چادر تقدس میبخشد، چون با انسانیت زن و با هستی وی بعنوان یک انسان آزاد و مستقل بیگانه است. زن را موجودی ضعیف می پندارد که پیوسته نیازمند حصار است و حفاظت.

آیا هست کسی که بپرسد و جویا شود که بر اساس کدام تجربه و تحقیقات علمی حضرت ولایت، فتوا میدهد که : چادر " هيچ منافاتى با هيچ نوع تحركى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرك و كار اجتماعى و كار سياسى و كار فكرى باشد؟" آیا تا کنون چادر بسر کشیده است تا ذلت و مزاحمت و حقارتی که به همراه دارد تجربه کرده باشد؟ چه چیزی باو پروانه ی صدور چنین حکمی را میدهد؟  پاسخ البته که منفی ست. نمیتوان هرگز چنین سوالاتی را مطرح کرد. چون ولی فقیه مظهر قدرت هم هست. براحتی میتواند شمشیر را بر گردنت بگذارد. کدام گوینده است که امروز بدون ترس از تنبیه و مجازات دهان خود را بگشاید. بزبان دیگر، تقدس وقتی با چیزی پیوند میخورد که در باره آن چیزی نپرسی و نجویی. دم فرو بندی و هیچی نگویی. یعنی که تقدس وقتی زاده میشود که دروغ بدون برخورد با هیچگونه مقاومتی تبدیل به حقیقتی تبدیل شود چون و چرا ناپذیر.

تقدس بخشیدن به چادر بواسطه دین نمیتواند با خواست قدرت همراه نباشد. یعنی که دین و قدرت، چه به تنهایی و چه باهم، از اسارت زن، از محدود بودن زن ، از خانه نشین ساختن زن ، از خوار ساختن زن و کنترل مطلق زن سود میبرند. قدرت و ثروت را در دست شان متمرکز میسازد. آنها از افشای موی و رخ و اندام زن، عمیقا هراس در دل دارند گویی که بنیان هرچه مقدس است از زمین بر میکند. مقدسین خود تاب و توان نگریستن به چهره  و اندام زن را ندارند و چنین امری لرزه بر وجودشان میافکند. این است که ثبات و آرامش نظام ولایت، نظام حوزه ای و هر آنچه که دینی است در واقع بر دوش حجاب است که بنیاد گذاشته شده است، یعنی بقیمت سرکوب و وبنده ساختن زن است که نظام ولایت برقرار گردیده است. بی جهت نیست که از آغازین لحظات حضور بر مسند قدرت، نیروهای امنیتی و انتضامی را به برپاداشتن نظم و انضباط حجاب گمارده اند. بخودی خود روشن است که هرگاه زن حجاب از سر برگیرد، نظام ولایت از تنفس باز می ایستد. 

مقدسین حوزه ای، بخوبی میدانند که آزادی زن به فرو ریختن تقدس ها  و تابو ها و از هم پاشیدن نهاد های نگاهدارنده ی آن میانجامد. آیا این نمیتواند توجیه گر بندگی و اسارت زن در نظام ولایت باشد؟ افزوده بر این، ولایت بواسطه اسارت زن است که  مرد را نیز به اسارت میکشاند. مرد را نسبت بزن ممتاز و بر او مسلط میسازد. اما از تجربه عشق محرومش میکند و غرایز طبیعی را در او سرکوب و او را با خود و جنس مخالف بیگانه مینماید. در مثال، چگونه میتوانی عاشق گردی اگر از دیدن زیبایی محروم شوی. محرومیت زنان و مردان از یکدیگر، آنچه در انسان لطیف و زیبا است از رشد و نمو باز نگاه میدارد و آنچه زشت و پلید است، غیرت و تعصب و کوته اندیشی را تقویت میکند. مقدسین را وحشت از آن است که با نبود حجاب و یا حجاب برتر، انسان به ستایش انسان بنشیند و از ستایش الله غافل بماند. روشن است که نظم و انضباط حجاب بازدارنده آنچه خلاق است و سازنده در انسان و رمز تداوم نظام ولایت.

اما این سبب نشود که این نگارنده به اهداف و انگیزه های انتشار ویژه نامه ی خاتون 1، مظنون و مشکوک نباشد.، بویژه اگر به تایید و تصدیق کسی که به تبعیت از مقدسین زندگی خود را بر اساس دروغهای بزرگ بنا نهاده است. لذا کمتر کسی میتواند با یقین بگوید که استراتژی و تاکتیک باند احمدی نژاد در بازی قدرت چیست؟ اما این نگارنده بر آن باور است که باند احمدی نژاد، در نهایت بخشی از باند بزرگتر ولایت است و سودش در باقی ماندن در آن است. وی برگهایی را رو میکند که در نهایت به تحکیم و استحکام آن چیزی میانجامد که ریاست جمهوری در برابر آن مقاومت نشان داده است. مثل عزل و نصب وزیر اطلاعات. چنان گرد و غباری بپا کرده بود که بزحمت میتوانستی  سر از حیرانی بیرون آوری. بعضا، رهنمود صادر میکردند که چگونه از تنش میان ولایت و جمهوریت باید بنفع جنبش بهره بر گرفت. بعبارت دیگر، احمدی نژاد هرجا که سر به مخالفت و خود کامگی بر داشته است، نیرویی مخالف و مقاومی را از رسیدن به منصه ی ظهور باز داشته است. او با دامن زدن به تنش در بالا، زمینه بوجود آمدن تنش در زیر را خنثی میسازد. فرو کشیدن اعتراضات و غرش و خروش مردم را باید بخشا مدیون تنش در با لا دانست.

انتشار ویژه نامه خاتون1 ممکن است دقیقا دارای همان اهدافی باشد که منتقدین ولایتمدار بر میشمارند مثل داشتن سودای قدرت با جلب توجه قشر بد حجابانی که "فتنه "ا88 را بوجود آورده اند و با مخالفت با گشت ارشاد، دقیقا در جهت کسب رای دهندگانی هستند که نسبت به تحمل آن انزجار دارند. تمام انتقادات و حملاتی که به خاتون 1 وارد شده است در واقع انتقاداتی بوده است در خدمت نگاهداری آنچه مقدس است، حجاب و یا حجاب برتر. نقد خاتون 1 ازعفاف و حجاب، نقدی ست که از بالا طراحی شده است و در سوی خنثی سازی نقد و نفی حجاب از پائین. تا اینجا، خاتون 1 نه تنها از  تقدس حجاب و یا حجاب برتر، نکاسته است بلکه بر آن افزوده است.  باین معنا که وقتی تقدس حجاب از مسند قدرت مورد چالش قرار میگیرد و با شکست مواجه میشود، تغییر در نظم و انضباط حجاب را غیر ممکن جلوه میدهد. چرا که پیروزی با تعصب و غیرت است و ترس و وحشت از آزادی. اما این نکته را باید بیاد بسپاریم که. وقتی معرکه ای در بالا برپا میشود، بدانکه بارقه ای از روشنایی در افق ظاهر شده است.

فیروز نجومی

fmonjem@gmail.com




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر