۱۴۰۳ بهمن ۱۹, جمعه

 

دونالد ترامپ:

تسلیم،

 نه بمب، نه موشک

!و نه پهباد


با ورود دونالد ترامپ بصحنه سیاست و بازی قدرت، ناگهانی همه چیز در سطح ملی و بین المللی دچار ابهام گردید؟ از جمله رابطه امریکا با حکومت اسلامی، به رهبری ولی فقیه، آخوند خامنه ای. البته که دونالد ترامپ بر آنست که چیز عجیب و غریبی نیست که او از رهبران جمهوری اسلامی میخواهد. همین بس که آنها نشان بدهند که در پی دستیابی به اسلحه هسته ای نیستند. نکته ای که با استقبال اطرافیان ریاست جمهوری، مسعود پزشکیان و کارگزاران ولایت فقیه مواجه گردید. که اگر منظور دست یابی به اسلحه کشتار جمعی ست، اصلا، چه جای نگرانی است که دیر زمانی ست که ما فتوای فقیه را داریم که دستیابی باین اسلحه را ممنوع اعلام کرده است. این در حالی ست که ترامپ چیزی فراتر میخواهد، تسلیم، نه بمب و موشک و پهباد و یا جنگ و تخریب و ویرانی. بنظر میرسد که نظام سرانجام مجبور شود یکی از این دو را برگزیند. 

اما، چند روزی، قبل از دیدار دونالد ترامپ با نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، در واشینگتن و بیان مواضع خود در برابر جمهوری اسلامی، آخوند خامنه ای سخنانی در دیدار با شرکت کنندگان در چهل و یکمین سال مسابقات بین المللی قران خوانی، ایراد نمود بیانگر مواضع آشتی ناپذیر حکومت اسلامی با خواستهای امریکا. آخوند خامنه ای مدعی شد بسیاری از کشورها هستند که از سیاستهای امریکا، بسی بسیار دلگیرند، اما، جرئت بیان انرا ندارند. حال آنکه، "ملت ایران" (از واژگان جدید، بجای "امت اسلامی" که اخیرا آخوند خامنه ای و پیروان او بکار میبرند)، شجاع هستند و میتوانند بدون کوچکترین ترس  و وحشتی  بگویند: 

آمریکا متجاوز است، آمریکا دروغ‌گو است، آمریکا فریب‌کار است، آمریکا مستکبر است و «مرگ بر آمریکا». 

این سخنان که در بطن آن استقبال و خوشآمد گویی به جهاد و شهادت و ظاهرا، چالش قدرتهای بزرگ نهفته است، تا چه حدی میتواند احساسات و عواطف مردم را به امریکا، بازتاب دهد، باحتمال خیلی زیادی، بسی بسیار اندک. اما، هدف آخوند خامنه ای، در پس این کلمات، چیزی نیست مگر تحکیم و تعمیق ساختار باور به جهاد و شهادت..چه باک اگر، در مصاف با  کفر و باطل و الحاد، در پیروی از شاه شهیدان، امام حسین، دست به جهاد بزنیم و بشهادت برسیم. باوری برخاسته از کیش امامت در دفاع از ساختار قدرت، باوری مبنی بر یکتائی و یگانگی دین و قدرت،  که 46 سال است بر تمامی عرصه های اجتماعی سلطه افکنده است. 

بعضا، بر آن باوراند ک که شعارهای مذهبی و خطبه گویی بنام الله و فرا خوان به جهاد و شهادت، دیر زمانیست که جذابیت خود را از دست داده اند.هم اکنون شرکت در مراسم دینی در مساجد بحد اقل رسیده است. تردیدی نیست که پس از 46 سال حکومت آخوندی و سقوط درسراشیب ذلت و خواری، به گریز بسیاری از دین منجر شده و بر احساس و عواطف بسیاری، نیز،  نسبت به دین و متولیان آن، قشر آخوند و یا قشر مفتخوار جامعه تاثیر نهاده است. با این وجود، در شرایط کنونی، شرایط خفقان و سرکوب، شرایط گسترش فقر و بدبختی، نمیتوان با دقت زیادی در باره رشد دین گریزی، دین ستیزی و یا دینخواهی و دین دوستی سخنی گفت. 

شاید بقای حکومت آخوندی را، برغم تمامی ناکارآمدیها و ناکامیها و فراگیری بحرانها در تمامی عرصه های جامعه، هنوز باید به حضور دین، هر چند کم رنگتر از گذشته، در زندگی روز مره آدمها نسبت داد. هنوز بسیاری، بنام خدا از خواب برخیزند و بخسبند. بنام خدا هر کاری را آغاز کنند، از جمله هنگام باز تولید نسل آینده. یعنی رابطه آدمها با دین، بنظر نمیرسد چندان صدمه ای دیده باشد، حتی، اگر به نقش ویرانگرآخوند در جامعه هم آگاه باشند. اما، آنچه بدان آشراف کمتری وجود دارند، آنست که باور و ایمان باصل و فروع دین، ازجمله باور به جهاد و شهادت زیر بنای ساختار قدرت ا بواسطه آخوند و فقیه و طلبه، قشر حاکم بر جامعه به رهبری آخوند خامنه ای، جانشین الله بر روی زمین. یعنی که جانشین همان خدائی که همگان بآن اعتقاد دارند و در برابر او پیشانی خود را به نشانی پذیرش بندگی و امید برستگاری، بر خاک مینهد. 

باین واقعیت، آخوند خامنه ای بخوبی آگاهی دارد که هنوز، نیست کسی دیگر که بتواند بجانشینی الله بر جامعه حکومت کند. این اختلاط  و با هم یکی نمودن دین و قدرت است که باید بزرگترین مانع بر سر یک خیزش همگانی، همچون خیزشهای 57 که به فروپاشی نظام شاهی انجامید دانست. یعنی که مبارزه براندازی نظام، تنها، بعنوان یک دستگاه سیاسی بعید بنظر میرسد که باهداف خود برسد بدون نقد و بازبینی نقش دین در ایجاد شرایط موجود. 

اگر، به خطبه خوانی حضرت ولایت فقیه در 14 بهمن ماه در حضور شرکت کنندگان در مسابقات جهانی قرآن خوانی، با دقت بیشتری بنگریم، میبینیم که چگونه از این مناسبات خود ساخته مقدس، برای تحکیم اختلاط دین و قدرت بهره گیری میکنند. چرا که با بر کشیدن قرآن و ستایش و بزرگداشت شکوه و عظمت آن، آخوند خامنه ای خود را در پناه سنگری قرار میدهد که هنوز پایدار و امن تر از هر سنگر دیگری، در جامعه محسوب میشود، بویژه، وقتی جانشین خدا بر روی زمین بر راس ساختار قدرت قرار گیرد، جایگاهی که میتواند بکارگیری خشونت و انتقام ستانی را توجیه نماید. 

البته که خطبه خوانی، اخوند خامنه ای، بر حسب معمول، ظاهرا، از دین و دینمداری آغاز گردید و با ورود در سیاست و بازی قدرت خاتمه یافت. این بدان معناست که همچنانکه دشوار است که بگوئی که آخوند خامنه ای، بعنوان یک روحانی روضه خوان بر فراز منبر دین بر نشسته و سخن میگوید و یا بر فراز منبر قدرت؟ بهمین ترتیب بدشوار میتوانی بگویی که آخوند خامنه ای، از زبان تقدس وپاکی سخن میگوید و یا به ربان زور و فریب و ریاکاری؟ بدین روی، وقتی بسخنان او با دقت بیشتری مینگری، می بینی که در خطبه دینی بافسانه ها و اسطوره هایی در کتاب مقدس قرآن رجوع میکند، برخاسته از قدرت، قدرتی ماورائی. با همه تیز هوشی اش آخوند خامنه ای، بنظر نمیرسد، به ناخود آگاه خویش اشراف داشته باشد. که خود را همچون خداوند یکتا و یگانه می بیند و دیگران را بندگان و فرمانبرداران خویش.

. آخوند خامنه ای، در ستایش و عظمت قرآن،  انرا "معجزه" میخواند، معجزه ای که الله بکار میگیرد که نبوت محمد را باثبات برساند.  که قران کتابی ست حاوی مفاهیم و معانی عمیق در باره هستی و نیستی. که قران کریم دروازه دو عالم را بر روی بشر میگشاید. درسهای قرآن تجربی اند. بابهره گیری از درسهای قران بشر میتواند زندگی خود را سامان دهد و بر همه مشکلات فائق آید. در قران است که توکل بخدا توصیه میشود. چه با توکل به الله همه مشکلات حل خواهد شد و به عامل دیگری برای موفقیت نیازی نیست مشروط به یقین، اعتماد و ایمان بلحاظ ذهنی و عینی بقدرت الله. تفکری که نگارنده را بیاد جمله معروف مارکس مبنی بر دین تریاک توده ها انداخت، شعاری که در آغاز فروپاشی نظام شاهی، بمنظور خنده و مسخره بر پرچمها در دست دینمداران تظاهر کننده، نقش بسته بود.   

آخوند خامنه ای، در ادامه سخنان خود، تاکید میکند مبادا که نسبت بقدرت الله تردید بخود راه دهید. سوء ظن بقدرت الله، در قرآن مورد مذمت قرار گرفته است. چه، با توکل به الله، آنچه محال و غیر ممکن است، باذن الله ممکن میشود. بعنوان مثال آز قران نقل میکند که با توکل بخدا: 

یک گروه کمی دُوروبَر طالوت توانستند باذن‌الله غلبه پیدا کنند بر یک دشمن گردن‌کلفت. 

آیا، این بدان معناست که نظام، نیز، در مصاف با امریکا و اسرائیل باید امید ببندد باذن خدا که پیروزی بر نیروی شیطانی امریکا و اسرائیل را ممکن نماید؟ امید بستن به معجزه الهی، در منظر ولی فقیه، آخوند خامنه ای، یک واقعیت است نه افسانه و نه نشان شکست و سامان بخشی به لشگری منهزم شده ولایت، در غزه و سوریه و لبنان و رفته رفته حشد شعبی در عراق و حوثی ها در یمن. اما، مشکل آنجاست که جانسین الله بر روی زمین، باخر خط رسیده است. راه بازگشت را نیز بر روی خود بسته است. بعید بنظرمیرسد که اینبار آخوند خامنه ای بتواند چندان امیدی به تداوم حکومت آخوندی تحت شرایط بحرانی موجود ببندد. مگر آنکه چشمان خود بر بمبارن تاسیسات هسته ای، موشکی و پهبادی ببندد، چنانکه گویی هرکز اتفاقی نیفتاده است، همچون گذشته ای نه چندان دور که در ان، نیروهای اسرائیلی از هوا تمامی سیستم دفاعی نظام را ویران نمودند. آیا، شرح واقعه ای چنین شرم آور، بگوش کسی رسید و یا باین غفلت ننگین کسی اعتراف کرد؟ 

 تردید مدار، که نظام برغم گفتمان جهاد و شهادت، برای بقای خود، بهر ذلت و خواری اماده است که تن بدهد و حقایق را، مثل، همیشه وارونه نموده شکست را پیروزی بخواند و خواری و حقارت را سرافرازی و سر بلندی. محالی که باذن خدا ممکن میشود. این بدان معناست که نظام به ویرانی در تاسیسات هسته ای و موشکی و پهبادی هم تن میدهد، بدون انکه واکنشی بدان نشان بدهد و یا کسی از آن با خبر شود. در همین اخیرترین خطبه اش بمناسبت برگزاری مسابقات جهانی قران خوانی، ولی فقیه، دست به وارونه سازی حقیت زد وقتی اظهار داشت 

اگر به شما میگفتند که بنا است غزّه‌ی یک‌وجبی، با قدرت بزرگی مثل قدرت نظامی آمریکا مواجه بشود، روبه‌رو بشود و با هم بجنگند، و غزّه غلبه کند بر او، شما باور میکردید؟ 

آری، این مردم امریکا و اسرائیل هستند که تشنه و گرسنه، خسته و کوفته، ویلان و سرگردان در ویرانه ساختمانهائی که روزی خانه و پناهگاه آن ها بوده اند، بر طبل پیروزی و شادی میکوبند. 

اما، خاطر باید آسوده داشت که نظام هرگز بدست نیروهای خارجی منهدم نشود. در عین حال هم براندازی نظام بدست نیروهای درونی، زمانی امکان پذیر میشود که زیر بنای دینی آنرا بازگشائی و تهی بودن درونش را به معرض نمایش بگذاری، چنانکه آنرا روانه عرصه خصوصی سازی، چه آرامبخش و فریبنده و چه خشونتبار و بیرحم و انتقام گیرنده. از آنجا که ساختار دین و قدرت در هم تنیده اند، بعید بنظر میرسد تا با خرافه گرائی و افسانه و اسطوره پرستی بمبارزه برنخیزیم، بتوانیم در براندزی نظام، براحتی پیروز شویم. 

فیروز نجومی

firoz nodjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com/

fmonjem@gmail.com