۱۴۰۳ فروردین ۳, جمعه


آگاهی جمع

و

!فروپاشی حکومت دین





شک و تردیدی نباید داشت که آنروزی نو روز خواهد بود که سلطه دین در کشور ما، نیز، به پایان رسد، همچنانکه، در اروپا، در قرنهای گذشته، حکومت دین از صحنه سیاست بیرون رانده شد و حاکمیتش بپایان رسید. اگر بگوئیم که حکومت فقهای مقدس و یا آخوندهای برخاسته از حوزه های علمیه هم بزودی بسر نوشتی مشابه دچار خواهند گردید، یک پیش بینی پیامبرانه نیست بلکه یک ضرورت تاریخی ست. در دوران پسا مدرن هم شاهد فرو ریزی حکومتهای ایدئولوژیک یکی پس از دیگری بوده ایم، در اروپای شرقی، از روسیه تا آلمان شرقی ودر اسیا، از تاجیکستان تا ازبکستان. چین کمونیست هم بقای خود را از طریق دور شدن از ایدئولوژی و تطبیق و همآنگی با نظام داد و ستد جهانی تامین نمود و تبدیل بیک قدرت جهانی گردید.

 

 آنچه که سرانجام نقطه پایان را بر حکومت دین در کشور ما میگذارد، روشنایی و بینایی و آگاهی جمع است. زمانیکه دین بعنوان ملجاء و پناهگاه، از دین، بعنوان قدرت و سلطه در ذهن جامعه از یکدیگر متمایز شناخته شوند، میتوانیم بگوئیم که بینان حکومت دین بلرزه در آمده است. این فهم که جایگاه دین، خانه و کاشانه است نه بارگاه قهر و قدرت، نشانی ست بر بسر آمدن دوران تاریکی و آغاز بینایی و دانایی جمع، نسبت به دین و باورهای دینی، نسبت به خرافه اندیشی و خرافه پرستی. آنزمان که جمع، قبل از هر چیز، بجدا سازی دین از قدرت درهمه عرصه های اجتماعی اقدام، دین را رهسپار عرصه خصوصی کند و قدرت را رهسپار عرصه اجتماعی وهم تعیین و تعریف نماید کم و کیف، شکل و شمایل قدرت را. بهمین دلیل، نخستین گام در خصوصی سازی دین، میتواند الغاء دین رسمی و یا آزادسازی پرستش از قید و بند قدرت باشد. زیرا که پرستش خدا، هر خدائی، از فهم و درک فرد بر میخیزد، نه از اراده ساختار قدرت.

 

البته که تغییرات از این نوع، رشد و تعالی آگاهی و یا وقوف جمعی به ذات دینی که با آن زاده شده اند، بسی  طولانی ست بلحاظ زمانی. کار امروز و فردا نیست. اما، این بدان معنا نیست که از آشکارسازی حقیقت دین، دین اسلام، دینی که آخوندها در این دوران بر جمع تحمیل کرده اند، خود داری نمائیم، تنها کنشی که در طول 45 سال گذشته از مخالفین گوناگون نظام سر زده است. چرا که اجتناب از درگیری با دین و یا مماشات با آن، صلاحدید کار سیاست است و بینش سیاسی، کسب قدرت است و حکمرانی. که نتیجه اش همین است، حکومت فقیه که پیش روی ماست: هژمونی دین و یا سلطه شریعت اسلامی برجامعه.

 

 ناگفته نماند که همزمان ما شاهد خیزشهای گوناگونی بوده ایم که همگان بسختی و با بیرحمی سرکوب گردیدند و نظام توانست از وقوع یک دگرگونی انقلابی تا حال حاضر جلوگیری بعمل آورد و با خاطر جمعی میتوان گفت تا آینده ای نا معلوم میتواند با ادامه النصر بلرعب عمر حکومت آخوندی را چندی طورانی تر کند. غافل از آنکه کمتر حکومتی پیدا شده است بتواند از وقوع تحولات ساختاری جلوگیری بعمل آورد. 

 

همین بس به تحولاتی بنگریم که در واقع نظام نتوانسته است از وقوع آنها جلوگیری کند، صرفنظر از هزینه هنگفتی که صرف سرکوب آنها کرده اند. همین بس که بوضعیت حجاب و اختلاط جنسیتها، تولید و مصرف نوشیدنیهای الکلی بنگری، در تمام این عرصه ها رژیم شکست خورده است. چرا که آزادی در پوشیدن و نوشیدن و در هم آمیختن، یک نیاز انسانی ست. آزادی برگزیدن در ذات انسان نهفته است وگرنه با حیوان چه تفاوتی داشت. البته که نظام توانسته است محدودیتها و ممنوعیت هایی را بوجود آورد، اما، بجای قوتگیری بیشتر، ضعیفتر گردیده و هر روز ضعیفتر هم میشود، ضعفی که در افزایش روز افزون دین گریزی بازتاب مییابد. اگر در گذشته، حتی دین گریزان چندین روز در سال را باحترام دین، از هر گونه فعالیتی دست میکشیدند، امروز دینداران گذشته هم آنروزهای گرامی مقدس را بفرصتی برای لذت از زندگی بکارمیگیرند. حال بگذریم از تعداد روز افزونی که از سر زمین دین میگریزند و بکشورهای دیگر مهاجرت میکنند.

 

با این وجود جایی برای یاس و نا امیدی نیست. دیر یا زود، آن لحظه فرا خواهد رسید، اگر تا کنون نرسیده است که جمع، برغم سرکوب و سختگیریها باین نتیجه، خواهد رسید که سخن دین و شریعت مقدم است بر سخن از قدرت و سیاست. یعنی که نتواند که از حکومت آخوندی عبور کند بدون آنکه جمع، تکلیف خود را با باورها و اعتقادات دینی خویش روشن نسازد. کنشی که با نگریستن بجهانی نو از دریچه زن زندگی آزادی، آغاز میگردد و با ستیز با ارزشهای زیرنبائی دین از جمله تسلیم و اطاعت و فرمانبرداری، ادامه می یابد، ارزش و باورهایی که در اجرای مراسم نمازگزاری روزانه و روزه داری در ماه رمضان و دیگر تعهدات شریعت، بازتاب مییابند. مراسمی که عبودیت و بندگی و پذیرش ذلت و خواری را در زندکی روزانه عادی و رفتاری پیش پا افتاده میکند، چنانکه هرگز وجود آنرا احساس نکنیم. چون در حالیکه چشمانم بسته و عقل و خردمان ببلوع نرسید ه باورها و ارزشهای دینی در ما نهاده میشوند. کیست که دین را برگزیند. این دین است که ما را بر میگزیند. آنهائیکه خود دین را بر میگزینند، در نتیجه بینائی بوده است و دانایی نسبت به ذات افسانه ای دین و باورهای دینی. مثلا، کدام انسان با عقل وخردی روایت پیامبر اسلام را مبنی بر چگونگی برگزیدن او به پیامبری باور میکند؟

 

طبری تاریخ نگار شهیر، از ابوذر غفاری، یکی از یاران نزدیک به محمد، نقل میکند که از پیغمبر سوال کرده است که: 

«اول بار چگونه یقین کردی که پیمبر شده ای؟»

گفت: «ای ابوذر، من به دره مکه بودم که دو فرشته سوی من آمدند یکی بر زمین بود و دیگری میان زمین و آسمان بود، و یکیشان به دیگری گفت: این همانست.»

دیگری گفت: « همانست.»

گفت: «او را با یکی وزن کن.» و مرا با یکی وزن کردند و بیشتر بودم.

پس از آن گفت: «او را با ده تن وزن کن.» و مرا با ده تن وزن کردند و بیشتر بودم.

آنگاه گفت: « او را با صد تن وزن کن.» و مرا با صد تن وزن کردند و بیشتر بودم.

آنگاه گفت : «ا و را با هزار تن وزن کن.» و مرا با هزار تن وزن کردند و بیشتر بودم.

یکیشان به دیگری گفت: « شکم او را بشکاف» و شکم مرا بشکافت.

آنگاه گفت : «دل او را برون آر.» یا گفت: « دل او را بشکاف.» و دل مرا بشکافت و قطرات خون از آن بر آورد و بیفکند.

آنگاه دیگری گفت: «شکم او را بشوی و قلبش را بشوی.» آنگاه آرامش را بخواست که گویی صورت گربه ای سپید بود و آنرا به دل من نهاد و گفت: شکم او را بدوز» و شکم مرا بدوختند و مهر نبوت میان دو شانه ام زدند و برفتند و گویی هنوز آنها را میبینم"(طبری، جلد سوم، ص 853)؟

 

آیا میتوان پرسید چه تعدادی آز باورمندان الله پرست باین داستان و یا شبیه بآن، بویژه در ارتباط با گزینش محمد به پیامبری آگاهی داشته و یا دارند؟ آیا این حادثه بجز در دنیای فانتزی میتواند در جایی دیگری بوقوع بپیوندد؟ آیا با آگاه شدن از توهمات، افسانه ها و اسطوره های صحرا نشینان عرب، هرگز میتوانیم انتظار داشته باشیم بستیز با دینی برخیزیم که قدرت در ذاتش نهفته شده، دینی که تا کنون، برای ما، چیزی با خود بارمغان نیاورده است جز نگونبختی و ذلت و خواری؟ بر عکس باور و ایمان دینی که با چشمانی بسته بدرون خود راه میدهیم، آگاهی برخاسته از تجربه حکومت دین، رهایی بخش است، رهایی از پرستش افسانه ها و اسطوره های دینی. بی دلیل نیست که دین گریزی در سطح وسیعتری از اقشار جامعه روزانه گسترش مییابد. همچنانکه جمع چشمان خود را میگشاید و حقیقت دین را مشاهده میکند، آخوندهای مقدس باید خود را برای سفر به "بهشتی" که الله برای آنها فراهم آورده است آماده سازند.

فیروز نجومی

firoz nodjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com/

fmonjem@gmail.com

 

 

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر