۱۳۹۹ مهر ۲۵, جمعه

 

از افسون دین

تا افسون عقل!



برفراز منبر قدرت، آخوند پروانه ورود به هر مقوله ای را دارد، از مقوله عبادی گرفته تا اقتصادی، سیاسی، روانی، جنسی، کیفری و جنایی و غیره و غیره. در هر مقوله ای از دانش بشری اخوند از تخصص بر خوردار است، چون اخوند دارای علم کافی (ثقه الاسلام کلینی،329) ست، بالاترین علمها. در واقع آخوندها را باید افسونگرانی دانست که افسون در لفظ آنها نهفته است، لفظی خالص گمراه کننده، پرزرق و برق و دهن پرکن، اما، تهی از معنا و مفهوم. حضرت ولایت فقیه، آخوند خامنه ای را باید یکی از آن افسونگرانی دانست که از مرتبه خدایی به اقسون ساده دلان پرداخته و می پردازد و در این امر بسی بسیار کار کشته گشته و مهارت هم پیدا کرده است.

پس چه تعجب آگر آخوند خامنه ای را در فضای مجازی در جایگاه فرماده کل قوا مشاهده نمایی که برای دانش آموختگان دانشگاه های افسری در دانشگاه افسری امام علی، خطبه بخواند و آنها را با دانش نظامی خود اقسون نماید.

البته در این خطبه، آخوند خامنه ای، از ابزار کهنه افسون، مثل ضرورت اعتقاد به توحید و معاد و محاسبه آخرت، به مثابه کلید گشایش در تمامی مشکلات و دشواریها بهره بر نگرفت. بنظر میرسد که آخوند خامنه ای، اینبار با افسونی کم و بیش تازه بمیدان اماده بود، افسون عقل و عقلانیت، نه توحید و نه معاد و نه جهاد و شهادت و نه حتی اسلام، بجای اینها، افسون اقتدار ملی و منافع ملی نشسته اند. او در بخشی از سخنانش میگوید

مبنای اقتدار در جمهوری اسلامی یک مبنای عقلانی و براساس محاسبات صحیح و منطقی درخصوص اندازه قدرت دفاعی، چگونگی تقسیم کار بین نیروهای مسلح و تعیین انواع ابزارهای دفاعی است.

در ادامه نیز میافزاید:

برای تأمین منافع ملی و حفظ موجودیت و هویت ملی باید محاسبات دقیق و منطقی از حد و اندازه واقعی تهدیدها و همچنین ظرفیت ها و استعدادهای واقعی کشور وجود داشته باشد.

این چرخش را البته که باید ناشی از تغییر و تحولاتی دانست که زمان بر زندگی بشر، بر مناسبات اجتماعی و بر رفتار و پندار و گفتار بشر تحمیل میکند. درست است که آخوند خامنه ای برای لحظه ای از شریعت دست برکشیده و عقل وعقلانیت را در آغوش گرفته است، اما، این بدان معنا نیست که ولایت نقطه پایان را بر ستیز و خصومت با زمان نهاده و از پس روی انصراف داده است.

ولی فقیه در ادامه خطبه اش در دانشگاه افسری امام علی "ترسوها " را از بکار گیری عقل بر حذر میدارد، چرا که وی تاکید کرد که:

 بعضی‌ها اسم عقلانیت و عقل را می آورند اما منظورشان ترس، انفعال و فرار از مقابل دشمن است در حالی‌که فرار کردن و ترسیدن، عقلانیت نیست.

اگر بخواهیم از این متن افسون زدایی نمائیم باید ازاین ابهام آغاز کنیم که اینجا بدرستی روشن نیست که آخوند خامنه ای از کدام عقل سخن میراند، بر مبنای عقل خدایی و یا عقل انسانی. درست است که از محاسبات صحیح و منطقی سخن میگوید، اما با بکارگیری کدام عقل و عقلانیت؟ او در ادامه سخنانش مکررا از محاسبه صحیح و منطقی در تعیین ظرفیتهای گوناگون، قدرت دفاعی و تقسیم کار در میان نیروهای مسلح، سخنفرسایی میکند بدون آنکه هرگز منظور خود را از عقل و عقلانیت روشن نماید. همچنانکه مفاهیمی همچون اقتدار ملی و منافع ملی در ابهام باقی میمانند. نیز، بدرستی معلوم نیست چکونه آنها را با اقتدارو منافع اسلام، میتوان آشتی داد. آیا امریکا ستیزی در خدمت اقتدار و منافع ملی ست و یا اقتدار و منافع اسلام؟ کدام یک با عق و عقلانیت در ستیزاند؟

 البته که میتوان گذار از افسون دین به افسون عقل را ناشی از فرو روی جمهوری اسلامی تا گلو در منجلابی دانست که بدست خود حفر نموده است. اما، از آنجا که گفتار و پندار و رفتار آخوند خامنه ای، در تبعیت و وفاداری به شریعت اسلامی شکل بخود گرفته است، منظور او از عقل و عقلانیت تنها میتواند عقل و عقلانیتی باشد که ریشه برگرفته است از عقل الهی، عقلی که الله در کتاب آسمانی قران، مبنای شریعت اسلامی، به منصه ظهور میرساند.

آخوند خامنه ای، برغم توصیه بکارگیری عقلانیت در تمامی امور، لزومی در پاسخگویی باین سوال نمی بیند که پس از چهل سال حکومت عقلانیت، چرا کشور در چینین وضع ناگوار و ذلتباری بسر میبرد بگونه  ای که معیشت مردمی را هم در معرض خطر قرار داده است؟. اگرچه، ولی فقیه مسئولیت را تلویحا بگردن مدیران تن پرور میاندازد و خاطر نشان میسازد که هرجا مدیران خسته نشو داشته ایم پشرفت کرده ایم.

 اما، اخوند خامنه ای مسئول اصلی تمامی بحرانها بویژه تشدید فشار بر اقتصاد کشور را ناشی از تحریمات ظالمانه شیطان بزرگ، امریکا دانست و تاکید کرد اگرچه عامل مشکلات و دشواریهایی که کشور با آن روبروست باید در خارج جستجو نمود، با این وجود علاج آن در داخل است. البته نه با افسون توکلت علی الله، و یا جهاد و شهادت بلکه با افسون عقل و عقلانیت، عقلی که ریشه برگیرد از عقل الهی، عقلی منقاد مطلق احکام و اراده الهی، عقل فقاهتی، عقلی که عقلانیت را در ستیز و ادامه خصومت با شیطان بزرگ، امریکا می بیند، در سرکوب و خاموشی، در درون و آتش افروزی در بیرون، درهشت سال ادامه جنک جهل و پوچی و متعاقب آن دست یابی به تکنولوژی هسته ای و اسلحه کشتار جمعی.

 معلوم ست که نیست کسی بجز آخوند خامنه ای. چون او همچون الله یکه است و بی همتا و گر اگر بود کسی دیگر حتما  از او می پرسید بر اساس کدام عقل و عقلانیت میتوان حکومت مطلق یک فرد را بریک جامعه توجیه نمود؟ عقل الهی و یا عقل انسانی؟

فیروز نجومی

Firoz Nodjomi

fmonjem@gmail.com

https://firoznodjomi.blogspot.com/

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر