مصاف توحید بر علیه طاغوت
!و سیلاب های ویرانگر
گفبیم که سیل آمد و
خروشان هم آمد، چه خسارتها و ویرانی ها که ببار نیاورد، چه خانوارهایی را بی
خانمان و
بی ملجا و پناه نکرد، متاسفانه اما نظام منحوس "اهریمنی" دین
اسلام، دینی که مظهر آن روحانیت است برهبری فقاهت، از بیخ و بن بر نکند و با خود
بزباله دان تاریخ نبرد. افسوس که در دوران اساطیر زندگی نمیکنیم. چه همه مصیبت ها
و نکبت ها از نظامی بر میخیزد که مهر "تقدس" بر خود کوبیده است. همه
فریادها را نه بر سر امریکا که باید بر سر نظامی بر کشید که بر سریر
"معصومیت" و "مظلومیت" بنیاد گذاشته شده است. در چنین جامعه
مقدسی ست که یک بارندگی شدید و نا گهانی، سیل آب سراسر کشور را می پوشاند. چه بخوبی معلوم شده است که الویت های نظام حاکم
نه حفظ جان و مال مردم در دوران بحران و سیل و طوفان و حوادث طبیعی، بلکه توسعه و
تعمیق نهادها و سازمانهای دینی دارای الویت اند، بویژه نهادها حوزه ای که زمانی با
پرداخت "وجوه" به مراجع تقلید مدیریت مشد.
اما، نباید فراموش کنیم
که این سیل ویرانگر در هر جامعه ای بوقوع نپیوسته است بلکه در جامعه ای بوقوع
پیوسته است که بر خلاف جوامع موجود چه مدرن و پیشرفته و چه سنتی و در حال رشد و
پیشرفته، جامعه ایست، که بر اساساس قواعد و مقررات برخاسته از دین اسلام بنیاد
گذارده شده است، دینی که "متولیان" آن قشری از جامعه است که بر خود نام
"روحانیت،" گذارده اند، حرفه ای که از طلبگی آغاز و به اجتهاد ختم
شود.
روشن است که در چنین جامعه ای پدیده های طبیعی
بویژه آنان که ویرانگراند، بخواست و تدبیر خداوند نسبت داده میشود و برای آزمایش
یندگان بظهور در آیند که در عین ویرانگری، آورنده نعت الهی نیز هستند. همچنانکه
ولی فقیه در سخنرانی اخیر خود اشاره نمود که تنها در ظاهر است که پدیده های طبیعی
خشن و ویرانگر بنظر میرسند اما، در "باطن" آنها خیر الهی نهفته شده است.
بعبارت دیگر، نمیتوان تاثیر دیدگاه دینی را در مدیریت زیست محیطی، نادیده گرفت.
برهمه روشن است که تخصص در امور زیست محیطی از منظر، حکومت دین، تخصصی ست که بدان
نیازی نیست. در بهترین وجه، یک حرفه زائد است و در بدترین وجه، حرفه ایست اختراع
غرب برای اهداف جاسوسی و دست اندازی بمنابع ملی. این خود نشان میدهد که نظام با
تمام نیروها و منابعی که در اختیار دراد، تا چه مقدرای به امادگی در رو درویی با
افات طبیعی، اندیشه میکند
و در برنامه های ساخت و سازی کشوری لحاظ میگردد.
هرگز فراموش نباید کرد و
بتکرار که ما در جامعه ای زندگی میکنیم که سعی میکند که رها از گناه و خالص
"اسلامی" باشد، جامعه مقدس و یا جامعه ای که بر آن "مقدسین "
حاکم اند. چه همگان میدانند که بخشی از خشم طبیعت ناشی از سیر صعودی گناهان و
معاصی انسان هاست. پس چه اهمیتی میتوان داشت اگر در تکنولوژی پیش بینی و جلوگیری
از پدیده های ویرانگر طبیعت، سرمایه گذاری شود یا نشود. بهترین راه آمادگی کاهش
گناهان است که آنهم از اولین روزهای روی کار آمدن آخوندهای بزرگ آغاز گردید. خرید
و فروش و مصرف نوشابه های الکلی، بستن کاباره ها و رستورانها و کابارها و دیسکتک
ها و تمام امکان تفریخ و طرب و شادی، چرا یکشبه تعطیل گردید؟ چون حرکت بسوی گناه
زدایی جامعه و ساختار مدینه فاضله آغاز گردیده بود. بی دلیل نیست که نظام بجای
آنکه رودخانه ها را لایروبی نماید، مسیر رودخانه را ترمیم و بر نگاهداری و وسعت
جنگلها بیافیزاید، سرمایه هنگفتی را پیوسته در خدمت مبارزه با "بدحجابی"
و جدایی جنسیتها، بزرگترین آفت اجتماعی، بکار گرفته و لشگرهای گوناگون ارشادی، امنیتی و
انتظامی، آشکار و مخفیانه سازمان داده شود تا پیوسته برحجاب زنان و ارتباط شان با
مردان نظارت نموده و متخلفین را در برابر دادگاه شرع محکوم و بمجازات و تنبیه
برسانند. پس از چهل سال صرف سرمایه گذاری در امر پوچ و بیهوده، گناه زدایی جامعه،
از گناهانی همچون بدحجابی و اختلاط جنیسیتها، بمحض تضعیف دستگاه تنبیه و مجازات.
نه از حجاب حرمتی ماند و نه از اختلاط جنسیت، حیثیتی.
ویرانی های سیل اب های اخیر
بیش از هرچیز به سوء "مدیریت،" بویژه از جانب دولت نسبت داده میشود. در اینجا نیز بار دیگر
لازم است که بیاد داشته باشیم که در جامعه ای روحانیت، قشری که از گدایی به شاهی
رسیده است و رویای ساختار مدینه فاضله را در سر میپروراند و حکومت خود را ادامه
حکومت پیامبر اسلام می انگارد نیز، مدیریت نیز شکل دینی و یا اسلامی بخود میگیرد که
لروما تابع قواعد و مقررات عقلانی و حقوقی نظام بروکراسی نوین نیست. آنچه در نظر
هم گرفته میشود نه "ضوابط" بلکه روایت است، نه شایستگی و تخصص بلکه
التزام و تعهد به نظام ولایت فقیه. یعنی کیفیت و مدارج علم و دانش و تخصصی در تعین
و انتصاب مدیریت نقش چندانی بازی نمیکند اگر در مرکز پیشانی پینه ای مشاهده شود،
پینه ای ضخیم نشان بر اطاعت و عبودیت، آنگاه براحتی میتوان بر راس سلسله مراتب
مدیریت صعود نمود.
بگذریم که قشر مدیریت
بویژه، مدیریت در سطح فوقانی نظام، یا از حوزه ها برخواسته از طلبگی آغاز و راه
اجتهاد را پیموده اند و یا ضمن تحصیلات دانشگاهی
درس طلبگی هم آموخته اند. اینان چون به علم و دانش
الله که نهایتا ریشه بر گرفته از قران، کلام الله، اگاهی می یابند خود را واجد
شرایط و شایسته هر مقامی در نظام مقدس اسلامی می بینند. مسلم است که مدیریت دینی
بیشتر به مصاف توحید و طاغوت می اندیشد، تا نجات جان و مال مردم در شرایط بحرانی. پس
چه تعجب اگر سیل آب فاجعه ببار آورد، اما، ولایت فقیه از مصاف "توحید و
طاغوت" و ایجاد "تمدن
نوین" بر اساس "عبودیت الهی " و "مبارزه با کفر و طاغوت،"
سخن بگویید، از مبارزه ای "اجتناب " ناپذیر، اما مبارزه ای که بدون هیچ
تردیدی به "پیروزی جبهه حق بر کفر میانجامد. وی در ادامه اخیرترین خطبه اش،
ضمن اینکه بعثت پیامبر اسلام را " جامع ترین، کامل ترین و ماندگارترین بعثتها"
توصیف نمود، میافزاید که:
امروز انقلاب اسلامی و نظام
جمهوری اسلامی ادامه بعثت پیامبر اعظم(ص) است و وعده خدا، پیروزی جبهه حق در مصاف توحید
و طاغوت است.
حضرت ولی فقیه البته که
از سیل خانمان برانداز هم سخن گفت، اما، بگونه ای که حادثه ای بوقوع پیوسته و
"مسئولین" نیز بوظائف خود نیز عمل کرده اند اگرچه هنوز "کارهای
زیادی " باید انجام شود. وی در حالیکه از همکاری مردم تقدیر نمود اعلام نمود
که به مسئولین تاکید کرده است به باز سازی ویرانی ها و جبران خسارات"
بپردازند.
بعبارت دیگر، سخنان
ولایت فقیه را میتوان بازتاب مدیریتی خواند بر خواسته از عقل اجتهاد و علم فقه و
الهیات. ولایت فقیه مسئولین را موظف و مکلف میسازد و ظاهرا همه مسئولیتهای اجرایی
را بآنها واگذار میکند. این در حالی ست که ولی فقیه، کسی که حرف آخر را میزند و
تصمیمی نهایی را در تمامی امور داخلی و خارجی اتخاذ نموده و مسئولین رده های
فوقانی نظام را خود برمی گزیند، چنان سخن میگوید که او دارای کوچکترین مسئولیتی
نیست. بدرستی روشن نیست که اگر مسئولین از اجرای فرامین ولایت سرباز زدند، مردم
باید یقه کدام مقام را بچسبند. مدیریت اسلامی، کارایی خود را در تقابل با سیل آبی
که سراسر کشور را پوشاند، بخوبی بمنصه ظهور رساند. نه مرکزی و یا مراکز گوناگون با
تشکیلات و سازمانها با وظایف مشخص و تعریف شده وجود داشت و نه همآهنگی و همکاری
بین سازمانهای دولتی و نیروهای انتظامی و امنیتی، بویژه سپاه پاسداران و ارتش. دیدیم
درگیریهای لفظی بین دولتی ها و سپاهی ها را.
ایران وایر، گزارش میدهد که تمامی نهادهای دولتی و نظامی و هر اداره و
سازمانی در مدیریت بحران، ساز خود را کوک میکنند. البته که این غافلکیر شدن نظام،
این ناتوانی با دوران بحرانی را باید ناشی از آن نگاهی دانست برخاسته از ادامه
مصاف "توحید و طاغوت، " نگاه فرا گیردین و لاجرم هیچ حادثه و یا پدیده ای در جامعه
اسلامی نیست که واقع شده و یا بوجود بیاید و برنگ و بوی دین اسلام آلوده نشود.
روشن است که آنچه هم اکنون
در پیش روی داریم نه تنها فاجعه سیلاب بلکه بحرانهای همزمان در مهمترین و حیاتی
ترین عرصه های زندگی، همه را باید بازتاب راستین مدیریت و هبری ای دانست که از آن
بوی گند دین، بوی گند دین اسلام بمشام میرسد. تردید مدار که تا آن زمان که تصور
شود که بحرانها و مصیبت هایی که مردم را چنین به سیه روزی و تیره بختی دچار ساخته
است، ریشه در سیاست و قدرت دارد و نه در دین و مذهب، حکومت آخوندی بر قرار خواهد
ماند. بخاط بسپر این هموطن که نقد حکومت آخوندی، از نقد دین میگذرد نه از نقد قدرت
و یا سیاست.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر