۱۳۹۲ اسفند ۴, یکشنبه

ابرو و حیثیت ولایت
بر روی میز مذاکره



حضرت ولایت پس از خروج از غیبت صغرا، ناگهان بر فراز منبر فرمانروایی در تبریز ظهور یافت.  در  دیدار با  "هزاران نفر از مردم  پر شور تبریز و شهرهای مختلف استان آذربایجان شرقی،" خطبه ای ایراد نمود که در آن آمریکا ستیزی را باوج خود رساند. یعنی آمریکا را بیش از همیشه بسی سخت و تند و تیزتر کوبید و خوار و حقیر ساخت.  دستگاه حاکمه آمریکا، رئیس جمهور و نمایندگان کنگره را به باد تمسخر گرفت و آنها را زیاده خواه، گزافه گو، بی ادب، پر رو، جنایتکار و خیانتکار با پرونده ای سیاه سراسر آکنده از اعمال ضد بشری و قدرتی شیطانی خواند.

فرمانروای کل، ولی فقیه، در خلال خطبه خوانی خود خطاب به "مردم پر شور " تبریز، چنانکه گویی نمودی ست از تمامی مردم ایران در سراسر کشور، گفت:

تصور برخی دولتمردان دولت قبلی و همچنین برخی دولتمردان دولت فعلی این است که اگر ما در قضیه هسته ای، با امریکا مذاکره کنیم، موضوع حل می شود. من هم به دلیل اصرار آنها بر مذاکره درخصوص موضوع هسته ای، گفتم مخالفتی ندارم اما همان موقع هم تاکید کردم که خوشبین نیستم.

چه فرمانراوی با عطوفتی؟ برغم خواست خویش و وقوف او به آینده، اجازه مذاکره در باره مسئله هسته ای را  صادر کرده است و گرنه بارها از بدبینی خود سخن گفته است، چنانکه گویی خود در معماری مذاکره هسته ای اصلا نقشی نداشته است و خود او نبوده است که طرح "مکر " «نرمش قهرمانانه» را ارائه داده بوده است. البته، برغم عدم خوشبینی نسبت به تعامل با قدرتهای جهانی بویژه آمریکا. نیز حتما بیاد نمیآورد که برای اقتاع مشتاقان جهاد و شهادت، گفته بود که  از مذاکره ضرری نمیبینم. چیزهایی هم میآموزیم. بگذریم که بسیاری بر آن باورند که حضرت ولایت، خود، حسن روحانی را برای فیصله دادن به مسئله هسته ای برگزیزده است که ممکن است چندان از حقیقت هم دور نباشد، اگر به نشانه ها و نمود ها نظر افکنیم.

اما، خداوند گار خامنه ای، به هرگونه که اراده کند میتواند، داستان سرایی کند. آنچه از دهن دین وقدرت بیرون آید مگر میتواند چیزی بجز حقیقت باشد؟ آیا کسی هست که بتواند به وی یاد آوری کند که او و تنها بوده است طراح اصلی توسعه غنی سازی هسته ای بهر قیمتی، بقیمت فروپاشی زیربنای اقتصادی، به قیمت تورم و گرانی بی سابقه، به قیمت کاهش 70 درصدی پول ملی، به قیمت عقب ماندگی و افزایش فقر و محنت در کشوربه قیمت محرومیت از تجارت و داد و ستد با جهان و از همه بدتر بقیمت تقلیل مردم ایران به یک گله ی گوسفند محروم از ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی؟

حضرت ولایت، اگرچه دیر زمانی ست که به این واقعیت پیش برده است که اگر قصد ماندن دارد باید جام رهر را سر بکشد. با این وجود  آنرا پیوسته به تعویق میاندازد و از نوشیدن آن بسیار هراسناک است. چرا که این دوران بسیار متقاوت است با دوران امامت خمینی. سرکشیدن جام زهر چندان ساده نیست و عواقب آن غیر قابل پیش بینی. زیرا که خامنه ای برغم عظمت دستگاه سرکوب گری که در اختیار دارد و توپ و تشر ها و تهدیدها، خمینی نیست. زبون و ترسو است و همیشه مردد و دو دل. این است که محور گفتمان او چیزی نیست مگر، "مسئولیت گریزی " محوری که در پس زبان خشونت و انتقام ستانی و یا گفتمان سلطه ستیزی پنهان گردیده است.

پس چه تعجب، اگر حضرت ولایت ادبیاتی به مراتب وقیحانه تر از ادبیات دشمن، بکار گیرد و ظاهرا بر تنش و تشنج بیافزاید و خطبه خود را با چاشنی گفتمان تحریک و تهدید و جهاد و شهات بیامیزد. چرا که خداوند خامنه ای هرچه محکم تر  بر طبل تنش و تشنح، میکوبد تا بتواند حقیقت را در پس آن پنهان سازد. که او و آیت الله ها و حجت الاسلام های حاکم هستند مسئول اصلی سیه روزی و تیره بختی مردم ایران.

فرمانروای کل، "رهبر معظم " در همان خطبه، به وحدت بین ولایت و ملت نیز اشاره کرد. او خود را یکی و یکتا با ملت ایران خواند؛ چنانکه گویی آنچه او بیان میکند همان چیزی ست که مردم میخواهند و یا اراده کرده اند. خواست و اراده او خواست و اراده مردم است. وی خاطرنشان ساخت که ملت با شرکت وسیع خود در راه پیمایی های سال گرد انقلاب؛ تو دهنی محکمی بر دهان قدرت های بزرگ فرود آوردند و به آمریکا این پیام را فرستادند که در محاسبات شان دچار اشتباه نشوند. چه باید بدانند که ولایت و ملت با هم  یکی و یگانه اند و جدا نا پذیر، کذبی که دیر زمانی ست که نه مردم ایران، نه آمریکا و نه دیگر قدرتهای جهانی لحظه ای بدان باور داشته اند. البته که بر حسب معمول خداوندگار خامنه ای با ابزار خطبه خوانی در حضور انبوهی از مردم، مردمی سرا پا گوش و آماده کوبیدن مشت در هوا و دادن  شعار مرگ بر آمریکا، وحدت ولایت و ملت را اصیل و حقیقی جلوه گر و به معرض نمایش میگذارد که هم در داخل خوف آفریند و هم در خارج.

بعضا بر آنند که افزایش آمریکا ستیزی و بر انگیختن غرور ملی هم دارای مصرف داخلی ست  و هم ممکن است برای تقویت دست مذاکره کنند گانش در میدان مذاکره با قدرت های بزرگ جهانی  بکار گرفته شود. چرا که برغم سخنان آتشین، حضرت ولایت به شیوه نرمش قهرمانانه ادامه مذاکرات را مورد تایید و تصدیق قرار میدهد. چه بخوبی آگاه است که راه پیشروی بر او بسته است و مذاکرات هسته ای  چیزی نیست مگر بزک عقب نشستن و پس روی آنگونه که پیشروی و پیروزی نظام جلوه گر شود با ابزار تغییر و تبدیل عملیات تاسیسات مشکوک و مظنون اتمی به فعالیت های مفید و غیر اتمی (اسلحه سازی)، تا فرمانروای کل رو سفید و بر حق از مخمصه غنی سازی هسته ای خروج یابد. چرا که حقیقت، آبرو و حیثیت ولایت را  در معرض خطر فروپاشی قرار میدهد، همان ولایتی که با "ولایت رسول الله " یکی ست، ولایت خدایی. چه مسئولیت چیزی نیست مگر لکه ننگی بر دامن ولایت و فقاهت، نفی "معصومیت " است و "مظلومیت." یعنی که یک گسست بزرگ تاریخی، گسست ولایت از رسالت و امامت، تقاطع بجای تداوم.

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi

fmonjem@gmail.com





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر