براندازی ولایت
از براندازی فقاهت، مظهر دین، میگذرد
سفر خداوند خامنه ای را در آخر مهر
ماه 88، باید سفری خواند پر انگیزه. اما انگیزه پیوند حکومت ولایت را با حوزه های
علمیه بر دیگر انگیزه ها باید ارجح دانست. چرا که شرایط بحرانی حاکم بر جامعه در
پیوند سی ساله دین با قدرت و یا شمشیر با شریعت، شک و تردید بسیار بوجود آورده
است. بعضی از مراجع تقلید و طلاب پیروان شان را که در حوزه های علمیه قم قرار
گرفته اند، سخت نگران ساخته است. مطمئن نیستند که نظام ولایت در نهایت به سود نظام
فقاهت باشد. هم اکنون، چه مخالف و چه موافق، مراجع تقلید و حوزه ها به زائده ای از
دستگاه قدرت در آمده اند. سرازیر شدن دلار های نفتی به حوزه ها، روش سنتی معیشت
طلاب بر اساس وجوه مردمی را متزلزل ساخته است.
بخش بزرگی از مراجع ارشد بطور علنی از نظام ولایت حمایت میکنند. برخی دهان
فرو بسته سکوت را مصلحت میدانند و آن تعداد معدود ی که دهان به اعتراض میگشایند،
صدای شان یا شنیده نمیشود و یا تهی از تاثیر است. طلبه های جوان و مشتاق کسب جاه و
مال، بسوی مراجعی تمایل دارند که مستمری بیشتری میپردازند و راه صعود در نظام
ولایت را هموار میسازد. هم اکنون بنابر قول ولایت فقیه روحانیت به دو بخش تقسیم
شده است "آخوند حکومتی و غیرحکومتی." تقسیم
بندی ای که ولی فقیه در در سخنان خود در
جمع طلاب حوزه ها"غلطی فاحش" خواند.
طبیعی ست که تقسیم حوزه ها و مراجع
تقلید به دولتی و غیر دولتی، حکومت مطلق ولایت را زیر سوال قرار دهد. افول مشروعیت
حکومت دین تحت شرایط بحرانی کنونی، تورم و بیکاری، فقر و محنت و تحریمات اقتصادی
از یک طرف، و افزایش خشم و خشونت، سرکوب و بیرحمی در برقراری نظم و انضباط شریعت، از طرف دیگر، ممکن است که موجب افزایش اقتدار آن
مراجعی شود که ولی فقیه "آخوند غیر دولتی " میخواند، مراجعی که احتمال
دارد که نقش سنتی خود را از سر بگیرند و
بر علیه بی کفایتی ها و سوء مدیریت نظام ولایت دهان به اعتراض بگشایند و مقلد ین
خود را در حمایت از نظام منع نمایند. خداوند خامنه ای به قم سفر نکرده بود که با
مرجع تقلیدی به مذاکره بنشیند. او به قم سفر کرده بود که عظمت و شکوه نظام ولایت
را به نمایش بگذارد و بر وحدت و یگانگی نظام ولایت و فقاهت تاکید نماید. در نتیجه
سفر او به قم چنان طراحی و کارگردانی شده بود که بتواند وحدت شمشیر و شریعت و یا
ولایت و فقاهت را با به نمایش گذاردن اقتدار خویش تحکیم و تداوم بخشد و به حوزه
ها، آیت الله ها و حجت الاسلامها و طلبه ها هشدار دهد که سرنوشت ولایت و فقاهت با
یکدیگر آغشته اند.
بدین منظور، نخست طراحان و صحنه سازان
بیت رهبری، استقبال با شکوهی از مردم به ظاهر شیفته و مشتاق از ورود خداوند خامنه
ای به شهر قم، ترتیب داده بودند. چنانکه خیره میکرد دوست و دشمن را، حسود و بخیل،
رقیب و رفیق را. در سخنرانی که در برابر "شیفتگان " خود ایراد نمود، دین
را با انقلاب و انقلاب را با مردم و مردم را با دولت و دین پیوند زد. گفت که
انقلاب 57، انقلابی بوده است دینی. چون مردم با اعتقادات دینی خود آنرا برپا داشته
اند. در زمانیکه هزاران هزار مردم را با هزینه و تدارکات و سازماندهی عریض طویل در
خیابانهای اطراف محل خطبه خوانی ولایت فقیه، گرد آوری کرده بودند، بدشوری میتوان
سخنان وی را مبنی بر یگانگی و یکتایی دین و مردم مورد چند و چون قرار داد. این از
ویژگیهای خداوندی، "رهبر معظم " انقلاب است، ولی برگزیده ی الله، که آنچه
بر زبان میراند نمیتواند چیز دیگری جز " حقیقت " باشد.
در برابر لشگر خصوصی دین، لشگر
بسیجیان، خداوند خامنه ای از "پیشرفت ها ی خیره کنده" "حرکت عظیم و
پر شتاب ملت و مسئولان،" با احساس غرور و برتری سخن راند. البته این حقیقت،
یعنی بنای مدینه فاضله اسلامی را و جلال و شکوهی که بدست آورده است، ولی فقیه خاطر
نشان ساخت که دشمن با استفاده از انواع وسایل ارتباطاتی از جمله وسایل اینترنتی،
وارونه جلوه میدهد. حال آنکه باید به آن مفتخر بود و بخود مباهات نمود. بنابراین
چه جای نگرانی ست.
در این دیدار پیوند دین و قدرت و یا شمشیر و
شریعت به سهولت انجام می پذیرد. چون بسیجیان که نماد خشم و خشونت، سرکوب و انتقام
جویی است، تنها در رکاب مقدس ولایت، تبلور شریعت، و به فرمان او ست که قمه از آستین خود خارج ساخته
و هر سری را بر زمین می افکنند. خداوند خامنه ای "بصیرت،
اخلاص و عمل به هنگام و به اندازه" را یکی از خصوصیات برجسته فرمانبران خود،
بسیجیان، خواند. که اولی را "تشخیص حق از باطل"، دومی را "انگیزه
الهی" و سومی را پرهیز از "افراط و تفریط در عمل" تعریف میکند که
البته در قاموس ولایت تنها میتواند به نرم و فرمانبر و از سر التزام به ولایت،
تجسم خشم و خشونت، تعبیر شود. مضاف بر این در پیوند زدن دین به قدرت، خداوند خامنه
ای اعلام کرد که "بسیج یکی از آیات الهی است." یعنی که بسیج،همچنانکه
کمی بعد اشاره میکند، "دست قدرت الهی ست" که همواره امام خمینی قادر به
مشاهده ی آن بوده است و فرمان تشکیل آنرا در دوران حیاطش صادر نموده است. بنا
براین، بسیح، دست الهی، میتواند شمشیر بر کشد و بر هرگردنی در دفاع از اسلام فرود
آورد. چرا که اسلام بدون شمشیر مثل شیربدون دندانهای برنده و چنگالهای تیز است.
خطبه خوانی در جمع بسیجیان، شمشیری بود که ولایت برکشیده تا درخشیده، چشم ها را
خیره ساخته و هراس و امید را بر انگیزد. با ولایت باشی، جاه است و مال و اقتدار.
بر علیه ولایت برخیزی حقارت است و ذلت و خواری.
به نقل
از " پایگاه اطلاع رسانی بیت رهبری،" ایلنا، گزارش میدهد که روز سوم سفر
آقای خامنه ای به سخنرانی "در اجتماع بسیار
عظیم و پرشور علما، فضلا، اساتید، مدیران مدارس و طلاب حوزه علمیه قم،"
اختصاص یافته بود. مقام معظم ولایت در این سخنرانی هیچ جایی برای شک و تردید در
اتصال و ارتباط تنگاتنگ نظام اسلامی با
حوزه های علمیه، مقر فقاهت، اجتهاد و آموزش علوم الهیات، باقی نگذاشت. که حوزه های
علمیه چه بخواهند و یا نخواهد با قدرت آمیخته اند. شکوه و عظمت نظام، شکوه و عظمت
دین است، دینی که مظهر آن فقاهت است و طلبه کری و بالعکس، افول ولایت نیز افول دین
است و حوزه های علمیه و مراجع تقلید. ولی فقیه هشدار داد که انفعال در عمل از نهاد
فقاهت که همیشه در بطن سیاست و اجتماع قرار گرفته بوده است، پذیرفته نیست. چرا که
سرنوشتشان با سرنوشت بارگاه ولایت گره خورده است. چرا که ذات آنها یکی است و از
جنس دین ساخته شده اند. خداوند خامنه ای به این ذات مشترک اشاره میکند و میگوید که
رابطه ی نظام اسلامی با حوزه ها مثل رابطه فرزند و مادری ست. پایگاه اطلاع رسانی
بیت رهبری گزارش میدهد که "رهبر معظم انقلاب، روحانیت و حوزه ها بخصوص حوزه
علمیه قم را «مادر و به وجود آورنده» نظام خواندند و بر این نکته تأکید کردند که یک
مادر، هرگز نمی تواند نسبت به فرزند خود غافل و بی تفاوت باشد."
اما خداوند خامنه ای باید خاطر جمعی های دیگری نیز بوجود
میآورد که نظام اسلامی، حکومت روحانیت نیست، "حکومت دین و ارزشهای دینی است
نه حکومت افراد روحانی." باین ترتیب خداوند خامنه ای بظاهر بار مسئولیت را از
روی دوش مراجع تقلیدی که نگران آمیختن دین و قدرت و شمشیر و شریعت در زمان غیبت
امام عج با یکدیگرند، بر گرفت. اگرچه بخش بزرگی از آیت الله ها و حجت الاسلام ها
از جمله حجت الاسلام مصلمحی وزیر اطلاعات، آیت الله صادق لاریجانی، رئیس قوه ی
قضائیه، و حجت الاسلام محسنی اژه ای دادستان کل کشور در مدیریت نظام ولایت مقام
های حساس را اشغال کرده اند. مضاف براین. غیر روحانیونی که دستگاه های احرایی و
قانونی و امنیتی و نظامی را رهبر میکنند، هیچیک کمتر از یک مجتهد نیستند و در سر
سپردگی آنها به ولایت و ظاهرا به شریعت دین اسلام تردیدی نیست. با این وجود خداوند
خامنه ای، حوزه های علمیه را از برگزیدن مواضع انفعالی بر حذر داشت و آنرا
"ضربه ای بر دین" و تقویت دشمن، خواند. اما وی خاطر نشان ساخت که
"حمایت نظام " از حوزه بهیج وجه در استقلال حوزه ها و نظام سنتی معیشت
بر اساس وجوهات مردم که در راس آن مراجع تقلید نشسته اند، خللی وارد نمیکند.
"رهبر معظم انقلاب،" روش های سنتی در مدیریت نظام فقاهتی و مراتب صعود
به قله رفیع اجتهاد را مورد تایید قرار داد و حفظ و نگاهداری آنرا تصدیق نمود. چون
اجتهاد، رمز بقا و تداوم رابطه ی نزدیک روحانیت با توده های مردم بوده است. آنگاه،
حضرت ولایت یاد آوری میکند که "نظریه
پردازی در همه عرصه ها از جمله سیاست، اقتصاد – مدیریت، مسائل تربیتی و دیگر مسائل
مطرح در اداره کشور، بر عهده علمای دین یعنی کسانی است که اسلام را می شناسند و
متخصص این امر هستند." بعبارت دیگر این چنین است که میتوان هژمونی ولایت را
تا ظهور امام عج، تضمین نمود، اسلامی ساختن آنچه اسلامی نیست، آنچه سنتی و سازگار
با شریعت نیست.
کسی نمیتواند با اطمینان بگوید که در تحکیم دین و قدرت و وحدت شمشیر و شریعت، تا
چه حدی، خداوند خامنه ای موفق بوده است.
تاکید بر دین و دفاع از یگانگی دین و قدرت، دین و مردم، شمشیر و شریعت، به این
واقعیت اشاره دارد که ولایت ادامه دارد تا قیامت که ریشه گرفته است از نهاد دیرینه
و سنتی فقاهت. بنابراین مخالفان و دگر اندیشان، دشمنان اسلام، خیال خود آسوده
دارند که براندازی نظام ولایت از براندازی این نهاد کهن سال فقاهت، مظهر دین میگذرد. بعبارت دیگر قدرت تنها
میتواند در پناه و بر بنیاد دین حفظ و نگاهداری شود. چگونه میتوان دین را از دل و
روان، از قلب و روح باورمندان به اسطورها و افسانه های رسالت و امامت، بیرون کشید؟
وحدت و یگانگی دین و قدرت، شمشیر و شریعت،
رمز بقای نظام ولایت است.
مسلم است که اگر گفتمان خداوند خامنه ای را جدی تلقی کنیم او
از واقعیتی خبر میدهد که کمتر کسی بدان واقف است. چرا که او بخوبی میداند که چگونه
نظام فقاهتی تسلیم و اطاعت، و تقلید و تبعیت را در نهاد مردم کاشته و آنها را به
مقلد و پیرو، رعیت و فرمانبردار خود تبدیل نموده اند. که فقاهت به تعصبات و تحجرات
و خرافات توده های مردم بخوبی آگاهی دارند. میدانند که احساس و عواطف، تمایلات و
عادات آنها را خود بدان شکل بخشیده اند. روشن است که خداوند خامنه ای از تصور آن لحظه ای که
مردم بر علیه دین بشورند، عاجز و ناتوان است. از تاریخ نیاموخته است که حکومت مطلق
خدا هم از هم فرو پاشیده است. که پس از چندین قرن حکومت مطلق خدا در اروپا،
سرانجام از مسند قدرت فرو غلتید و بال و پر آن برای همیشه منقطع گردید. زیرا که
انسان از حقارت و خواری رعیت برخاسته و در برابر خدا قد علم کرده بود. عقل و خرد انسانی را یافته پرده ابهام از این
حقیقت برداشته بود که جهان موجود را بشر بر ساخته و پرداخته ی دست و اندیشه ی اوست
. نگرانی خداوند خامنه ای بجاست. چون مردم سر انجام به این واقعیت آگاه شوند که از
استبداد مطلق فقاهت است که رنج میبرند. که در حال حاضر از علما و فقهای حاکم به
رهبری ولایت فقیه است که جامعه را به سوی حقارت و خواری کشانده است. این دین است
که عظمت و شکوه را در شمشیر و گسترش نیروهای قهر و قدرت می بیند، چون تنها از آن
طریق و بر اساس خشم و خشونت است که میتواند خود را مالک انحصاری حقیقت و تمامی سر
زمین ایران بداند. بعبارت دیگر، خداوند خامنه ای رهایی از دین را امکان پذیر
نمیداند. اگر او در دوران زندگی خود به اشتباه خود پی نبرد، تردید نباید داشت که
فرزندان او روزی به اشتباه پدرشان آگاه شوند. چرا که دیر یا زود مردم به استعمار و
استثمار، به ظلم و ستم، و خشم و خشونتی که در دین اسلام نهفته است آگاه خواهند شد
و نظام ولایت و فقاهت را از بیخ و بن برکنند.
سخنرانی های خامنه ای را در برابر
مردم قم، در برابر بسیجیان و دربرابر طلاب حوزه ها را در سایت های زیر ملاحظه
فرمایید:
، 28 مهر 1389Rajanews 1.
فیروز نجومی
Firoz
Nodjomi
fmonjem@gmail.com