۱۴۰۳ شهریور ۹, جمعه

 

آخوند و فرهنگ

!فریب و ریاکاری

 





بیش از یکهفته است که از دیدار ریئس جمهور جدید، دکترپزشکیان و اعضای کابینه، وزرایی که برای مدیریت کشور برگزیده بود با رهبر مقدس، ولی فقیه، آخوند خامنه ای میگذرد. این دیدار در نوع خود بی نظیر بود و خطبه ای هم که آخوند خامنه ای ایراد کرد، اگر چه تکراری بود، اما، نا دانسته، از آنجا که دوست دارد بزبان خدایی، سخن بگوید، خود را نیز، بیش از همیشه فاش کرد.

 

در آنچه که میاید، فهم و درک خود را از این دیدار و خطبه ای که فقیه اعظم، آخوند خامنه ای، ایراد کرد به خواننده عرضه میکنم. اما، قبل از پرداختن باین موضوع، دوست داشتم، مختصرا، خواننده را با محیط و یا محلی که این دیدار صورت گرفت، آنگونه که ویدیو نشان میدهد، آشنا نمایم، چرا که در این نوع دیدارها هر آنچه که مشاهده میشود با قصد و منظوری و رساندن پیامی به بینندگان، نمایش داده میشوند. مثلا، اگر برای اولین بار نباشد از موارد نادر است که فقیه اعظم را مشاهده کنی که، اگر چه در مرکز، در یک سطح با دیگر میهمانان، بر جایگاه خود قرار گرفته است. که خود قرار است حکایت از چرخشی نماید، هر چند کمرنگ، در رفتار اخوند خامنه ای، شبیه "نرمش قرمانانه،"  نسبت بروشها و سیاستها. در متن خطبه اش هم میتوانی به نشانه های از این چرخش، نیز برخورد نمود. مثل، وقتی که از روی بی میلی از اهمیت "ملت" و حفظ "ایران" سخن میگوید.

 

 بر اساس یک  تفسیر از  ویدیوی دیدار رئیس جمهور و ولی فقیه،  چینش مهمانان را بیانگر این واقعیت میداند  که ولی فقیه تنها با وزرای جدید ملاقات نمیکند که در واقع در کنار چپ او، پنج نفر اول، اعضای کابینه شخصی او قرار گرفته اند و در طرف راست او، ریاست جمهوری و دیگر وزرا و ردیف های پائین تر. در نتیجه فضای وسیعی که در وسط بوجود میاید که با گلیمهای، رنگ و رو رفته پوشیده شده اند، گلیمهایی گوئی که ده ها سال مورد استفاده قرار گرفته اند، بیش از هر چیز نمایان و بچشم میخورند و توجه را بخود جلب میکند. طرحی که با مشاهده آنها قرار است چیزی جز، فروتنی، بی مقدار شمردن دینای مادی و بی اعتنائی به زرق و برق آن به ذهن بیننده خطور نکند. در حالیکه، بسی بسیار زیرکانه تصویری را از آخوند خامنه ارائه دهد، چنانکه گویی، فقیه اعظم، نه در کاخهای مجللی زندگی میکند که زمانی در اشغال شاهان تاجداربوده اند بلکه همچون طلبه ای میزید، بیگانه با تجملات وزینتهای دنیایی، در جایگاهی حقیر پوشیده از گلیمهای رنگ و رو رفته و کهنه و پوسیده، تصویری که به تاثیر آن کمتر بیننده ای بیدرنگ بدان میتواند آگاهی یابد.

 

آخوند را نباید دست کم گرفت. چه، آخوند، قبل از هر چیز یک مبلغ حرفه ایست، بمعنای تبحر در تاثیر گذاری و نفوذ در باور و ارزشهای نهفته در شعور انسان بگونه ای مذبوحانه که در شکل خام و ناپخته، در فریب و ریاکاری بمنصه ظهور میرسند. آخوندها در این جهان، آن جهان دیگر را بفروش میرسانند، بعنوان یک حقیقت محض، با ترس از مکافات در جهنم و خوشزیستی در بهشت. یعنی که، در واقع، حرفه اصلی آخوند چیزی نیست مگر فریب و ریاکاری. حال یکی از فریبکارترین آخوندها، یکی از آنان که از کم زوری و از گدایی، به اقتدار و شاهی رسیده است، این جهان را برای یک ملت 85 میلیونی، به جهنم تبدیل کرده است تا بتوانی در آن جهان ماورایی پای در بهشت نهی و تا ابد در لذت و خوشی بسر بری. چه منطق بر خاسته از خرد انسانی؟ از این جالبتر هم میشود؟

 

 آخوند در زمانی حرفه تبلیعاتی را خلق کرد و آنرا نهادین نمود که تمدن غربی هنوز زاده نشده بود. اگر چه در دوران سلطه گری، بانیان کیش مسیحت، گرداندگان کلیسا خود دوران تاریکی را در تاریخ تمدن غرب بوجود آوردند. اما، برغم صدها سال تحمیل دین با ابزار غل و زنجیر، سرکوب و کشتار، زمینه ظهور روشنائی را بوجود آوردند. حال انکه، از آنجا که آخوند و فقیه و طلبه، دینمداران حرفه ای، زاده شیعه مسلک، بخش کوچکی از اسلام است، نه اسلام سنتی. یعنی که اسلامی فارغ از قشر دینمداران حرفه ای، بنام آخوند و فقیه و حکومت آنان بر جامعه. اسلام مدارن، نتوانستند با بر قراری دوران تاریکی، زمینه ظهور روشنائی را بوجود آوردند، چون اسلام از آغاز همزاد تاریکی بوده و همراه آن بجامانده است. تنها گاهی از روزنه ای بارقه از روشنائی به بیرون میجهید. بهمین دلیل هم علم و فلسفه در دوران اولیه اسلام پیشرفت چشمگیری را تجربه کرده است و دانشمندان، علما و فیلسوفانی همچون زکریای رازی، ابو علی سینا و فارابی در آن دوران بوجود آمدند. اگر قشر آخوند همچون دینمداران کلیسائی، تاریکی را بر سراسر اسلام در قرنهای اولیه بر جامعه حاکم میساختند، ممکن بود زمینه را برای ظهور روشنائی و آگاهی بآزادی را فراهم میآورد.

 

حال، اگر به متن خطبه رهبر مقدس، آخوند خامنه ای در دیدارش با رئیس جمهور و کابینه اش باز گردیم، خیلی طول نمیکشد که در یابی آخوند خامنه ای، کماکان، مثل همیشه، بازی فریب و ریاکاری را آغاز میکند. چرا که 35 سال است که هیچ مهمی، هیچ طرح و برنامه ای نیست که بدودن تایید او امکان اجرا را داشته باشد. در نتیجه، همگان آگاهند که امکان ندارد که مسند وزارتی را فردی اشغال کند که مورد تایید او نباشد. رهبر معظم، چنان با نرمخویی و آرامش در باره تایید وزرایی که میشناخته است سخن میگوید، چنانکه گویی او یک انسانی ست معمولی. مثل، همه آدمهای دیگر، پای را از گلیم خود فراتر نمی نهد. تنها وزرائی را که "صلاحیت" آنها "وثوق" شده بوده است تایید کرده است و خیلی ساده، مثل هرکس دیگر، از بیشتر آنان که شناختی نداشته است در باره آنها نظری نداده است. البته، آقای رئیس جمهور، دانسته یا نا دانسته برای جلوگیری از بحث و جدل در میان ولایتمداران مجلس، حقیقت را آشکار ساخته بود که وزرایی که به مجلس آورده بود برگزیده شخص ولایت فقیه بوده است و اخطار داد که بی جهت به جنک و جدل نپردازند. آنگاه هر اختلاقی در باره وزرای برگزیده، بزودی خاتمه یافت. حرف رهبر مقدس همیشه حرف اول بوده است و حرف آخر و هنوز هم هست.

 

اگر، آخوند خامنه ای خطبه اش را با خالی کردن شانه خود از زیر بار مسئولیت آغاز نمود. اما، مابقی خطبه خود را صرف آموزش وزارت و مدیریت و ریاست به وزرای برگزیده نمود. چنانکه گویی به دانش اموزان دبستان و دبیرستان درس میدهد که مبادا، غفلت کنید 4 سال مدت کوتاهی است اما کارهای بزرگی میتوان انجام داد، همانجا که از خدمات ارزنده ریاست جمهور گذشته، آخوند رئیسی، برگزیده خود، یاد کرد که در طول 3 سال به چه خدمات بزرگی که دست نزده است. آنگاه به آموزش درس وزارت پرداخت که شناخت ظرفیتها، استعدادها  و ایمان و شوق مذهبی و سیاسی، نقش مهمی در پیشرفت دولت در مدیریت کشور بازی میکند. که همکاران را باید از میان جوانان مومن و پر انگیزه برگزینند تا به سرمایه آینده کشور تبدیل گردند. که باید در برگزیدگان کارشناسان، مواظب بود که آنانی را که فقط لباس کار شناسی بتن کرده اند بر نگزیند و هرگز با آنها مشورت نکنند. و وزرا را به سفر به استانها، حضور در میان مردم و دیدن واقعیت از نزدیک تشویق نمود.

 

در میان خطبه اش، آخوند خامنه ای، سر انجام به مطلب مورد علاقه اش هم رسید، عدالت. که باید آنرا یک امر واقعی تصور کرد و طرح و برنامه ها باید بگونه ای تنظیم گردند که پیوسته باعث کاهش اختلاف طبقاتی شود. که اگر بدین منظور قانونی نیست دست بقانون ریزی بزنید، از الویت ها در ادراه کشور باید استفاده کرد. الویت هایی مثل تکنولوژی هسته ای و تکنولوژی هوش مصنوعی. بویژه فضای مجازی را نباید بدون کنترل "ول" کرد، آنرا در تبعیت از یک قانونمندی، باید بدامن مدیریت خود بکشانید. البته که الویت رهبر مقدس برچیدن بساط اینترنت است.

 

خطبه ای که رهبر مقدس، آخوند خامنه ای برای ریاست جمهوری و وزرای او سر داد، بسی بسیار طولانی تر از آن چیزهایی ست که در بالا، مختصرا، بدانها اشاره ای شد. اما، بسنده، همینقدر که نشان دهیم آخوند خامنه ای، مثل، تمام استبدادگران، در نزدیک به پایان حکومت مطلقه خود، بیشتر دچار توهم میشود و به جانشین سازی توهمات خود با واقعیت تمایل بیشتری نشان میدهد. در خطبه ی آخوند خامنه ای که باختصار در بالا ارائه شد، آیا سخنی از گرفتاریها، مشکلات، از درد و رنجی که مردم بطور روزانه تحمل میکنند اشاره ای هم دیده میشود. آیا از فقر و گرسنگی ای که دامن بخش بزرگی از جامعه را فرا گرفته و بیش از 50% آنان زیر خط فقر که رسما 20 میلیون تومن در ماه تخمین زده شده است، آخوند خامنه ای یادی هم کرد؟ شاید، اصلا از اعتصاب پرستاران بی خبر باشد و هرگز نداند که متوسط حقوق پرستاران 12 میلیون تومن است. یا شاید تصور میکند 12 میلیون تومن همانقدر دارای ارزش است که قبل از 57 دار بود و میتوان با آن چندین خانه و چندین اتومبیل شخصی و غیر شخصی خریداری نمود؟

 

یعنی که در شرایط موجود از هر زاویه ای که به حکومت اسلامی بنگری، نمیتوانی نظام را دست به گریبان بحران های  بیشماری نبینی، بحرانهایی بر ساخته دست نظام و تمامی گنده گویی های آخوندی، بحرانی هایی که زندگی روز مره را سراسر پر از اضطراب و دلهره، تشویش و نگرانی، ابهام و حیرانی میکند. قیمتها تا کجا بالا میروند؟ آیا فردا نان هم در سفره پیدا خواهد شد؟ آ یا آبی هست که بنوشیم و با خود را با آن بشوئیم و طهارت بگیریم؟ کمتر میتوانی کسی را بیابی که بتواند دور نمایی از فردایی نزدیک در ذهن خود رسم کند.

 

 

 آنها که میتوانند پا بگریز از کشور میگذارند و همه خطرات جانی و مالی را میپذیرند. مردم در حالیکه در هوا معلق اند، زندگی را میگذرانند، زندگی ای که بر آن خطر جنگ سایه افکنده است، زندگی ای که هر روز سخت تر شده است. گرانی بیداد میکند، رمق مردم را کشیده است. بیکاری و نا امیدی مزمن و کشنده ای بر دامن بسیاری از جوانان نشسته است. مردم خود را بی پناه احساس میکنند. وقتی ولی الله، حکومت میکند، مردم دیگر حتی نمیتوانند به الله پناه ببرند.

 

این گوشه ی بسیار کوچکی از واقعیت بود که رهبر مقدس، آخوند خامنه ای در خطبه ای که در دیدار با ریاست جمهوری و اعضای کابینه اش ایراد نمود، حتی اشاره کوچکی هم بان نکرد. البته، در اینجا به تمامی گرفتاریها از جمله رشد بی سابقه بی عدالتی و رشد نه اختلاف طبقاتی، بلکه اختلاف بین اقلیتی مالک ثروت عظیم و قدرتی خارج از مرزهای شناخته شده و اکثریتی فقیر و درمانده و مایوس. از فساد و تباهی، از رشوه و رانتخواری، از رواج تن فروشی و ربودن اشیا در ملا عام، از شیوع سرقت، بزرگ و کوچک، هر جا که فرصت دهد؛ نیز، از هوای آلوده و تخریب محیط زیست، و بطور کلی، از بلایای خانمان براندازی که در این 45 سال مردم ایران بدان گرفتار شده اند، نه تنها، رهبر مقدس، جانشین الله، خداوند یکاتا و یگانه، فقیه معصوم، آخوند خامنه ای در خطبه ای که در دیدار با رئیس جمهور و کابینه اش خواند، اشاره کرد و نه این نگارنده میتوانست بر تمام آن نگون بختی ها، آن ظلم و ستمی که مردم بواسطه باورهایشان تحمل کرده اند، بپردازد، حتی با مختصرترین شیوه بکارگیری و استفاده از کلمات و زبان.

 

اما، در پایان باید ابراز جای بسی امیدواری نمود که هم اکنون، جنبشی در خود و یا بالقوه وجود دارد که بسیاری را بهم پیوسته است. در شرایط موجود، بعید بنظر میرسد بتوان بردوش شخصیتی تاریخی، همچون گذشه، از حکومت آخوندی عبور کرد. با تغییر و متحول ساختن فرهنگ است، با عبور از فرهنگ جهاد و شهادت، باورها و ارزشهای حاکم و بر افراشتن پرچم ارزشهای نوین، ارزش زن زندگی آزادی است که میتوان، از حکومت آخوندی عبور کرد و ارزشهای رهایی و آزادی را از کوری و تاریکی و تعصب و کین خواهی نجات بخشید. در آن زمان است که میتوان دوران نظام استبداد مضاعف دین و قدرت را به پایان آورد.

 

فیروز نجومی

firoz nodjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com/

fmonjem@gmail.com

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر