حکومت اسلامی واژگون گردد
!اگر زن حجاب از سر برگیرد
امروز حکومت اسلامی در اصل به هیچ نمی اندیشد
مگر تداوم و بقای نظامی که بر اصل تبعض جنسیتی بنا گذارده شده است، بر حسب قواعد و
مقرارت شریعت اسلامی، بگونه ای که یک جنسیت، مرد مالک و ارباب
و فرمانروا شود و دیکری برده و رعیت و بنده، حکومتی بس بسیار شبیه به حکومت
نژاد پرستان، حکومتی که در آمریکا، ممنوعیت ها، محدودیت ها و محرومیت سیاهان را
قانونی و به هنجارهای اجتماعی تبدیل نموده بود.
جامعه اسلامی نیز قبل از هر چیز بر پایه و اساس
تبعیض علیه زنان بنیان گذاری گردید. بیدرنگ با اجباری ساختن حجاب، نیمی از ملت را
از ابتدایی ترین حقوق انسانی شان محروم نمود، چنانکه گویی زنان فاقد عقل و خرد اند
و ناتوان از گزینش پوشش مناسب برای خویشتن. اگر حجاب بدون بر خورد با مقاومتی، بر
جامعه سلطه افکند، بآن دلیل بود که حجاب در فرهنگ ما، شیء، مفهوم و یا حتی بهتر،
"نهادی" بیگانه نبوده است. حتی سالها پس از "کشف حجاب،" یکی
از تحولاتی که میتوانست ریشه عقب ماندگی را ازبیخ و بن بر کند، زنان سالخورده و
سنتی هنوز از حجاب استفاده میکردند. بعضا، زنها برغم عادی شدن بی حجابی، بدلخواه
خود با حجاب ظاهر میشدند. افزوده بر این،
زنانی که به فرائض دینی خود عمل میکنند، وقتی نماز میخوانند و روزه میگیرند و
عبادت میکنند، حجاب به سر میکشند، چنانکه گویی از بی حجابی در برابر الله، خدای یکتا و یگانه، احساس
شرم میکردند و میکتند.
این بدان معناست که حجاب ظاهرا در جامعه ما هرگز
بزشتی و ذلتبار بودن یوغی که برده بر گردن و غل و زنجیری که بدست و پا دارد، بنظر
یکسان نرسد، در حالیکه دارای یک کاربرداند. یعنی زن و برده، هردو، نه بخود، بلکه
بانسان دیگری تعلق دارند، زنان، کی هستند، چه هستند، چه احساسی دارند و به چه چیزی
میاندیشند چندان مهم نیست. اگرچه بنظر
میرسد فقها و علمای ما بدین لحاظ چند قدمی جلوتر از شیخ های افغانی اند
"برکه" را اجباری نساخته اند، اما حجاب را بهمان گونه بکار میگیرند،
بمثابه ابزار تبعیض علیه یک جنس. حجاب زن را مجبور میکند که نه بر اساس میل و ارده
خود بلکه بر اساس اراده الله، خداوند یکتا و یگانه (بعضا، به اراده فقها استناد
میکنند) زندگی خود را شکل ببخشند. یعنی که در واقع حجاب، نماد تسلیم میشود و اطاعت
و فرمانبری. با این وجود، حجاب در نزد بسیاری نه مایه حقارت و خواری بلکه حتی مقدس هم شمرده میشود. چون الله خود در باره
حجاب بسی آیه ها به رسول خویش مخابره کرده و در سوره های مختلف از جمله سوره های
"نحل و "نسا" در قران، کتابی که کلام الله در آن ضبظ گردیده است،
در سروری مرد بر زن تردیدی بجای نمیگذارد.
زنان حجاب را پذیرفتند، آما، سنگینی آنرا همچون ، یوغ بردگی بگردن خود احساس نمیکردند، اگرچه
بردگان سیاه نیز ببردگی خود خو گرفته و اخلاق و شیوه زندگی تسلیم و اطاعت را پذیرفتند،
برغم مقاومت بردگان آگاه و دانایی که جنبش الغا برده داری را براه انداخته بودند. نظام برده
داری، نزدیک به 300 سال ادامه یافت بآن دلیل که برده داری قانون حاکم بر جامعه
بود، قانونی که در خدمت حفظ سلطه و مالکیت برده داران بر برده، به ثبت رسیده بود.
این در حالی بود که تنها 3 درصد از سفیدان
پوستان برده دار بودند. اما، قواعد و
قوانین بردگی و نظام تبعیض نژادی را اکثریت سفید پوستها پذیرفته بودند. چرا که حتی
فرودستان سفید پوست نیز خود را با قشر ممتاز و مقتدر جامعه برده داران شناسایی و نسبت
بسیاهان احساس اقتدار و برتری میکردند. بهمین دلیل برتری نژاد در باور و ارزشهای
سفید پوستان نهادین گردیده و در رفتار و کردارشان بازتاب می یافت. این سفیدان
بودند که از ورود یک سیاه پوست به رستوران، عصیان زده میشدند. سیاه پوستان همیشه و
در همه حال خود را باید در خدمت سفید پوستان میدیدند. مثلا، اگر سفید پوستی حق
خواندن کتاب و به کتابخانه رفتن و حمل کتاب را امری عادی میدانست، سیاه پوست نه
میتوانست به کتابخانه برود و نه اجازه کتاب خواندن داشت. سواد آموزی یکی از فعالیت
های مخفی سیاه پوستان در هنگام بردگی بود. زمانی حتی اروپائیان را نیز سخت تنبیه
میکردند اگر به سیاه پوستی خواندن و نوشتن می آموختند. که خود در عادی ساختن و
طبیعی جلوه دادن تبعیضات نژادی نقش مهمی در تداوم نظام برده داری بازی کرد.
در مقام
مقایسه، در حکومت اسلامی نیز، برغم مقاومت جنبش زنان در ابتدای انقلاب، سرانجام
شرایط اسارتبار حجاب پذیرفته شد. اکثریت زنان، حجاب را همچون یوغ بردگی، نماد
تبعیض و سلطه یک جنس بر جنس دیگری نمیدیدند و برضایت بدان تن دادند.مردان نیز حجاب
را عادی پنداشته و با آن کنار آمدند. مردان حتی اگر تحمیل حجاب را تجاوز به حقوق
زنان بشمار آورند، جای شک و تردید است که آنرا تجاوز به حقوق خود ببیند.
واقعیت اینست، بدون حجاب، زن از همه چیز محروم
است. حتی بعید بنظر میرسد زنی بدون حجاب بتواند پای خود را ار حریم خصوصی به بیرون
بنهد. هم اکنون بجرم بدحجابی مورد انواع اذیت و آزار گشت های مختلف ارشادی و
انتظامی قرار میگیرند. مثل سیاه پوستان در آمریکا، راه گریز و رهایی برایشان وجود
ندارد. سیاه پوستی که از جنوب به شرق آمریکا میگریخت بدون نشان دادن سندی مبنی بر
رضایت برده دار، به مالک خود باز گردانده میشد و چنان تنبیه و مجازاتی را باید
تحمل میکرد که اندیشه گریز بسر برده ی دیگری نیفتد. زن نیز بدون حجاب نمیتواند حتی
پا بگریز بگذارد. او را درسی میآموزند که هرگز اندیشه رهایی از مغزش خطور نکند. مردان
نه تنها پذیرفتن حجاب را دون شان خود
نمیدانند، بلکه بعضا اگر بدان مفتخر نباشند، خود را خنثی و یا حجاب را کم
اهمیت میدانند. در بهار آزادی چپ های انقلابی مبارزه زنان و حجاب اجباری را به پس
از پیروزی خلق بر امپریالیسم جهانی موکول میساختند.
حال آنکه آنچه سلطه حکومت اسلامی را بر تمامی
جامعه امکان پذیر ساخته است، حجاب اجباری ست. با اجباری ساختن حجاب نه تنها زنان
بلکه کنترل تمامی جامعه را اسلامیست های ولایت پرست بدست گرفتند. بی جهت نیست که
پس از نزدیک به 36 سال، حجاب زنان هنوز یکی از معضلات بزرگ نظام ولایت است. امروز تحکیم نظام تبعیض علیه
زنان خود را در مخالفت با "ساپورت پوشی" و تنبیه و مجازات قانونی برای
یپشگیری از بارداری، بیان میکند. چه جورابهای تنگ و چسبان، در حالیکه میپوشانند،
اندام زنان را برجسته تر و در واقع زیبا تر نشان میدهد. علی مطهری، خود، یکی از
پاکدینان مستقل مجلس شورای ولایت، همراه 195 نماینده دیگر چندی پیش از این بیانه ای صادر کرده بودند
مبنی بر هشدار به رئیس جمهور در باره گسترش بدحجابی. سپس وزیر کشور را به مجلس
فراخواندند که از او بخواهند توضیح دهد که چگونه ممکن است در یک جامعه اسلامی
زنانی پیدا میشوند که ساپورت میپوشند. همراه این سخنان همزمان نیز ویدیوی زنان ساپورت پوش در صحن مجلس بنمایش
گذارده شده بود.
پس
معلوم میشود وزیر کشور مسئول حفظ حجاب زنان و یا حفظ نظام تبعیض جنسیتی بر طبق
تعریف علی مطهری نیز هست و اگر در مدیریت حجاب زنان غفلت کند، مورد مواخذه قرار
میگیرد. وزیر کشور هم در پاسخ گفت که ساپورت پوشان معدودند و قلیل که نیازمند به
اقدامات انتظامی نیست. آقایان نمایندگان باید زیاد نگران نباشند. این گفتگو بین دو
نماینده قوه مقننه و مجریه، یاد آور بازی معروف بازجوی خوب و بازجوی بد است، تا
اسیر را بتوانند بفریبند و او را به تسلیم و اطاعت وا دارند. اما، چه این مقایسه
را بپذیریم و چه نه، زیاد تفاوتی نمیکند. زیرا که اصلاح طلب دو آتشه هم، حجاب را
همچون نماد اسارت زن و جامعه نمی بیند. اما هردو بخوبی آگاهند و در عین حال دلواپس
آنروزی اند که بی حجابی بر حجاب اسلامی غلبه کند و نظامی که بر اساس تبعیض جنسیتی
بر پا گردیده است، براندازی گردد. این است که باین فکر افتادند که اگر تا کنون،
بعداز 36 سال سلطه حجاب، زنان را خانه نشین نکرده ، پی بمنطور اسلامیزه کردن جامعه
زنان را به ماشین های جوجه کشی انسانی تبدیل و از حضور زنان در سطح جامعه جلوگیری
بعمل آورند. محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور پیشین، قبل از پایان دور دوم ریاست
جمهوریش، اعلام کرد که برای تولید هر فرزندی به مادر یک میلیون تومن پرداخت خواهد
کرد. بنا بر فرمان ولایت فقیه، جمعیت ایران باید به دو برابر افزایش یابد. زهی
خیال باطل. چرا که حکومت اسلامی بخوبی واقف است که به یکباره از هم فرو خواهد
پاشید اگر زن حجاب از سر بر گیرد.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر