انفعال جمعی،
رمز بقای حکومت دینی!
شاید زمان آن فرا
رسیده است که نو بیاندیشیم و راههای تازه برای برون رفت از این ظلمت و تاریکی و بیابیم
و رهایش از سلطه حکومت آخوندی را در آغوش کشیم. تردیدی نیست راه نو و رهایش از بند
احکام اسلامی-فقاهتی، ازنقد و نفی دینی میگذرد که بواسطه قشر مفتخوار آخوند بر
جامعه ما، قریب نیم قرن است که سلطه افکنده است.
تردید نمیتوان
داشت که نزدیک به نیم قرنی که از حکومت آخوندی میگذرد، مقاومت و مبارزه علیه نظام
مقدس سرکوبگر ادامه داشته است. از همان آغازین روزهای جلوس آخوند بر منبر قدرت، شمشیر
شریعت چه سرها را که بر زمین نیافکند. کشتاری که بر پشت بام نشمینگاه رهبر حکومت
اسلامی آغاز گردید و با سرکوب متحدین چپ و لیبرال و دمکرات و ملی گرا و مطالبه
گران منطقه ای و چندین کشتار جمعی، از جمله قتل عام 4500 نفر از زندانیان سیاسی در
67 و قتل های زنجیره ای و اعدامها زوزانه ادامه یافت.
تا کنون، نیز،
حکومت آخوندی نشانداده است که کوچکترین تردیدی در سرکوب سرپیچی و سرکشی و هنجار
شکنی بخود راه ندهد و نخواهد داد. اگر قهر و خشونت، کشتار و خونریزی، حبس و شکنجه
مردم را، بیش از 40 سال بانفعال کشانده است چه لزومی دارد که نظام از بکارگیری
ابزاری بهره ده، ابزاری که ترس و وحشت ایجاد میکند خود داری نماید.
یعنی که پدیده
انفعال جمعی که خود را در سراسر دوران حکومت اخوندی بمنصه ظهور رسانده است، بدون
تردید، میتوان به قهر و خشونتی نسبت داد که نظام در سرکوب مخالفین خود بکار گرفته
است. اما، واقعیت آن است که پدیده انفعال جمعی، ممکن است موجبات دیگری، افزوده بر
قهر و خشونت، شکنجه و اعدام هم داشته باشد. واقعیت آنستکه، برغم افزایش دین گریزی،
نمیتوان نقش دین را در تولید و باز تولید انفعال جمعی نادیده گرفت.
اینجا از انفعالی
سخن میگوییم که همچنان ادامه دارد، برغم اعتصابا و تظاهرات و اعتراضات حرفه ای و
صنفی بطور روزانه و چندین خیزش مردمی، مثل 96
و 98 که صدها نفر در آنها بدست حکومت اسلامی بخاک و خون غلتیدند. پدیده
انفعال در پذیرش وضع موجود، امتناع از اعتراض و مقاومت، آری گویی بجای نه گویی و
بی اعتنایی بمبازه مبارزین شجاعی که جانشان ذره ذره از آنان بیرون کشیده میشوند.
بعنوان
نمونه، در حیرتم که جامعه ما به دستگیری سپیده رشنو بجرم بدحجابی، چه واکنشی از
خود نشان داده است. حتی پس از آنکه نظام، او را در دستگاه تبلیغاتی خود، بمعرض
تماشا گذارد تا به همگان نشان دهد که چه حیوان وحشی و درنده ای را بتور کشیده است
و چیست آخر وعاقبت، سرکشی و سرپیچی و هنجار شکنی، بویژه شکستن هنجارهای مقدس
اسلامی. زنان، بکدام تجمع بحمایت از رشنو دست زدند؟
البته که در
همدردی با رشنو شک و تردیدی نیست، اما، ما پدیده انفعال تنها زنان را در بر
نمیگیرد، در حمایت وهمدردی با رشنو همانقدر زنان را میتوان مسئول دانست که مردان
را. بعبارت دیگری میتوان گفت که پدیده انفعال فراتر از مرز جنسیت و دفاع از رشنو
میرود. مگر تاکنون، شاهد بر کدام اعتراض و تظاهرات جمعی بوده ایم در دفاع از
فعالین سیاسی از جمله نرگش محمدی و نسرین ستوده و دیگر زنان و مردان نه گویی که در
سیاهچالهای نظام بسر میبرند؟
پدیده انفعال،
بعنوان یک پددیده اجتماعی دیر زمانیست که ما شاهد آن هستیم. یعنی که پدیده ایست
تاریخی. درست است، ترس و وحشتی که نظام توانسته است بر جامعه حاکم نماید تاثیر
بسزائی در تداوم پدیده انفعال جمعی داشته است. اما، نمیتوان، نقش دین اسلام را -
نه در نیم قرن گذشته- نه، حتی بقول استاد عبدالحسین زرین کوب، در دو قرن سکوت،
بلکه در 1401 سال گذشته در تولید و باز تولید پدیده انفعال نادیده گرفت.
این بدان معناست که انفعال پدیده ای ست نهادین
در جمع که از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد بواسطه برگزاری مراسم گوناگون
عبادی، از جمله عبادت روزانه و نمازگزاری. اخیرا، آخوند پناهیان لذت نمازگزاری را،
بنا بر حدیث نقل از رسول الله، کنشی تعریف میکند که در نهادش لذت همآغوشی مرد و زن
نیز نهفته است. یعنی که آخوند پناهیان در تولید و باز تولید انفعال است که امروز
خود را ناچار می بیند که تقدس را همخوابه لذت بکند. او، پس از نیم قرن بر فراز
منبر قدرت باشکار سازی راز ناگفته میپردازد و خاضعانه اعلام میکند که در برگزاری
مراسم نماز، مرد چنان احساس کند گویی که هماغوشی با زنی میکند و اگر زن است که
بنماز ایستاده است احساس کند در هماغوشی با مرد غرق در لذت میگردد. پناهیان اصرار
دارد که در ساختار این حدیث کوچکترین نقشی نداشته است و اعتبار آنرا فقها مورد
تایید قرار داده اند. با این وجود، بدرستی روشن نیست چرا تعداد نمازگزاران پیوسته
در حال پس روی ست. گویا این روزها حتی قول لذت جنسی هم، توانایی فریب ساده دلان را
از دست داده است.
از آنجا که پدیده
انفعال جمعی نهادین است، بوجود آن نه توجه ای کنیم و نبود آن، ما را لزوما درد و
آسیبی رساند. همین بس که تصور کنیم که چه نوع رفتاری میتوان از آدمی انتظار داشت
که راست و مستقیم بایستاد و یک سری کلمات غریبه را بزبان براند، بدون آنکه بفهمد
که چه میگوید. هرگز نپرسد خدایی که خود را بخشنده و مهربان میخواند، چگونه بنده ای
که بوحدت او شک و تردیید مینماید بمرگ و نابودی محکوم میکند. سپس خود بشکند و
خمیده شود و پیشانی بر رمین بساید، نه یکبار و دو بار، بلکه 17 بار در روز، در
زمانهایی معین و مشخص. این حرکات که الله، خداوند یکتا ویگانه بندگان خود را
بانجام روزانه آنها در ساعتی معین در روز موظف ساخته است، حرکاتی ست که اجرای
روزانه آنها، انفعال را در وجود باورمند نهادین مینماید. باورمند وطیفه خود میداند
که بامر الله گردن نهد و در ستایش و سپاس و شکرگزاری از هیچ دریغ ندارد. هم این
جهان را صاحب خواهی بود هم آن جهان دیگر را، اگر هرآنچه که در دست داری بر زمین
نهی به عبادت روزانه بشتابی تا هیزم کش دوزخ الله نشوی.
پس، اگر قصد داریم
که از بند استبداد مضاعف دین و قدرت رهایی یابیم، باید با پدیده انفعال و یا باور
و رفتاری بازتابنده انفعال بمبارزه برخیزیم. بهیچ وجه، نه امری ساده و پیش پا
افتاده. بیش از 14 قرن است که مردم ما روزانه اعمال نمازگزاری را بجا میآورند و
بزبان عربی بحقارت و خواری و درماندگی خود اعتراف میکنند و بزرگی و شکوه عظمت الله
را بعنوان خالق نهایی میستایند. چه تشویقها و خوشامدها که دریافت نکنی اگر کنش
نمازگزاری را از کودگی بیاموزی، بیاموزی که خود را بشکنی و بزمین افکنی و روزانه
به ناچیزی و بی ارزشی خویش تن بدهی. یعنی که به پدیده ای که در طول تاریخ بدان خو
گرفته ایم براحتی نمیتوان ریشه آنرا از بیخ و بن کند.
البته که پدیده انفعال نه تنها در مراسم
برپاداری نمازگزاری بلکه در بیشتر مراسم اسلامی از جمله مراسم حج و روزه داری
بازتاب مییابد، مراسمی که اوج تسلیم و اطاعت و فرمانبری را آشکار مینماید. این
بدان معناست که ما اساسا با نظامی روی در روی قرار گرفته ایم که رهبران آن
آموزگاران کنشهای انفعالی بوده و هستند، از مراحل ابتدایی طلبه گری تا رسیدن
باجتهاد و قله علم الهی.
تردیدی نیست، که
اکثر مردم بفروپاشی نظام آخوندی چه خوشامد گوئیها که نگویند و بچه شادی ها که بر
نخیزند. اما، زمانی این خیزش جمعی با ارزش است که انفعال به آگاهی تبدیل گردد، بآن
فهمی که به نفی اسارتبار عبادات روزانه برخیزد و به تقدس زدایی از ازرشها و رسم
روسم دینی بپردازد و از اعتراف باین حقیقت که نیازمند خدایی نو هستیم، از غیرت و
تعصب و خشم ساده دلان واهمه ای بخود راه ندهد، خدایی که بجز خواری و حقارت انسان چیزی
دیگری نجوید و افراد بشر را بحیوانی چشم بسته
و زبان بسته تبدیل نکند. واقعیت آنستکه،
ما نمیتوانیم بهمان خدایی باور داشته باشیم، که گردانندگان نظام مقدس جمهوری
اسلامی، از زیر تا زبر، بآن باور دارند، خدایی که هیچ نجوید مگر بندگی و عبودیت،
مگر تعظیم و تکریم، مگر حمد و ستایش، مگر تسلیم و اطاعت و فرمانبری. ما نمیتوانیم همچنان
به مبانی دینی باور بورزیم که آخوندها خود بما آموخته اند.
بدینترتیب، اگر
خواهان رهایش از چاه انفعال هستیم، باید خود را از چنگال آنچه آخوند و نهادهای
آخوندی بما آموخته اند رها سازیم، از جمله ازچنگال برگزاری مراسم نمازگزاری روزانه،
از روزه داری در ماه رمضان، از خود زنیها در دوران عزاداریها ، از زیارتها و برپا
داشتن سفرهای نذری، از رفتار و گفتاری که زمینه
تداوم و بقای نظام استبدادی را فرهم آورده است. آیا میتوان گفت رهایش از
"حجاب" و یا جدایی جنسیت ها و
صدها محدودیت ها و ممنوعیت های شرعی و دستورهای اخلاقی، از براندختن پدیده انفعال
جمعی میگذرد یعنی از آنچه که آخوندها بما و در نهاد ما نسل پس از نسل کاشته اند،
انفعال.
نقد و نفی پدیده
انفعال حاکم بر جامعه، زمانی به رفتار و گفتاری تغییر دهنده و تحول زا تبدیل
میگردد، که بکنش و گفتمانی سازمان یافته انتشار یابد. بدون نهادهای حوزه ای، نه
آخوند میماند نه پدیده انفعال میتوانست دوام آورد، رهایش از این انفعال وقی
بواقعیت می پیوندد که بتواند همچون حوزه های علمیه در تمامی نقاط کشور توسعه یابد.
تا زمانیکه بیش از 400000 آخوند، تمامی امور کشور را در تحت کنترل خود نگاهدارند،
رهایش از پدیده انفعال چندان امیدوار کننده نیست.
فیروز نجومی
Firoz nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
fmonjme@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر