۱۴۰۱ اردیبهشت ۲, جمعه

از مرگ رهبر

تا راندن دین بخلوت خانه!

 

زمان آن فرا رسیده است که صریح و شفاف باین واقعیت اعتراف کنیم که تا زمانیکه ساختار قدرت تحت سلطه دین اسلام ناب محمدی که مظهر آن آخوند خامنه ای و بطورکلی، قشر آخوند، قشر مفتخوار جامعه است، همچنان بسوی زوال مادی و معنوی روان خواهیم بود. درواقع در مقایسه با جوامع دیگر بامنابعی بسیار محدودتر، جمهوری اسلامی در همه عرصه های تمدن مدرن، چه بلحاظ سیاسی و اجتماعی، چه بلحاظ نسبت جرم و جنایت، رانت خواری و رشوه گیری و فساد گسترده در ردیف پسرفته و سرکوبگرترین کشورها، همچون سومالی و سوریه و کره شمالی جای گرفته است.

بسیاری وضع موجود را وضعی توصیف میکنند، آبستن انفجاری عظیم. که در صحت آن نمیتوان تردیدی نمود. اما، مسئله آن است که وضع آنفحار آمیزی که هم اکنون جامعه ما با آن دست بگریبان است، پدیده ای تازه نیست. از همان آغازین روزهایی که استبداد دین بر ساختار قدرت سلطه افکند و نظام استبداد مضاعف دین و قدرت پا بعرصه وجود گذارد، جامعه ما پیوسته آبستن انفجار بوده است و هنوز هم هست. چون حکومت اسلامی از آغاز خصم آشتی ناپذیر آزادی بوده است و هنوز هم هست.

تنش و تشنجی که حاکم بر وضع موجود است، این احساس را بر میانگیزد انچنانکه گویی هر لحظه آخر زمان ممکن است فرا برسد. گرانی و بیکاری، بی خانمانی، گور خوابی و خیابان خوابی و پشتبام و اتوبوس خوابی و انواع و اقسام سوراخ سنبه های دیگر، آماده اجاره برای استراحت و خسبیدن. فقر و تنگدستی روزانه در حال گسترش و عمیق شدن است ولایه های بیشتری از جامعه را در بر میگیرد. 65 میلیون از جمعیت کشور بر طبق محاسبات رسمی دچار مشکلات معیشی اند. آلودگی هوا، نقس برآوردن را سخت و مخاطره انگیز نموده است. 

کمتر روزی هست که شاهد بر اعتراضات و تظاهرات صنف و حرفه ای در جامعه نباشیم. ناکارآمدی های که در بافت دستگاه بورکراسی دولتی ریشه داوانده است، تحریمات اقتصادی، کوچک شدن درامد نفت و بالا رفتن هزینه های توسعه نفوذ نظام در منطقه، چرخهای زندگی روزمرده را لنگ ساخته است. دولت، وزارتخانه ها و سازمانها و موسسات دولتی ورشکسته و در قرض های کلان غوطه. هم اکنون، دولت با کمبود بودجه دست بگریبان است و با چاپ اسکناس های بی ارزش، بحران اقتصادی را عمیقتر نموده و مردم را بطور روزانه مضطربتر، عصبانی تر و خشمگین تر میسازد.

حال اکر براین دشواریها که زندگی روزمره را رنج آور نموده است، دشمنی و خصومت آشتی ناپذیر حکومت اسلامی با زمان و انسان و آزادی را بیافزایی، آنگاه در خواهی یافت که تاریکی ست که بر جامعه حکومت میکند. که بدوران بدوی رجعت نموده ای، برغم زرق و برق عصرنو که در چشمها فرو میروند. در واقع، دشمنی و خصومت آشتی ناپذیر نظام با ازادی حتی در فضای مجازی از دیر باز، یکی از عوامل اصلی جدایی حکومت از ملت بوده است، خصومتی که در بر قراری محدودیت ها و تجاوز بابتدایی ترین حق و حقوق بشری بازتاب میابد، در حجاب اجباری و جدایی جنسیت ها، در سرکوب آزادی بیان و دستگیری و حبس و شکنجه دگر اندیشان، مدافعین حقوق بشر و فعالان سیاسی.

در نظام اسلامی، بدشواری میتوان بدوره ای، حتی کوتاه، اشاره نمود که بتوان آنرا دورانی خواند، فارغ از مشکلات و سختی ها و محدودیتها که اکثر مردم با احساس رضایت در آن زندگی کرده باشند. چرا که حکومت اسلامی در پی تامین سعادت و خوشبختی، نه در این دنیای فانی و زودگذر، بلکه در جهانی ست که زندگی در آن ابدی ست، بویژه برای "شهیدان" اسلام که تا ابد میتوانند با فرشته های همیشه باکره همخوابه شوند. 

البته که آخوندها در 43 سال خطبه خوانی، چه خطبه ها در نفی زندگی مادی و پرهیز از پرستش زر و زیور و ثروت اندوزی، داد سخن و پند و اندرز که سر نداده و نمیدهند. این در حالی ست که هر روز بر همگان بیش از همیشه روشن شده است، که خطبه گویان عمامه ای و یا مجتهدین تکنوکرات و کت و شلواری، چه دروغگویان بزرگ و چه فریبکاران قهار و مبرزی هستند.

یک زمانی امام خمینی به پیروان خود سفارش کرد که نگذارید که مردم هرگز به باطن شما آگاه بشوند. امروز، اما، کار بانجایی رسیده است که رقابت بر سر جاه و مال در درون مجتهدین حاکم(عمامه ای+کت وشلواری) به میزانی بالاگرفته که راز یکدیگر را قاش و زیاده رویها و حیف و میلهای هنگفت یکدیگر را آشکار میسازند. مثل داستان پر سر و صدای خرید سیسمونی فامیل محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس ولایت، چنانکه گویی اختلاس میلیاردها ثروت ملت را میتوان با آشکار نمودن چنین زیاده روی هایی پوشاند. بگذریم که مشاور قالیباف جریان برملا شدن داستان خرید سیسمونی را توطئه ای میداند برساخته دست دشمنان رئیس مجلس، چنانکه گویی دست قالیباف نه بخون مخالفین نظام آلوده است ونه هرگز از زندگی محقر و پرهیز از زیاده خواهی، داد سخن داده است و نه هرگز دستهایی آلوده بفساد داشته است. و یا آنکه آمثال قالیباف، قاتل و دزد و فریبکار، در درون نظم، کمیاب و نایب اند.

اما، از آنجا که عدالت مطلق بر نظام مقدس اسلامی حاکم است، رئیس مجلس ولایت بجای آنکه دست بسته بزندان فرستاده شود، طلبکار میشود و خواستار مجازات کسانی که مثلا دست بتخریب شخصیت او زده اند و او را متهم به دروغگویی و فساد نموده اند میشود.

اما، شاید این یاد آوری ضروری باشد که اگر وضع کنونی که همگان بر انفجار آمیز بودن آن توافق دارند، پدیده تازه ای نیست و 43 سال ادامه یافته است، چه دلیلی وجود دارد که 43 سال دیگر ادامه نیابد؟ آنچه ممکن است تداوم نظام را دچار دستاندز و پستی و بلندی بنماید، مرگ ولی فقیه، آخوند خامنه ای خواهد بود. اما، بدون تردید آمادگی سپاه پاسداران برای گذار به جانشینی خامنه ای، احتمال وقوع هر اتفاق ناگوری را ناچیز مینماید، حد اقل در کوتاه مدت.

بدون تردید، بقا و تداوم نظام را میتوان بعدم ظهور نیرویی مخالف و منسجم با شاخه ها و طرفداران گسترده نسبت داد، نیرویی با هویتی تماما در تصاد و نفی حکومت دین، با هویتی در خدمت نفی  ارزشها و باورهایی که از بدو تولد از نسل گذشته در یافته و به نسل های آینده انتقال میدهیم. بقای نظام را  همچنین باید ناشی از نبود جنبشی دانست  با هویتی در خدمت الغای مذهب رسمی و شناسنامه ای  که در آن بخانه راندن دین از عرصه سیاسی بخلوت خانه  و التزم بحقوق و ازادی بشر بر طبق موازین بین المللی ثبت شده باشد. بدلیل چنین کمبودهایی ست که نظام ولائی هم توانسته است هنوز سوار بر باورها و ارزشهای مذهبی به سلطه خود بر جامعه ادامه دهد.

 بنا براین، تا زمانی که جنبشی برپا نگردد، بازتابنده ظهور اراده ای معطوف بنفی ازرشهایی برخاسته از دوران بدوی بشریت، نمیتوان انتظار یک دگرگونی سیاسی – اجتماعی معنی داری را داشت.

البته تظاهرات و اعتراضات حرفه ای و صنفی، از جمله اعتراضات معلمان، یکی از وسیعترین تظاهرات صنفی، همراه با تظاهرات بازنشستگان و کارگران فولاد اهواز و کارگران هفت تپه و بسیاری دیگر از مشاغل و کارکنان موسسات مختلف دیگر، همچنانکه زودتراشاره شد، از وقایع روزانه اند.  فعلا در سرکوب آنها، نظام از خود بردباری نشان داده است. چون مخاطره انگیز بررسی نمیشوند تا زمانیکه خواسته ها مادی و صنفی و حرفه ای را بازتاب دهند، نظام تحمل آنرا دارا میباشد. وای بآن لحظه ای که تظاهرات و اعتراضات بیک جنبش سیاسی تبدیل گردد و صد وای دیگر، اگر جنبش بر اساس خلع آخوند از بارگاه خدایی و راندن دین از صحنه سیاست بخلوت خانه، بخود شکل بگیرد. تردید مدار که نظام آماده است که شمشیر شریعت را بخون بیالاید.

فیروز نجومی

Firoz nodjomi

https://firoznodjomi.blogspot.com/

fmonjem@gmail.com

  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر