ترامپ رفت
و ما هنوز بنده ایم!
هم اکنون طوفانی درامریکا، پایدارترین حکومت در تاریخ بشر، آغاز بوزیدن کرده است و بنیان اولین و قدیمیترین نظام دمکراسی را بلرزه در آورده است. چرا که دوران ریاست جمهوری دانالد ترامپ، دشمن آشتی ناپذیر حکومت آخوندها، در شرایطی بپایان خود میرسد که که بارگاه حکومت قانون و دمکراسی در واشینگتن دی سی، مورد تهاجم طرفداران ترامپ قرار گرفته است.
اما، قبل از آنکه بانسو بنگریم، یادآوری این نکته لازم است که دانالد ترامپ در داخل و خارج از کشور، طرفدارانی داشت، از جمله خانم فانزه هاشمی، که بعضا در حمایت از ترامپ ازامریکاییهای سفید نژاد پرست، سبقت گرفته و در توجیه تمایلات قلدری و قانونشکنی های وی، بعدم مماشت ترامپ با حکومت آخوندها اشاره میکردند و همچون طرفداران امریکایی ترامپ از ابراز تنفر نسبت به بارک اوباما و حزب دمکرات از هیچ دریغ نداشتند. چه در منظر آنها، دانالد ترامپ، توانسته بوده است که دست و پای حکومت اسلامی را ببند بکشد و بلحاظ اقتصادی و فعالیت های خارج مرزی، عرصه را سخت بران تنگ و بضعف بکشاند، موضوعاتی بحث برانگیز که دراین مقال نگنجد.
ترسم که دانالد ترامپ قبل از آنکه ولی فقیه را از تخت ولایت فرو آورد، باید به اراده مردم که در انتخابات ریاست جمهوری بمنصه ظهور رسسیده است گردن نهد و کاخ سفید را ترک گوید، نه بمیل و رغبت بلکه پس از تایید شکست وی در انتخابات در تمام دادگاه های امریکا و ناکام ماندن شورش و قیام طرفدارنش. اما، با این تفاوت که برغم محبوبیت وی در میان بخش وسیعی از جامعه امریکا، نمایندگان کنکره برای دومین بار هنگامی که دوره ریاست جمهوری ترامپ لحظاتی پایانی خود را میگذراند، اورا متهم بجرمی بس سنگین تر نمود: برانگیختن شورش و قیام برعلیه نهادهای دمکراسی و خیانت بقانون اساسی با زیرپا گذاردن قسمی که هنگام جلوس بر مقام ریاست جمهوری یاد کرده است. در حالیکه در نوبت اول، رئیس جمهور امریکا بجرم سوء استفاده از قدرت و جلوگیری از اجرای عدالت در کنگره امریکا متهم و در سنا محاکمه گردید.
در نوبت اول دانالد ترامپ از محکومیت در سنای امریکا توانست بگریزد، بان دلیل که اعضای حزب جمهوریخواه که اکثریت را در سنا داشتند، از رای به محکومیت ترامپ اجتناب ورزیدند، مبادا که خشم طرفداران ترامپ را در ناحیه انتخابات خود برانگیزند و موقعیت خود را در دور انتخابات بعدی بخطر اندازند. چه، توده های وسیعی از امریکایی های سفید، رهبر پر زور و مقتدری همچون ترامپ را می ستایند و قدر و ارزش مینهند زیرا که در برابر طبقه سیاسی (پولیتیکال کلاس) یا آنچه ترامپ خود رادیکال لیبرال، چپ و سوسیالیستهای دمکرات مینامد، ایستادگی میکند، حتی اگر مرزهای قانونی و هنجارهای اخلاقی را نیز زیرپا بگذارد، باور و بینشی که راه را برای نضعیف نظام دمکراسی و روی کار آمدن فردی با تمایلات پوپولستی و اقتدارگرایانه هموار میکند. گریز از محکومیت در سنا یکبار دیگر، ممکن است برای ترامپ چندان ساده نباشد. هرچه که نتیجه محاکمه ترامپ باشد، او را چاره دیگری نیست مگر گردن بقانون دهد و با احترام کاخ سفید را ترک کند.
تردیدی نیست که درمقایسه با نظام استبداد مضاعف دین و قدرت، در انچه در امریکا بوقوع پیوسته است، درسی بسیار سودمند نهفته است، هم کارکرد نظام دمکراتیک را بمنصه ظهور میرساند و هم سبب بیداری مردم در سراسر جهان شود. چه وقتی، رهبری پر زور و پرقدرت و یا اقتدارگرا، برغم تمام تیز هوشی و مهارت در فریفتن عوام، نمیتواند بر اراده اکثریت مردم غلبه نموده و بسادگی به نفی آن بپردازد، حکایت از ریشه های عمیق نظام دمکراسی و تداوم آن در جامعه امریکا میکند. این بدان معناست که مسئولیت و پاسخگویی در برابر قانون، پرقدرترین مرد جهان را وادار مینماید که مسند قدرت را ترک نماید هر چند با اکراه و بی میلی. چرا که در نظام دمکراسی ارجحیت قانون، بلا منازعه است و برتر از اراده یک رهبر اقتدار گرا است، حتی اگر آن رهبر کوچکترین هراسی از شکستن مرزهای قانونی نداشته باشد.
این در حالی ست که آخوند خامنه ای، بیش از 32 سال است که بی وقفه، بدون آنکه هرگز لکه ای بر دامن کبریائیش بنشیند بر یک جامعه 80 میلیونی حکومت کرده است، حکومت مطلق. اگر بتوان مرزهای قدرت الله، قدرت خداوند بی همتا را شناسایی نمود، حتما میتوان مرزهای نامحدود قدرت ولی فقیه را نیزتعریف و تعیین نمود. یعنی که حرکتی، به عبث. چون قدرت ولی فقیه مثل اقتدار الله بی حد و مرز است.
در مقایسه با طوفانی که در امریکا بپا شده است، 32 سال است که ولی فقیه مهمترین و حیاتی ترین تصمیم ها را که سرنوشت ملت را تا چندین نسل عمیقا تحت تاثیر قرار میدهد اتخاذ کرده است، بدون آنکه مسئولیت یکی از آنان را پذیرفته و یا هرگز مورد سوالی واقع شده و یا بسوالی پاسخ داده باشد.
ولی فقیه قادر بهر کاریست. طناب مقدس شریعت را میتواند بگردن هرکسی که اراده کند بیاندازد، همچنانکه بعنوان مثل بگران نوید افکاری و روح الله زم انداخت. همزمان نیز میتواند با یک فرمان دروازه تمام زندانها را بگشاید و همه زندانیان، بویژه زندانیان سیاسی را از بند رها سازد. وقتی که رهبری بدون حساب و کتابی، بتواند جان زندگان را بگیرد و بآنان جان دهد، برجایگاه خدایی نشسته است.
نیاز بتوضیح نیست که ولی فقیه تنها و بدون مشورت با احدی میتواند میلیاردها هزینه کسب اسلحه کشتار جمعی کند و فرمان قتل عام هزاران هزار انسان را بجرم اعتراض با افزایش قیمت 300 درصدی بنزین بخاک و خون بکشاند و آنرا مایه افتخار خود نیز بداند. چون بر خلاف ترامپ که برگزیده مردم بود و سرانجام ناچار شد که باراده آنان تسلیم شود، ولی فقیه برگزیده الله، خداوند یکتا و یگانه است. خدایی که انسانها را بنده خود بشمار میآور، بنده ای که باید خود را باراده الله تسلیم و اطاعت و فرمانبری را شیوه اصلی زندگی خود نماید.
در حالیکه دشمن
قسم خورده حکومت اسلامی، دانالد ترامپ از سریر قدرت فرو می غلتید، اخوند خامنه ای،
همچون خداوند یکتا و یگانه، بدون آنکه جنبنده ای در نزدیکی های او دیده شود، اعلام
نمود که خرید واکسن از امریکا و انگیس ممنوع است که فرمان آنرا به مسئولین صادر
کرده است و اکنون باستحظار عموم نیز میرساند. اوهمچنین از شک و تردید خود به
فرانسه و نیت شرکت های سازنده واکسن سخن گفت.
این در حالی ست که تمام کشورهای جهان در تلاش و کوشش تهیه واکسن برای مردم خود هستند. حال آنکه رهبر معظم انقلاب، مردم کشور خود را از دریافت واکسن محروم میکند و سلامت و تندرستی و زندگی میلیون ها نفر را قدای توهمات شخصی خود میکند. بدرستی معلوم نیست کدام یک از فرشتگان آسمانی مورد مشورت آخوند خامنه قرار گرفته است. همین بس که نظری باطراف و اکناف جهان بیفکنی تا تا بچشم خود مشاهده نمایی که مردم با چه شوق و شوری باستقبال واکسن میروند.
تفاوت دو نظام چنان عیان است که نیاز ببرهانی نیست. با این وجود، یاد آوری این نکته لازم است که در اینجا ما با دو نظامی سر و کار داریم که بر دو محور متفاوت معماری شده اند: یکی بر محور انسان، شناخت جایگاه و حق و حقوق و کرامت او معماری شده است، درحالیکه دیگری بر محور خدا و اراده او همچنانکه در آیات قران اشکار گردیده است بنیان گذارده شده است. یکی بانسان بعنوان سرور و حاکم بر خویش و موجودی ازاد نگاه میکند و دیگری به انسان بعنوان بنده و رعیت مینگرد، موجوداتی که باید گوش بفرمان الله فرا دهتد و باید ها و نباید ها و حرا مها و حلالهای او را بدون چون و چرا گردن نهد. سخن کوتاه تفاوت دو نظام که یکی ترامپ را تولید میکد و دیگری ولی فقیه، در نگاه آنها بانسان نهفته است. می بینیم که یکی در جهان سروری میکند و دیگری دریوزگی.
در این 42 سال باید آموخته باشیم که نجات ما دردست هیچ قدرتی نیست، ترامپها میایند و میروند، یکی نظام ولایت را بجالش میکشد، ولی یکی دیگر بمماشت با نظام میپردازد، در دو حالت تعین کننده سرنوشت وطن ما هیچیک نیستند. برماست که این لکه نکبتبار را از دامن خود پاکزدایی کنیم، رسالتی که با چیرگی بر خود و تعصبات و تمایلات فرمانبری خویش و اجتنباب از تکرار تمام اداب و رسم و رسوم و عاداتی که تا کنون بدون پرسش، بر اساس تقلید تبعیت و با چشمهای بسته بدان عمل کرده ایم. اری، ای هموطن، ترامپ رفت اما ما هنوز بنده ایم. تا برخود چیره نشویم، نه میتوانیم خود را رها سازیم و نه میتوانیم بر ان نظام اهریمنی غلبه نمائیم.
iroz Nodjomi
https://firoznodjomi.blogspot.com/
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر