۱۳۹۷ خرداد ۱۱, جمعه

بیک
طوفان عظیم نیازمندیم!






بسیاری بر آنند  که حکومت اسلامی برهبری ولی فقیه، جلوه الله نفس های آخر را میزند و هم اکنون که امریکا از مماشات با آیت الله های حاکم و تنها حکومت دینی درجهان، دست بر داشته است، رژیم دین روی به فروپاشی میگذارد. انتظار میرود که بازگشت آنچه دونالد ترامپ، رئیس جمهور امریکا در هنگام خروج از برجام "سخت ترین تحریمات تاریخ" خواند، نارضایی های عمومی را دامن زده و نظام ولایت را از جا بر کند. بعضا، مهلت رژیم آیت الله ها را بسی کوتاه ارزیابی نموده پیش بینی میکنند تا آخر امسال طومار آن درهم کوبیده خواهد شد. پس جنگی در کار نیست. دانالد ترامپ اهل جنگ نیست، اما، زبان جنگ بکار میگیرد تا حریف را مجبور به معامله کند. او روی اثر خفه کننده تحریمات سخت، حساب بازکرده است که حکومت اسلامی  را بسر میز معلمله بکشاند، معامله بر سر بازداشتن نظام ولایت از امپراطوری سازی در منطقه.

البته که از این چشم انداز، آخوندهای مکار دست کم گرفته شده اند. درست است که نظام به نفس افتاده است، اما تا چه حدی نفس های آخر را بر میآورد، کمتر کسی میتواند با خاطر جمعی بدان پاسخ بگوید. چهل سال است که رژیم دین قرار است از هم پاشیده شود، اما، می بینیم که هم اکنون، نظم شریعت اسلامی بر جامعه حاکم است و در منطقه چندین نوچه برای خود بوجود آورده و هراس در دل کشورهای همسایه و سنی مذهب انداخته است.

تردیدی نیست که حکومت اسلامی همزمان با بحرانهای گوناگونی دست بگریبان است و کشور در حال ویرانی ست. همین بس که به رویداد هایی که بوقوع می پیوندند، اعتراضاتی  که یک شبه مثل یک بشکه نفت شعله ور میگردد و در چشم بهم زدنی صد شهر بزرگ و کوچک کشور را بآتش میکشاند، بنگریم، به اعتراضات مالباختگانی که دیر زمانی ست، دست به شیون و زاری زده و مطالبات خود را فریاد میزنند، شاید که بگوش شنوایی برسد، به اوضاع اسف بار زلزله زدگان در کرمانشاه، اعتصاب کشاورزان در اصفهان و چند شهر دیگر، اعتصاب کارگران هپتکو و ده ها اعتصابات کارگری از جمله در هفت تپه که اکثرا دست از کار کشیده اند بخاطر حقوق و دستمزدهای پرداخت نشده. اعتصاب بازاریان در منطقه کردستان، مثل پاوه، مریوان و سقز و سنندج. اعتراضات کامیون داران در کرمانشاه و چندین شهر دیگر،سقوط ارزش ریال و صعود قیمت دلار و ارزهای خارجی و ارزش طلا، عواملی که بالطبع  بگسترش فقر و فساد می انجامد، فقر و فسادی که قربانیانش از مرتبه "میانه حال" جامعه بر میخیزند، فقری و فسادی که کارمندان بخش دولتی و خصوصی، بویژه معلمان را در کام خویش فرو میبرد. تن فروشی باین قشر از جامعه هم سرایت کرده است. بعضا، با رضایت همسر به روسپیگری می پردازند.

گرانی و بیکاری بیداد میکند. نیروهای تولید در برابر کالاهای قاچاقی  به تعطیل و نیمه تعطیل درآمده اند. بانکها اگر هنوز در گردش اند و درب و پیکر را پائین نکشیده اند، بآن دلیل است که از یکی میگیرند و بدیگری میدهند. چرا که سرمایه هاشان باختلاس و غارت بر باد رفته است. چپاولگران با چوب و چماق و نقاب به چهره، شبیخون نمیزنند بلکه با خرقه دین و اخلاق. وگرنه طبق استانداردهای محلی نه بین المللی این بانکها  ورشکسته اند. براین لیست البته که میتوان صدها مصیبت ناگفته و نا شنیده را افزود، اما، هستند وقایعی که نمیتوان آنها را رویداد ها خواند بلکه  باید نوعی "عارضه" خواند که به تدریج جان می ستانند، مثل طوفان ریزگردها که دامنه اش هر روز فراگیرتر میشود، بی آب و کم آبی و گسترش سریع خشکزاری. برطبق گزارشات رسمی، در ده سال آینده مردم پنج استان کشور بدلیل خشکی و بی آب باید خانه و کاشانه ترک نموده به حاشیه شهرها پناه برده دامنه فساد و فحشا قتل و جنایت و سرفت را و سعت بیشتری ببخشند. آلودگی هوا، دیگر رویداد نیست، یک واقعیت روزمره زندگی ست. مگر چاره ی دیگری هم جز نفس کشیدن هست، هر چند هوا سمی و آلوده. این از آن عارضه هایی ست که مصیبت بار است. چون مثل تمام مصیبت ها آنرا می پذیریم و بدان خو میگیریم. یعنی که خوی گرفتن به مصیبت و آنچه نکبت بار است، یکی از رموز بقای نظام است. اعتصابات و اعتراضاتی که بدان کمی زودتر اشاره شد به پدیده هایی تبدیل شده اند که جامعه بانها عادت کرده است.

افزوده بر این گزارشهای رسمی حاکی از آن است که نظام مقدس ولایت، در سوریه از پوتین رو دستی خورده است. که شوروی اعلام کرده است که به حکومت اسلامی اجازه نمیدهد که نیروهای خود را در مرزهای سوریه با اسرائیل، ن مستقر نماید. برخی، اما، بر آنند که تحریمات سخت امریکا بنیان مالی رژیم دین را چنان تضعیف خواهد کرد که مجرای انتقال دلار به حزب الله لبنان  و حماس در نوار غزه  و حوثی ها در یمن  و حشد شعبی در عراق  را مسدود خواهد ساخت. هم اکنون رقیبان نفتی رژیم اسلامی، سهمیه فروش نفت نظام را در بازار جهانی، بین خود تقسیم کرده اند. با این حساب، نظام چاره ای ندارد مگر رویای "امپراطوری" ولایت و ساختن  اتوبان بزرگ جمهوری اسلامی- عراق- لبنان- سوریه را از سر بدرکند و از ماجراجوایی در یمن دست بر دارد و از کیم جان اون کره شمالی بیاموزند، که دوران "مرگ بر امریکا" بپایان رسیده است. عقل اجتهاد راه نیستی و نابودی را برغم سینه زنی برای جهاد و شهادت، بر نتابد و کنار آمدن را به درگیرشدن با بزرگترین قدرت جهانی، ترجیح دهند. آیت الله ها درست است که با اسلحه بر فراز منبر روضه جهاد و شهادت، میخوانند و ترک این جهان را آغاز هستی واقعی می پندارند. اما، خود شیفته زندگی در این جهان اند و چرا که نباشند، از گدایی به شاهی رسیدن و با قدرت و ثروت همخوابه شدن زندگی را بکام روحانیت بسی بسیار شیرین نموده است. از اینرو
.روحانیت با هر شیطانی همخوابه شود، تا تخت و تاج ولایت را حفظ نموده و تداوم ببخشد.

این بدان معناست که تمام مشکلات و بحرانهای گوناگونی که بر شمردیم، همه از ملزومات فروپاشی ست، اما کافی نیستند، بویژه اگر قدرت سرکوب نظام را در نظر بگیریم.
نمیتوان نقش سپاه پاسداران و دنبالچه اش سپاه بسیج را در بقای نظام نادیده گرفت. سپاه پاسدارن قبل از آنکه بفکر دفاع از مرزهای این سرزمین باشد، خود را برای سرکوب یک خیزش عظیم در سراسر کشور آماده ساخته است. آنها پاسداران ولایت اند نه پاسداران وطن.

به یک طوفان عظیم و پر قدرت و و یران کننده نیازمندیم تا بتوانیم، رژیم دین را از جا برکنیم. بگذریم که ایده براندازی نظام، ترس و هراس در دل برخی  افکند. بر آنها گرفتی نیست، نگران آینده کشور بودن، نکوست. اما، چه جای نگرانی ست. چه طوفانی که در راه است محور آن رهایی ست از شریعت اسلامی با ابزار آگاهی و بینائی. بشارت این طوفان در دیماه در آسمان تاریک کشورمان درخشید و در شعارهایی که برای اولین بار بر زبانها جاری شد، بازتاب یافت.

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر