۱۳۹۷ فروردین ۳۱, جمعه

رها یافتگان

 و افول نظام!



اگر آنچه در دی ماه سال گذشته، اتقاق افتاد و، آنچه در آن زمان کوتاه بگوشها رسید و، اگر
 شعارهای ضد روحانیت و ضد جمهوری اسلامی برهبری ولی فقیه، نیز واقعی بودند و نه برساخته ذهن و تخیل، میتوان چنین نتیجه گرفت که دوران برون رفت از "فریب" و یا دوران رهایی" آغاز گشته است، رهایی از غریزه دینی، رهایی از باید ها و نبایدها و از حلال و حرامهای شریعت اسلامی، رهایی از شریعتی که دیر زمانی ست که "شمشیر" بر گرفته، قواعد و مقررات خود را حاکم بر جامعه نموده است، قواعد و مقرارتی، بازدارنده هرگونه حرکت به پیش، هرگونه "بدعت" و نو آوری و تجدد، هرگونه آفرینش علمی و هنری، کشنده هر آنچه خوب و خیر و زیبا در انسان است، خصم زمان و دشمن آشتی ناپذیر آزادی، قواعد و مقرراتی که انسان را باسارت و بندگی میکشاند و عقل و خرد را از او میرباید. اگر روحانیت جرعه ای حرمت بانسان روا میداشت، او را چنین خوار و ذلیل در ملا عام به تخت شلاق نمی بست، زندانی نمیکرد و مورد تجاوز و شکنجه قرار نمیداد و به دار مجازات نمی آویخت.
درست است، آنچه در اوایل دی ماه بوقوع پیوست، تغییری را در ساختار دین و قدرت بوجود نیاورده است. اما، همچو زلزله ای مهیب، پس لرزهایش رژیم شریعت را هنوز دچار رعب و وحشت میکند. این پس لرزه های خیزش مردمی در دیماه 96 هستند که در واقع زمینه رهایی را بوجود آورده است. بازتاب این لرزه ها را میتوان در تغییر رفتار جوانان مشاهده نمود. مرزهای آهنین شریعت آغاز به فروریزی کرده اند. چه آنچه شریعت حرام و قدغن کرده بود از زیر زمین در حال بیرون جهیدن است. مردم با جسارت بیشتری به شادی و شیدائی، میپردازند. آشکارا کنند آنچه نباید کنند. مینوازند و میرقصند و میپوشند و مینوشند، می بینند و می شنود آنچه شریعت اسلامی حرام و مکروه و گناه خوانده است.
درست است که حجاب اجباری براندازی نشده است، اما، کم حجابی و بی حجابی بسیار زیاد شده است. اختلاط جنسیتی بیشتر از همیشه مشاهده میشود که خود بیانگر افزایش بی اعتنایی به اقتدار گشت های ارشادی و انتظامی ست. اخیرا خبرگزرای های رسمی از جمله خبرگزاری ایسنا، از باز داشت 60 زن و مرد در یک پارتی مختلط در مشهد خبر دادند. بنا براین گزارش قاضی حسین حیدری، اظهار داشته است که هماهنگی با "مامورین پلیس امنیت اخلاقی استان و ماموران قضایی با رعایت موازین شرعی و قانونی... تعداد 22 نفر مرد و 38  نفر زن که اغلب به صورت نیمه عریان در حال رقص بودند دستگیر شدند. وی میافزاید که: "مقداری مشروب الگلی کشف، دیجی و وسایل نورپردازی توقیف و تعداد 20 دستگاه خودرو به پارکینگ منتقل شدند."
آری، معماران حکومت اسلامی، میخواهند که این جوانان از آیت الله های "مقدس،" "تقوا" بیاموزند، از دلبستن به دنیای مادی اجتناب ورزیده، در کنج مسجد به قرات قرآن مشغول گردند و ظاهرا همچون آنان بر غرایز شهوانی و خواهشها و تمناهای نفس انسانی چیره شوند. چه در جامعه اسلامی، انسان از سر اخلاق با انکار طبیعت خود باید عبودیت خود را در برابر خدا بپذیرد. یعنی که در جامعه اسلامی باید خواری را بپذیری تا به تعالی برسی.
 در حالی که اعتراضات به حجاب اجباری ادامه دارد و رفتارهای هنجار شکن در حال گسترش است، نظام استبداد مضاعف دین و قدرت بر سرکوب و سختگیری افزوده است، چنانکه گویی جانوری ست زخم خورده، موها بر پشتش سیخ گردیده و شدیدا در پی کین خواهی ست و مسدود ساختن هر سوراخی ست برای برآوردن نفسی.
 در زمان نکارش این مطلب، ویدیوی کتک خوردن یک زن جوان بدست گشت  ارشاد، در فضای مجازی انتشار یافت که  وحشتناک و ارعاب آور است. بی بی سی گزارش میدهد که نیروی انتظامی ضمن تایید اصالت ویدئو، گفته است: پلیس به هیچ وجه چنین رفتارهایی را تایید نمی کند. و از زنان ایرانی خواسته است تا "شئونات" اجتماعی را رعایت کنند. تردید مدار که این نمونه ای از خروار است، چه بسا این نوع هنجار شکنی ها و سرکشی ها بکرات اتقاق میافتد بدون آنکه رسانه ای شوند. مسلم است، اگر شئونات اجتماعی که منظور نظر نیروی انتظامی است، تا کنون رعایت شده است بخاطر شمشیر بیرحم شریعت بوده است. شمشیر برگیر تمامی شئونات فروخواهد ریخت. اما، هم اکنون بدون آنکه شمشیر برگرفته شود، شئونات شریعتی در حال ریزش اند.
پاسخ رژیم دین به ظهور زمینه های مناسب برای رشد جنبش رهایی بخش، بدو شکل "نرم" و "سخت" بیان میگردد. منبرنشینان و خطبه گویان برهبری ولی فقیه، بر یاد خدا، بر "تقوا،" تحصیل رضای خدا و یا زندگی برای راضی ساختن خدا، وبر اجتناب از گناه، تاکید نموده و توصیه میکنند که علم بدون حفظ اعتقادات بدون رعایت مبانی اخلاقی در عمل، پوچ و بیهوده است. که افزایش گناه است سبب گرفتاری و تنگی معیشت و مانع رشد و توصیه میشوند. که باید مراقب موجوداتی بود که آنها را "نفوذی " مینامند که آنها دل با بیگانه دارند و دم از خدمت میزنند.
گویا کارشناسان زیست محیطی که از خارج بدعوت ریاست جمهوری بکشور رفته تا بر درد افزاینده بی آبی قبل از آنکه بکوچ مردم از روستاها بشهرهای برزگ بیانجامد، مرهمی بر نهند از همین نفوذی ها بوده اند. دیدیم که سید امامی کاووسی، استاد دانشگاه و مدیر عامل موسسه «حیات وحش میراث پارسیان،" باتهام جاسوسی ببند کشیده شد و او را با عارضه خودکشی از میان برداشتند. شاید یکی دیگر از آنانکه کمر خدمت به هموطنان بسته بود، نخبه دیگری، برنده چندین جایزه علمی، آقای دکتر مدنی بود که قبل از آنکه زیر چنگال مخوف بازپرس به جاسوسی برای بیگانه اعتراف کند، بدرستی فرار را بر قرار ترجیج داد. ایران وایر، گزارش  میدهد که "پرونده کاوه مدنی بپایان رسید، اما او تنها قربانی نیست."  این بدان معناست که جمهوری اسلامی، هرآنکس که صادقانه قصد خدمت بکشور را دارد، بغل و زنجیر میکشد. چرا که خدمت آنها به برچیدن بساط فساد و افشای غارتگران و چپاولگران داخلی میانجامد. چه آخوندهایی که جلوه اخلاق اسلامی اند بر آن تصوراند، اگر آنها فرصت یابند که بکار خود ادامه دهند، نابسامنی ها اقتصادی  و سوء مدیریت راه میاندازند تا باورهای مردم را تغییر دهند. آنها بمنظور جلوگیری از تغییر باور مردم دست به جنایات هولناکتری هم میزنند.
خطبه گویان معصوم و خطا ناپذیر که پرچم عدالت اسلامی را بدوش میکشند، و از تغییر باورهای مردم، هراسان گردیده اند  سختگیری و خشونت و بیرحمی را برای ایجاد ترس و ارعاب، باوج خود میرسانند؛ و جوانی 27 ساله را که دست بسرقت مسلحانه زده بدون آنکه مرتکب قتلی بشود، بدار مجازات میآویزند، نه بر اساس قانونی که خود نوشته اند بلکه بر اساس قانون نانوشته شریعت، قانونی که به سلیقه حاکم شرع وضع میشود.  البته پس از آنکه متهم، بهمن ورمزیار از کرده خود پشیمان شده، توبه نموده و اموال سرقت شده را به صاحب آن باز برگردانده،  رضایت او را نیز بدست آورده و خود را به پلیس معرفی میکند. جمهوری اسلامی، در واقع با بدار کشیدن بهمن ورمزیار، توبه و پشیمانی، صداقت و عدالت را نیز بدار مجازات میآویزد. از این پس، ندامت و پشیمانی از کردار بد، تهی از هر معنا و مفهومی ست. اگر پایان پشیمانی مرگ در ذلت و خواری ست، پس چرا بسرقت نبری و کسی را بر زمین نیافکنی و پا بگریز نگذاری. همچنانکه چندی پیش دوجوان را بجرم زورگیری و اخاذی مقداری ناچیز پول، برغم رضایت شاکی بدار آویختند، اینبار نیست نظام مقدس دست بیک جنایت دیگر میزند که آب طهارت بر سارقان و غارتگران بزرگ بریزند. جوانی که توبه کرده از گناه و اشتباه خود پوزش خواسته بدار مجازات آویخته میشود، اما، قاضی مرتضوی بجرم نه همه جنایاتی مرتکب شده است، بلکه جرمی سزاوار تنها دو سال زندان، هنوز نا پیدا است و نیروی قضایی از یافتن آن ناتوان است.
البته نظام مذبوحانه میکوشد که از روییدن جنبش رهایی بخش جلو گیری نماید. باین دلیل به مسدود کردن رسانه های اجتماعی از جمله تلگرام که دارای 40 میلیون کار بر است دست زده است. آنها فضای مجاری را بزرگترین خصم خود میشمارند، چون آنها را مسئول تغییر باورهای مردم میدانند. این فقهای مقدس، تغییر باور مردم را ناشی از شقاوت و خشونت و سختگیری، فقر و عقب ماندگی نظام استبداد مضاعف دین و قدرت نمیدانند. نگرانی و اضطراب نظام بجایی رسیده است که دست به تفتیش عقاید هم میزند و گلرخ ایرانی را به آتهام "توهین بمقدسات" و "تبلیخ علیه نظام" در داستانی که منتشر نشده، فیلمی که اکران نشده و مصاحبه ای که بچاپ نرسیده به 6 سال حبس محکوم میکند. وی هم اکنون پس از 60 روز اعتصاب غذا در کما بسر میبرد.
آری، نظام استبداد مضاعف دین و قدرت، بر این تصور است . که رها یافتگان از فریب را میتواند بار دیگر فریب دهد. ذهی خیال باطل. پیر جادوگر، غول را از آن شیشه جادویی به بیرون فرا خوانده است. بهوش باش ای فقیه که پایان نزدیک شده است و رهایی فرار رسیده است.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر