۱۳۹۴ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

خدا مرد است
و مردانه میاندیشد




بمناسبت هشتم مارس، روز جهانی زن

آنچه حکومت اسلامی را روزی با سرنوشت محتوم خود رو در رو خواهد ساخت، ستیز و مقاومت است و خیزش و جنبش زنان.  چرا که آزادی زن سازگار نیست با احکام شریعت اسلامی. چرا  که خدای اسلامی، الله، مرد است و مردانه میاندیشد. قوانینی که صادر کرده است در سوی حفظ و تداوم سلطه مرد بوده است بر زن. خدای اسلام، الله زن را برای رضا و خشنودی مرد آفریده است. زن مستقل از مرد موجودیت ندارد. خداوند زن را از حق و حقوق انسانی محروم نموده، در خدمت مرد گمارده و به مالکیت مرد درآورده است.

عالمان دین چنین استدلال کنند:چون خداوند، زن را همچون گوهری نادر، زیبا و فریبنده خلق کرده است، بمرد امر نموده است که او را در درون پنهان و در بیرون نیز زیر حجاب مخفی نگاه دارد، همچنانکه صدف نهانگاه امن  مروارید درخشان است. مبادا که زن در معرض نگاه های آلوده مردان قرار گیرد و یا مردان نا محرم را  شیفته خود ساخته، به انحراف کشانده و آنان را بسوی ارتکاب گناه و گناهکاری سوق دهد که لاجرم امنیت اخلاقی و روانی جامعه را مختل و سبب هرج و مرج اجتماعی گردد.

 این نگرش دین که با حرکت جامعه بسوی تجدد، ضعیف گردیده بود با سلطه دین بر جامعه هرچه بیشتر تقویت یافته و در قوانین مدنی، جنائی و جزایی حکومت ولایت بازتاب یافت، مثل، "سنگسار" زن متهم به زنا که یکی از نا انسانی ترین مجازاتی ست که تا کنون بشر خلق کرده است. خون زن نیز چون از جنس خون مرد نیست دارای دیه ایست نصف     دیه ی مرد. شهادت دو زن نیز برابر است با شهادت یک مرد. در امور خانوادگی، از جمله ازدواج و طلاق، مرد چیره است و ممتاز. لیست محرومیت های حقوقی زن نسبت به مرد، البته که بسی بسیار طولانی تر از این است که میتوان در این نوشتار نقل کرد. اما، این حقیقت شفاف باید بیان گردد که انقیاد و اسارت زن در جامعه ما و جوامع مسلمانان، ریشه دارد در شریعت اسلامی  و آموزش آیت الله های حاکم، علما و فقها، مهم نیست که از نوع "امامتی" و یا خلافتی. نابرابری زن و مرد نه تنها در ذات اسلام بلکه در نهاد مذاهب بزرگ جهان نهفته است.

ظهور حکومت ولایت در 36 سال پیش از این همراه گردید با جنبش واپسگرایی و سنت پرستی، بلحاظ حق و حقوق انسانی. علما و فقها و اسلامیست های بنیادگرای حوزه ای و دانشگاهی ، اصرار بر آن دارند که نگاه اسلام به زن ملهم است از کتاب قرآن، کلام الله. بنا براین، مشروع است و معتبر و مطلق تا ابد.  اجرای آن ضامن امنیت اخلاقی است و روانی و مانع بروز هنجار شکنی.

برابری زن و مرد را اسلامیست ها پندارند که یک اختراع بشری ست، ناشی از عقل و خرد انسانی، عقل و خرد ناقص و کوتاه در برابر خداوندی یکه و تنهآ، بدون شریک و همسر. اینست که علما و فقها به گذشته باز میگردند، به آن زمان اسطوره ای و افسانه ای، زمانیکه خدا زنده بود و پیامبرانی گسیل میداشت  که مخلوق ش را هشدار دهند که آخر و عاقبتی هست و بهشت و جهنمی. مبادا که یاغی شده، تمرّد و سرپیچی کنند از احکام الهی.

علمای اعلم و فقهای عالم، نمیتوایند بپذیرند که بشر امروز همان نیست که در 1400 سال پیش از این میزیست، که شرایط و مناسبات و روابط اجتماعی در آنزمان بسیار متفاوت بوده است با آنچه امروز رایج است. تعجبی نتوان کرد که الگوهای خوبی و پاکدامنی، عفت و عفاف، بینایی و دانایی، عدل و انصاف همه وارداتی هستند از گذشته. بعنوان مثال الگوی زن ایرانی، حضرت فاطمه فرزند پیامبر اسلام است که در تقلید و تبعیت از وی زن ایرانی باید کوشا باشد. بعبارت دیگر، از زن ایرانی نیز باید انتظار داشت که فرزندانی مافوق بشر مثل حسن و حسین بدنیا آورد.

اما زن ایرانی بآن سطح از آگاهی نائل گردیده است که بتواند محدود بودن وجود خویش را در برابر یک فرشته الهی، همچون حضرت فاطمه زهرا، به سادگی در یابد. زن ایرانی نمیتواند از کسی تقلید و تبعیت کند که مثل آن شدن هرگز نتواند. شاید اگر زن ایرانی در آنزمان میزیست او نیز در برابر منزلت و جایگاه خوار و پستی که نظام اسلامی برایش فراهم آورده است، همچون فاطمه تسلیم شده، اطاعت نموده و دست به ستیز و مقاومت نمیزد. اعتراض و مقاومت زنان در برابر بی عدالتی و نابرابری یک پدیده اجتماعی ست که تعلق بدوران مدرن دارد نه  به دوران بدویت بشری.

اما ممکن است که عنوان شود که نتوان نظامی را که در پی دستیابی به فن آوری انرژی هسته ای و تکنولوژی و فن آوری های علمی است، واپسگرا و شیفته بازگشت بگذشته خواند. شکی نیست که حکومت اسلامی در بکار گیری در ابزار و وسایل مدرن که در خدمت زندگی مادی و کسب و تداوم قدرت موثرند، هرگز امتناعی از خود بروز ندهد. تلویزیون و سینما و تاتر بد و زشت بودند و پلید و حرام در آنزمان که تحت تسلط و کنترل رژیم شاهی بودند. آیت الله های حاکم و طلاب حوزه های علمیه از برق و تلفن  موبایل، از کامپیوتر و یخچال استفاده میکنند، سوار مرسد س  بنز هم میشوند، توپ و تانک و موشک و بمب های مخرب نیز  ییخرند و یا میسازند و با تکیه بر آنها برای ورود به جنگ آماده شوند. بدین لحاظ نیست که دیندار حرفه ای از تجدد و مدرنیزم میهراسد. بلکه شناسائی خود فرمانی و خود آئینی، استقلال و آزادی انسان - نهفته در آرمان مدرنیزم- است که دیندار حرفه ای را هراسان ساخته است. برابری زن با مرد و آزادی آنها بر اساس منشور حقوق بشر است که ساختار نظام اسلامی را متزلزل میسازد.

زنان ایرانی تاکنون تسلیم اراده  نمایندگان ذات الهی و یا  آیت الله ها و حجت الاسلام ها، فقها و علما، نگردیده  و سر تعظیم و اطاعت در برابرشان فرو نیاورده اند و نخواهند آورد. آزادسازی جامعه بسته بآزادی زن. با آزادی زن است که مرد نیز آزاد شود. و گرنه مرد به اسارت و بندگی تن دهد و سر تسلیم و اطاعت فرو آورد بی آنکه خود بدان آگاهی داشته باشد.

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر