۱۳۹۳ بهمن ۱۷, جمعه

عدالت اسلامی



هرگز مراسم اعدام دو جوان خطا کار، اما، پشیمانی  را که از سر فقر و نادانی، دست به زورگیری زده بودند از حافظه ام زدوده نمیشود. آنها قمه ها بر کشیده، راه را بر فردی می بندند و پول ناچیزی را از  او اخاذی میکنند. ویدیوی زورگیری سراسر فضای مجازی را میپوشاند. مقامات انتظامی آندو زورگیر را دستگیر میکنند و پس از مدتی کوتاه در ملا عام بدار مجازات میآویزند، برغم بخشایش و رحمت قربانی زورگیر شده، چنانکه گویی حکومت اسلامی با زورگیری بیگانه و غریبه است و برای اولین بار است که در کشور آیت الله ها  اتفاق افتاده است، چنانکه گویی زورگیر آن دو جوان لکه ننگی بر دامن پاک و مقدس حکومت اسلامی نشانده بود که هرچه زودتر باید زدوده میشد. مبادا که جماعت بغلط پندارند که زورگیری پدیده ایست زائیده شده و رشد و پرورش یافته در حکومت اسلامی ست. نتیجتن، آن دو جوان خطا کار، بدون آنکه دستشان بخونی کسی آلوده شده باشد، بخاطر اخاذی چند هزار تومنی ناچیز، بدار آویخته میشوند نه به دلیل بازداشتن زورگیری از تکرار در آینده، بلکه بمنظور حفظ آبرو و حیثیت حکومت آیت الله ها برهبری ولی فقیه. که زورگیری در کشور زهد و تقوا، رخ نمیدهد. چه اگر رخ بدهد عذاب الیم در انتظارشان است. وگرنه هیچ نسبتی بین جنایات و مکافات نیست. این اصل عدالت اسلامی ست: بی عدالتی.
این در حالی ست که فردی دیگری که سالها ست که متهم بغارت و چپاولگری میلیاردها تومن  ثروت مردم، دزدی و رشوه خواری ست، نه تنها مورد تنبیه و مجازات قرار نمیگیرد، بلکه از زیرین ترین مرتبه در ساختار قدرت، در کوتاه مدتی ، به معاون اول ریاست جمهوری میرسد و در آنجا نیز به فرمان احمدی نژاد، رئیس جمهور سابق  به ریاست همآهنگی مبارزه با مفاسد اقتصادی، منصوب میشود و هنوز هم برغم اعلام محکومیت ش بقید وثیقه میلیاردی، آزاد میگردد. این است عدالت اسلامی.
فاصله را از زمین است تا آسمان، اعدام دو جوان محروم از تحصیل و شغل و حرفه، گرسنه و تشنه بمنظور رفع ابتدایی تری نیازها به عملی غیر انسانی دست میزنند، آنها را به مرگ محکوم میکنند. ولی آنکه سالها از جایگاهش در راس ساختار قدرت به زورگیری ملت اشتغال دارد، نه تنها بدار مجازات آویخته نمیشود بلکه پاداش هم میگیرد. وی در زمانی جهش وار از مراتب قدرت بالا میکشد که پرونده قطور غارتگری ها و رشوه خواری های وی در قوه قضائیه این دست و آن دست میگردد. چرا؟ روشن است که آن دستها همه خود آلوده بودند چون دست های آلوده محمد رضا رحیمی با دستشان تماس یافته بود. لذا از دست آنها نیز بوی گند زور گیری بمشام میرسید. حال زمان آن فرا رسیده که رحیمی همچون بزغاله ای قربانی شود.
این بدان معناست که هنوز روشن نیست که بچه دلیل دست مفسدی همچون رحیمی چهار سال در مقام معاون اول رئیس جمهوری باز گذارده میشود که ثروت ملت را همچون "غنیمت " جنگی میان ولایتمداران دو آتشه از جمله 170 نماینده مجلس توزیع کند. ساده لوحی ست اگر کسی بیاندیشد که او در این غارت های میلیاردی، رشوه دهی و رشوه خواری، تنها بوده است. که فساد نه از شخص و یا اشخاص بلکه از آرمان است که بر میخیزد، بویژه اگر آن آرمان از جنس دین اسلام باشد. درست است فساد و بی عدالتی  پدیده ای مختص حکومت اسلامی نیستند و در تمام نظام ها یافت میشوند. اما، در حالیکه در جامعه های باز و آزاد احتمال افشای  حقیقت بسیار زیاد است. اما در نظام های بسته ای مثل حکومت اسلامی، بی عدالتی و فساد انکار میشوند. بی عدالتی و فساد بویژه فساد درون نهادهای اسلامی، حکومتی و دولتی، نباید هرگز به بیرون درز نماید. افشای آن مساوی است به خیانت  به ملت و تشویش آذهان عمومی و با سیاه نمایی.
سایت الف، یکی از تریبونهای اسلامیست های ناب محمدی، اعلام میکند اگر انتظار میرود که محکومیت یک "گردنکلفت " در درون نظام، لزوما مردم را خشنود سازد، انتظاری ست بیهوده، " همچنان که در قضیه اعدام مه آفرید امیر خسروی اتفاق نیفتاد " و قوه قضائیه چندان سودی از آن نبرد..
سایت الف در ادامه میآفزاید که:
روشن است که ارتکاب یک مقام عالی‌رتبه دولتی به فساد، آن‌هم کسی که مسئولیت اصلی مبارزه با فساد را به عهده داشته است، چقدر اعتماد عمومی به‌نظام را خدشه‌دار کرده و چقدر سرمایه اجتماعی را کاهش داده است....
چنانکه گویی در نظام اسلامی، تمامی آنانکه در ساختار قدرت قرار دارند، انتظار کژی و کاستی آز انان نمیرود، همه پاک دست و پاک نهادند، وقتی کاشف بعمل میآید که این رویایی ای بیش نیست، چهره مطهر و مقدس نظام اسلامی را "خدشه " دار میسازد. حال آنکه غارتگریهای افسانه ای در حکومت آیت الله به یک امر عادی تبدیل شده است. آیا از این عادی تر میشود که وقتی حضرت ولایت در سخنان خود به اختلاس سه هزار میلیارد دلاری اشاره میکند، به خبرنگاران و رسانه های اطلاع رسانی نهیب میزند که اینقدر "کشش " ندهید. آیا این سخن اعتماد مردم به نظام را کاهش نمیدهد؟ آیا این سخن نمیتواند سبب افزایش سوء ظن نسبت به حضرت ولایت گردد و او را رئیس دزدها بخوانند؟ آیا مردم را باین حقیقت واقف نمیکند که در پناه قدرت ولایت است که ثروت ملت بغارت میرود؟
 سایت الف، از این واقعه چنان سخن میگوید گویی که  خود  غافلگیر شده است و از ماجرای "فساد " مقامات "عالیرتبه " بی خبر بوده است و لذا برانگیخته شده و رحیمی را بزیر سوال میکشد که چرا با بار فسادی که بدوش میکشیده است مقام معاونت اول رئیس جمهو رار پذیرفته است:
"کسی که در سال ۸۸ می‌دانست چنین اتهامی متوجه اوست، چرا مسئولیت بزرگ معاون اولی رئیس‌جمهور را قبول کرد؟ و چرا مسئولیت حساس ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی را پذیرفت؟
این در حالی ست که پرونده قطور غارتگریهای محمد رضا رحیمی، همچنانکه در بالا اشاره شد، در نهادهای قضایی کشور از این دست به آن دست میگشت، و بسیاری از آن اطلاع داشتند مگر مطبوعات وابسته به بیت رهبری مثل سایت الف. بگذریم آگر از چنین ضرر و زیانهایی آگاهی نداشتند وظیفه آنها بود که حقیقت را از زیر ابرهای تیره به بیرون بکشند؟ آیا آنها احساس مسئوولیت نداشتند که حقیقت را افشا نمایند و اعلام کنند  که این مردک شایسته مقام معاون اول رئیس جمهوری نیست، اینهم دلیل و مدراک و اسنادش؟ گویا سایت الف انتظار دارد که نابکاری همچون محمد رضا رحیمی، به عدم صلاحیت خود اعتراف میکرد و از این فرصت استثنایی گذر میکرد؟ بدون تردید رئیس جمهور سابق هم بخوبی آگاه بوده است که چه شخصیتی را به معاونت اول خود بر میگزیند. رئیس جمهور خود از تف لیسی به پادویی بیت رهبری رسیده بود. حال خود نیازمند یک پادوی خصوصی بود و آنرا در رحیمی یافته بود.
البته سایت الف رئیس سابق محمد رضا رحیمی را هم شریک جرم معاون خود اعلام میکند و میگوید:

 در این جنایت علیه سرمایه اجتماعی، محمود احمدی‌نژاد نیز قطعاً شریک جرم رحیمی است و باید به همراه وی محاکمه شود.
ترسم، سایت الف نیز مثل دیگر سایت ها و مطبوعات مزدور رژیم خود را وظیفه دار حفظ حیثیت حکومت دین میداند، وگرنه احمدی نژاد نیز خود داری  شبکه وسیعی از شرکا ست که در راس آن حضرت ولایت، رئیس ستاد اجرایی فرمان امام، با ثروتی بیش از 90 میلیارد دلار، قرار دارد. وقتی یک غارتگر حرفه ای همچون رحیمی مامور به تله انداختن دزدان و چپاولگران ثروت ملت میشود، یک تعبیر بیشتر ندارد، فساد و مهمتر از آن بی عدالتی در ذات حکومت مطلقه ولایت، مظهر دین اسلام، نهفته است. چرا که حکومت اسلامی بر اساس وحدت بنا گردیده است نه کثرت. یعنی که نه چند حرف و یا چند صدا، حرف (کلمه ) یکی، صدا یکی،  یک رنگ، نه رنگ وا رنگ، همه یک جور و یک سان، همچنانکه حجاب بازتابی ست نمادین از این وحدت، وحدتی که اجباریست، وحدتی که بنا شده است بر اصل تسلیم و اطاعت، مفاهیمی هم سیاسی و هم دینی، بستر دیرینه فساد و بی عدالتی، بنیان نظام فرمانروایی و فرمانبری.
سایت الف البته در کمال شهامت احمدی نژاد را شریک جرم رحیمی میداند، حال انکه اسلامیست های ناب، از زیر تا بالا شریک غارتگران اند. سهم بعضی از آنان در مجلس شورای ولایت یک چک 5 میلیون تومانی بوده است. آیا چیزی هم در جیب عمیق قبای آیت الله ها و حجت الاسلام ها هم رفته است؟ آیا کسی میتواند در اینباره جستجو کند؟  مهدی کروبی بیجاره در مناظره با احمدی نژاد در انتخابات 88 به دریافت 300 میلیون تومان از شخصی اعتراف کرد. احمدی نژاد نیز در دوران ریاست ش دیر زمانی از "گردنکلفتان " درون نظام سخن میراند و همیشه لیستی از آنان در جیب داشت اما هر گز آنرا افشا نکرد.
مضاف براین، سایت الف نه از بی عدالتی، نه از فاصله بین خرده زورگیران و و زورگیران بزرگ درون نظام بلکه از فساد سخن میراند، گویی "فساد " بر خاسته از یک یا چند فرد با انحرافات شخصیتی ست، نه از نظامی که برشریعت اسلامی بینان نهاده شده است. که در اینجا البته که تنها فساد نیست که شرم آور است بلکه بی عدالتی در جامعه ایست که هر روز با بدار اویختن انسانی میخواهد بتمام دنیا نشان دهد که عدل و عدالت با اسلام در آمیخته است. بی جهت نیست که طبق گزارش اخیر سازمان شافیت بین المللی حکومت اسلامی در بین 170 کشور در رتبه 136 قرار گرفته است، البته پس از کسب 27 امتیاز و گرنه در سال پیش در زیر جدول و در ردیف کشورهایی همچون سومالیا و افغانستان و بنکالدش قرار داشت. آقای فلاحتی مجری برنامه صفحه آخر در صدای آمریکا محاسبه کرده است که میلیاردها تومن دزدی معاون اول ریاست جمهوری میتواند حقوق 900 هزار معلم را برای یکسال پرداخت کند. این فاصله آیا کمتر است از فاصله آسمان تا زمین؟ این است عدالت اسلامی؟
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر