۱۳۹۲ شهریور ۲۹, جمعه


«نرمش قهرمانانه» یا حرکت مذبوحانه؟





«نرمش قهرمانانه،» جدیدترین راهبرد خداوندگار خامنه ای در مصاف و رو در رویی با غرب برهبری شیطان بزرگ، امریکا، مثل توپ در جهان ترکید.  تعبیر و تفسیر گردید که نشانی ست بر پایان دوران ستیز و خصومت و آغاز دوران تعامل و مسالمت در نظام ولایت. چرا که نه ؟ چه اشکالی دارد از این رو به آن رو شدن؟ اراده ارباب دیروز بر نواختن بر طبل تو خالی بود و تهدید و تحریک، تنش و تشنج و تیره ساختن روابط با غرب تا بتواند سکوت و خاموشی را در داخل بر قرار نموده،  ریشه «نه گویان» را بر کند و نهادینه سازد نظم اجتماعی را بر اساس شریعت اسلامی: تسلیم و اطاعت و تقلید و تبعیت.  امروز اراده ولایت بر پذیرش چیز دیگری قرار گرفته است.

چه اهمیتی دارد از این رو به آن رو شدن. مگر حساب و کتابی وجود دارد. مگر مسئولی  هست و  پاسخگویی؟ آنچه مهم است آن است که ولی فقیه دانا و توانا ست. او مالک و ارباب است. آیا رعیت ها میتوانند تدبیر و تعقل ، قصد و نیت ارباب را به سوال بکشند؟ یعنی ولی فقیه، موجودی ست آسمانی و رها از هر بندی. او هرچه میگوید و در هر زمان میگوید، آخرین حرف را میگوید. هم اکنون، نوبت رسیده است، ه به «نرمش قهرمانانه،»  نرمشی لبریز از ایمان و اعتقاد، مردانگی و جان نثاری در پای ولایت. چه ایرادی ست که این صفات اسلامی را در عرصه جهانی به نمایش گذاشت؟ ولایت سر انجام به این نتیجه رسیده است که از راه های انحرافی هم میتوان به "راه مستقیم " گام نهاد.  فرض که از «نرمش قهرمانان» قبلا سخن هم ولایت فقیه بزبان آورده باشد، چرا هرگز آنرا بکار نبست تا زیر بار تحریمات اقتصادی به زانو در نغلتد؟ تحریماتی که ابعاد ویرانگر آن به تدریج خود را نشان میدهد و آژیر یک طوفان عظیم و تکان دهنده را به صدا در آورده است.

البته که دیر زمانی ست، مردم ایران در انتظار چنین لحظه ای بوده اند و خوب میدانستند که دیر یا زود فرا خواهد رسید.  و رسید، لحظه ای که "رهبر معظم انقلاب " نیز همانند پیشکسوت و آموزگار و ارباب خود، مجبور خواهد بود که "جام زهر " را نوش جان کند و از غنی سازی دست بردارد و و در و پیکر را بر روی بازرسان باز نماید. اما، بدرستی معلوم نیست که «نرمش قهرمانانه» برای کشتی گیری که پشتش بدست  حریف به خاک رسیده و ضربه فنی شده است، چه سودی در بر دارد؟ «نرمش قهرمانانه» را نیز میتوان با نوشداروئی مقایسه نمود که رستم برای شفا ی فرزندی میخواست که با دست خود بخاک و خون کشیده بود.

حضرت ولایت، اما، خداوندی نه تنها جلوه الله است، یکتا و یگانه بلکه ساحری ست بزرگ. «نرمش قهرمانانه» چیزی نیست مکر آن برگ جادویی که شب را به روز تبدیل میکند و روز را به شب و به چشم بهم زدنی حقیقت را وارونه مینماید، چنانکه گویی دست کشتی گیر بازنده است که داور بعنوان پیروزمند بالا برده است. باید بخاطر بیاوریم که امام خمینی قصد آن داشت که با نوشیدن "جام زهر " به شکست در فتح قدس از راه کربلا و برانداختن کفر و باطل، اعتراف کند. امام قطعنامه صلح را نه در قدس بعنوان فاتح بلکه در جماران از سر ضعف و ناتوانی امضا نمود. اما، این حقیقت تلخ موجب ی نبود که آیت الله ها و حجت الاسلام های حاکم، شکستی بزرگ را- در ادامه هشت سال جنگ بیهوده به قیمت بخاک و خون کشیدن صدها هزار انسان و تخریب و  ویرانی کشور- بر فراز منبر های خطبه خوانی، "دفاع مقدس " نخوانند و "پیروزی شگفت انگیز " توصیف نکنند. در آئین اسلام نه تنها دین، قدرت است و قدرت، دین، شکست نیز پیروزی است و پیروزی، شکست. مگر نه اینکه امام حسین هم در شکست به پیروزی رسید؟

پایگاه اطلاع رسانی بیت رهبری، گزارش میدهد که:

"رهبر معظم انقلاب (در دیدار فرماندهان و پرسنل سپاه پاسداران )تأکید کردند آینده درخشان انقلاب حتمی است اما تحقق دیر یا زود آن بستگی به عملکرد ملت و مسئولان دارد اگر متحد، مستحکم و مصمم باشیم این آینده زودتر محقق میشود و اگر دچار تنبلی، خودخواهی و مشکلات دیگر شویم دیرتر به سراغمان می آید."

در اینجا برغم مهارت و زیرکی ولایت در وارونه سازی حقایق، بوی گند شکستی مفتضحانه از کلام خداوندگار خامنه ای به مشام میر سد. چه اگر 34 تدبیر و تعقل فقهی، 34 سال برقراری نظم شریعت با ابزار شمشیر و خشونت، انقلاب "درخشیدن " گرفته و خیالبافی های "رهبر معظم انقلاب " در باره حقانیت آئین جها نگیر اسلام، واقعیت یافته بود، حضرت ولایت درخشش انقلاب را به آینده موکول نمیگردید. شاید این یاد آوری لازم باشد که اگر مشتاق فهم کلمات سحر انگیز خداوند خامنه ای باشی باید همیشه آنرا وارونه بخوانی تا حقیقت را مکاشفه نمایی. بدین ترتیب «نرمش قهرمانانه» را باید یک حرکت مذبوحانه خواند، در پنهان ساختن تخریب و یرانی و زیان و خسارت های جبران ناپذیری که سیاست بیگانه ستیزی و غنی سازی هسته ای ببار آورده است، شکستی که برغم تشدید فقر و محنت و تنگدستی و در جا زدن و عقب ماندن، ابعاد آن غیر قابل تخمین است. چه تحریمات اقتصادی، نظام ولایت را هرچه بیشتر به یک نظام مافیایی تبدیل نمود ه است. دور زدن قوانین بین المللی به تشکیل باندهایی در درون و بیرون دولت با شرکت بیت رهبری و سپاه پاسداران، انجامیده است، باندهایی که دست به غارت های میلیاردی و چپاول ثروت ملت، زدند. تحریمات، فقط اقتصاد کشور را با خطر فرو ریزی روی در رو نساخته است، بلکه سبب شده است که یک جامعه دینی در سراشیب تباهی اخلاقی نیز بغلتد. که در کل یک جامعه را بقساد بکشاند.

شکم گرسنه نه خدا می شناسد و نه اخلاق. خوب و بد دیگر معنی ندارد. هرجا که فقر هست، شر هم هست، زشتی  و پلیدی هم هست، جنایت است و سرقت و راهزنی. نه تنبیه و مجازات بازدارنده بذهکاری ست و نه بر انداختن طناب شریعت به گردن "متهم " در ملا عام بطور روزانه. معلوم است که در تاریکی مار و مور و موش  حکومت میکنند، خانه را از بنیان ویران میسازند. چه اخلاقی، چه احکامی، چه شریعتی، چه تقدس و زهدی. زیر قبای فقیه مگر میتوان چیز دیگری جز خدعه و نیرنگ هم  یافت؟

«نرمش قهرمانانه» را باید پوششی خواند بر شکست 34 سیاست غرب ستیزی و آمریکا هراسی، محور اصلی گفتمان ولایت و حلقه تنگ اصولگرایان ولایت پرست. در هشت سالی که گذشت ، نظام برهبری ولایت و ریاست، با ابزار مناقاشات هسته ای خصومت و ستیز خود را با غرب به اوج خود رساند. چه خوشامدگویی ها که ولی فقیه ورئیس جمهورش، احمدی نژاد به تحریمات اقتصادی، نگفتند و پایکوبی نکردند. چنان به استقبال تحریمات شتافتند، گویی که عنقریب اقتصاد مقاومتی به آن شکوفایی خواهد رسید که جهان را شگفت زده خواهد کرد، بویژه که مدیریت امام زمان هم در کار بود. آنگاه رهبر معظم خون مردم را در شیشه فرو کرد که یا مرگ و یا غنی سازی هسته ای. که حق ماست و منظوری جز صلح و مسالمت نداریم، سخنانی آتشین که همیشه به شعار «مرگ بر آمریکا» دامن میزد، شعار ی که خبر از نفرت میدهد و دشمنی، از جنگ نه از صلح. جهان نیز به لفاظی ها و ماهیت حیله گر ولی فقیه پی برده و بخوبی میدانستند  که تنها یک او ست که روابط یک کشور را با کشورهای دیگر تعیین و تعریف میکند. مذاکره کننده گان هسته ای ایران عروسکهایی بیش نبودند و همچون عروسک هم مینمودند. دیپلمات های جهانی هم بخوبی از این امر نیز آگاه بودند و هرگز آنها را به جد نمیگرفتند.

 از این روی ست که خداوندگار خامنه ای  دست به فرا افکنی میزند و مسئولیت وضع موجود  را بر دوش  مردم و مسئولین انتقال میدهد و تحقق درخشش "انقلاب " را وابسته به "عملکرد ملت و مسئولین" میخواند، نه اراده و میل بی چون و چرای ولایت. چنانکه گویی این مردم بودند که بر منبر، خطبه ی تهدید به خشونت و بکارگیری شمشیر، خوانده بودند؟ خوشامد گویی به «نرمش قهرمانانه» از سر ضعف است و استیصال، وگر نه مردم هرگز خطبه خونین حضرت ولایت را در 25 خرداد 88 از خاطر نمیبرند، تاریخی که خداوند خامنه ای دروازه دوزخ را گشود و جانوران درنده و اژدهایی که از دهانشان آتش شعله میکشید بسوی مردم گسیل داشت. چه طعمه ها که بچنگ و دندان نگرفتند. هنوز تعدادی بسیاری از «نه گویان» در زندان بسر میبرند. این نه ملت بلکه ولایت بوده است که نیاز به غنی سازی هسته ای داشته است. اکثر کارشناسان اقتصادی و انرژی بر آنند که دست یابی به فن آوری هسته ای توجیه اقتصادی ندارد، نظری که به دشواری میتوان با آن به مخالفت برخاست.


«نرمش قهرمانانه» بدون شک وقتی در مناقشات هسته ای کارگر افتد که حضرت ولایت برغم تمام مبالغه گویی هاو لفاظی های رنگ و رو فته  در باره خفظ اصل و اصول انقلابی و  "ظلم ستیزی " و "پرهیز از ظلم -" که باید وارونه خوانده شوند،د آماده باشد که گامی بسوی گذشته ای بردارد که 8 سال آزگار آنرا برگ ننگ آمیز دیگری در تاریخ ایران خوانده و بر آن نفرین و لعنت فرستاده است. بدون بازگشت به زمانی که اقای روحانی خود با غرب توافق نامه ای را مبنی بر تعلیق موقت غنی سازی هسته ای امضا نمود، نمیتوان انتظار پایان مخاصمات را داشت. البته که ولایت میتواند به تدریج این گام را بردارد و در بین راه بار دیگر به میمون رقصانی بپردازد. بی تردید هزینه ی بزرگتری را باید در آینده بپردازد.

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر