۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۴, شنبه

کارنامه ولایت و یا ریاست جمهوری؟



انتخابات، انتخابات، انتخابات، بازهم انتخابات، همیشه انتخابات، چنانکه گویی سرنوشت کشور ایران بسته به انتخابات، انتخابات ریاست جمهوری. چنانکه گویی انتخابات هرگز چیزی جز فریب و ریاکاری هم بوده است و یا از آغاز به منظور دیگری هم خلق گردیده است؟ گویی که این رئیس جمهور است تصمیم گیرنده و معمار و مدیر نظام ولایت، مرتبه ای بس بلند پس از فقیه اعظم. در نتیجه از اهمیت انتخابات هرچه که بگویی، کم گفته ای. البته که طرحی ست هوشیارانه برای  تحکیم و بقای نظام استبداد مضاعف دین و قدرت، نظامی که شمشیر و شریعت بکار گرفته تا بتواند جامعه را بدوران صدر اسلام، دوران طلایی خلفای "راشدین " بازگشت دهد. اما نه بر دوش شتر بلکه بر دوش موشکهای حامل کلاهک های اتمی. انتخابات جنجالی نیست مگر پنهان ساختن کارنامه ولایت، سراسر خشم و خشونت، کین خواهی و انتقام جویی، گسترش بندهای اسارت آور شریعت، سخت گیری و سرکوب در داخل، تنش و تشنج بخشیدن به بیگانه ستیزی.

نشاندن احمدی نژاد بر مسند ریاست جمهوری نیز یکی از اقلام برجسته کارنامه ولایت است. آری، احمدی نژاد دارای تمام خصوصیاتی بود که مورد پسند ولایت بود. مدیر و زیرک، زرنگ و پر ذکاوت، ساده زیست و دشمن اشرافیت، ار همه مهمتر گماشته و فرمانبردار ولایت. بعضا بر آنند رئیس جمهور گرفتار عشق قدرت گردیده است، وسوسه میشود و به "انحراف " میرود. همه افراد جعلی به دور او حلقه زده اند. در واقع دیر زمانی ست که بنظر میرسد که احمدی نژاد از ریاست دولت کناره گیری کرده است و یک تنه وارد میدان انتخابات شده و به مصادر نقش مخالف از بالا پرداخته است و قصد دارد که ساختار قدرت را که زیر پنجه های مرموز توطئه گران قرار گرفته است، نجات بخشد. سپس حرف هایی میزند و دست به اعمالی میزند، پر هیاهو و جنجال بر انگیز. رئیس جمهور، طبق قول منتقدین اصول گرا و اصلاح طلب و مستقل، چنان غرق در انتخابات گردیده است که فراموش کرده است که کارنامه هشت ساله  او ست که در انتخابات باید زیر سوال رود. اری، طبیعی ست که رئیس جمهور شانه از زیر بار مسئولیت خالی کند. این ولایت خود بوده است که او را برای پیشبرد "چشم اندازهای" خود برگزیده است. التزامات دینی و ضرورتهای اخلاقی او را رها از پذیرش هر مسئولیتی میکند. برخی بر این تصور اند که در نظام ولایت منفذ ی برای سرپیچی هم وجود دارد. ولایت به قصد و نیت برگزیده خود آگاه است.

اما، کیست که نداند که سرنوشت این کشور در دست کسی قرار دارد که مظهر شریعت است و شمشیر. که سلطه افکن است و مسئولیت ناپذیر. این کارنامه ولایت است که باید محور گفتمان انتخابات قرار بگیرد. کارنامه ریاست جمهوری خود بخش عمده ای از کارنامه ولایت است. از این ساده تر چه میتواند باشد، با وجود ولایت، جلوه الله، خداوند یکتا و یگانه، رئیس جمهور چکاره است؟ رئیس جمهوری که تبار ش بنا بر قول دکتر نقره ای به لات و و لوت های تهران میرسد،  زیرک  و زرنگ و با هوش ترین رئیس جمهور ها، تا کنون بیهوده سعی گرده است که نشان دهد که او خود جوجه پیغمبری ست و امام زمان همیشه در کنارش بوده است و به هیچ وجه گماشته و پادو ی ولایت نیست. از گفتمان تهدید و تحریک آمیز احمدی نژاد نه بوی اصالت که بوی فریب است که به مشام میرسد. در التزام او به ولایت و امامت نباید شک و تردیدی داشت. یاران اصول گرایی که به دشمنان ریاست جمهوری پیوسته اند، او را ترسو و زبون و ورشکسته میخوانند و به این ترتیب آنها نیز سعی میکنند که در داغ نمودن تنور انتخابات به احمدی نژاد امداد برسانند. تف لیسان ولایت و رئیس جمهور همه یک چیز میخواهند، انتخاباتی پر عظمت و خیره کننده جهانیان تا بتوانند بر رای مردم مبنی بر نفی رای ولایت در انتخابات 88، خط باطلی بکشند و جامعه را قانع کنند که رای منفی مردم "فتنه " ای بیش، بر ساخته دست بیگانگان، نبوده است. رئیس جمهور سخت میکوشد که رای منفی مردم را در دوره پیشین به رای مثبت در این انتخابات تبدیل کند. چه خیال خامی؟

درست است که احمدی نژاد، در حوزه های علمیه درس اجتهاد نخوانده است، اما او را باید از هر مجتهد ی در فریبکاری ورزیده و دانش آموخته تر خواند. او زبان تحریک و تهدید، زبان ایهام و اشاره را بکار میگیرد که بر انگیز اند و به پاسخگویی وا دارد و معرکه بپا کند، گویی که انتخابات صحنه مبارزه واقعی ست برای کسب قدرت. که شور و هیجان آفریند و آنچه قلابی و تقلبی است اصیل و واقعی جلوه دهد، تاکتیکی برخواسته از بینش عمیق امام زمانی او.

برگذار ی ده دوره انتخابات ریاست جمهوری به تجربه ثابت کرده است، که سرنوشت این کشور پهناور و مردم آن در انتخابات تعیین نمیشود. نباید انتخابات ریاست جمهوری را در نظامی که ولی فقیه، جلوه الله است و حکومت او حکومت رسول الله ، با انتخاباتی که باز تابنده اراده و امیال مردم است، یکی دانست و همان انتظار هم از آن داشت. در نظام دمکراسی های غربی، برگزیده مردم بر راس قدرت می نشیند، زیرا که او صلاحیت خود را در فعالیت های انتخاباتی احراز کرده است. انتخابات پروسه ای ست که کاندید ها با مردم وارد عهد و قرار داد میشوند. بهمین دلیل برگزیده مردم بالاترین مقام مسئول است. او ست که پاسخگو ست. وظائف و مسئولیت های وی را نیز قانون تعیین و تعریف میکند. یعنی که نمیتوانند بر اساس سلیقه های شخصی تصمیم بگیرند. رفتار و گفتار برگزیده مردم، رفتار و گفتاری ست قانونمند، نه از سر خود کامگی و قلدری. قسم میخورد که قانون را اجرا کند، قانونی که خود فرآیند یک قرار داد اجتماعی ست. حال آنکه در نظام ولایت، آنجا که شرع تعریف کننده قانون است، نهاد های قانونی، مثل قوای سه گانه جمهوریت در تبعیت از شریعت است که معماری شده اند. یعنی که کاندید های ریاست جمهوری و یا نماینده مجلس صلاحیت خود را از مردم کسب نمیکنند. قبل از آنکه انتخاب شوند و با مردم وارد عهد و قراردادی شوند باید با دستگاه ولایت وارد عهد و قرار داد گردند. چرا که التزام نه به مردم بلکه به مقام ولایت، مظهر شریعت است که مورد تفتیش قرار میگیرد. سنجش درجه التزام به ولایت به شورای نگهبان واگذار شده است که اعضای آن خود منتصب ولایت اند. در چنین نظامی آیا انتخابات ریاست جمهوری، میتواند چیزی بیش از به پا کردن یک معرکه باشد؟

چه معنایی میتوان برای انتخاباتی تصور نمود که در آن بدرستی روشن نیست، که رقیبان انتخابات چه کسانی هستند و یا کدام برنامه ای را برای حل چه مسئله و یا مسائلی ارائه میدهند؟ آنها که علاقمندی خود را برای شرکت در انتخابات اعلام داشته اند، از جمله علی اکبر ولایتی،هم اکنون مشاور بین‌الملل سید علی خامنه‌ای ،غلامعلی حداد، پدر همسر مجتبی خامنه ای، فرزند مشهور رهبر معظم، محمد بافر قالیباف، شهردار تهران، اعتراف کرده اند که تحت نظر و هدایت رهبر به مدیریت جامعه می پردازند، حتی اگر از کارنامه ولایت بوی گند ی بر خیزد که نسل های آینده ه را نیز مست و مدهوش سازد. آنها چه خوب میدانند که رای مردم به نام کاندید ی از صندوق های رای بیرون میاید که برگزیده ی ولایت باشد.  بنابر این چه نیازی ست به تبلیغات انتخاباتی و ارائه برنامه و رسیدن به هدف و آرمانی؟ چه نیازی ست به سفر ب شرق و غرب شمال و جنوب کشور؟  در نظام شریعت، اول ولایت است و آخر ولایت، رای مردم هیچ است و پوچ. این است تاریخ انتخابات در حکومت اسلامی از آغاز تا به امروز. تا کنون هیچ رئیس جمهوری نتوانسته است از پیروی نقشه ای که ولایت برای جامعه طراحی کرده است، سر باز زند. آیا میتوان انتظار داشت که کاندید ی ظهور کند، که کارنامه ولایت را بتواند مورد نقد قرار بدهد؟ نه به غنی سازی بگوید و تکنولوژی هسته ای را زیان آور و مضر بحال ملت بداند و بر طبل رهایی از بندهای اسارت آور شریعت بکوبد و به کین خواهی و بیگانه ستیزی، پایان  بخشد و راه تعامل و صلح مسالمت در پیش گیرد؟  نجات از تیره بختی و سیه روزی، بدست رئیس جمهور نیست، دولت، ولایت است و دولت، ولایت. این حقیقتی است که باید انکار کند، کسی که بر مسند ریاست نشسته است و یا آنکه رویای صعود به آن قله جادویی را در سر میپروراند.

فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
fmonjem@gmail.com
rowshanai.org
firoznodjomi.blogpost.com



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر